♥️ #خاطرات_شهدا
🕊 شهید مدافع حرم #حسین_هریری🕊️
💠 راوے: مادر شهید
حسین خیلی به اسمش افتخار میکرد و همیشه به خاطر اسمش از ما تشکر میکرد. او خیلی زرنگ بود. ابتدا رشتهی ریاضی فیزیک میخواند اما بعد تغییر رشته داد و رشته حقوق خواند. بازرس قطار شهری بود. هم کار میکرد و هم درس میخواند. یک روز به او گفتم: «از بازرسی هنوز هم ناراحتی؟». گفت: «گرچه در اتاقِ دربسته هستم اما نگاه به نامحرم از مانیتورها اذیّتم میکند».
یکی از دوستانش تعریف میکرد و میگفت: «یک روز به سبب مسئولیت بازرسیاش، سه تا خانمِ کمحجاب از او سؤال میپرسیدند. ما از دور نگاهش میکردیم. تمامِ مدت حسین سرش پایین بود. سرش را بالا نیاورد و نگاه نکرد. یکی از آن خانمها به او گفت: «حالا چرا به ما نگاه نمیکنی؟ سرت را بالا نمیآوری!». حسین جواب داد: «شما به نگاهِ من چهکار دارید؟ سؤالتان را بپرسید و جوابتان را بگیرید».
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰پنج نفری سر سفره نشسته بودیم، من گفتم از ما پنج تا، یکیمون خمس این راه میشه، بیاین یک قراری بذاریم هر کس شهید شد اون لحظه آخر که میگن امام حسین (ع) و بقیه اهل بیت میان؛ وقتی اهل بیت رو دید یک کاری کنه که بقیه بفهمن که دیده، بعد از این صحبت قرار بر این شد هر کس شهید شد لبخند بزنه، ما میدونستیم این حقیقت وجود داره و ایمان داشتیم به اینکه اهل بیت اون لحظه آخر تنهامون نمیزارن ولی در حد شوخی بود که این موضوع رو مطرح کردیم .
بعد از چند ساعت که برای باز پس گیری و آوردن پیکر شهدا به تل مزار رفتیم وقتی به سنگر آقا مصطفی رسیدم، دیدم مصطفی به صورت روی زمین افتاده، همین که مصطفی رو برگردوندم، دیدم خون تازه از مصطفی روی زمین ریخت انگار همین الان شهید شده، در همان لحظه دیدم لبخند رو صورت مصطفی ست، اونجا بود که یاد اون شوخی سر سفره افتادم .
پیڪر مطهر مصطفی رو به پایین تل مزار آوردیم با اینکه خیلی پیکر جا به جا شد، اما هنوز لبخند مصطفی بود.
🎙 راوی: شهیدمدافعحرم #حسین_هریری🌷
🌷 ولادت : ۱۵ دی ۱۳۵۹ - مشهد
🥀 شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵
🕊 محل شهادت: تدمُر سوریه
🔅 مزار: مشهد - بهشترضا(ع)
🕊شهیدمدافعحرم
🕊#مصطفی_عارفی
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush