✍ #خاطرات_افلاکیان
🌸#استقامت، صلابت و بینش مادر شهید
ایشان در #عملیات_والفجر ۴ به شهادت رسید و پیکر پاکش، مانند مولایش #حضرت_ابا_عبدالله سلام الله علیه، سردر بدن نداشت. وقتی جنازه ی او را به اهواز آوردند، مادرش هم آنجا بود. به خاطراین که پیکر شهید سر در بدن نداشت بچه ها اجازه نمی دادند مادرش بالای سرش بیاید اما ایشان کوتاه نمی آمد و می گفت: «هر طور شده من باید #بچه_ام رو ببینم.»
در نهایت، بچه ها کوتاه آمدند و حاج خانم توانست جنازه ی فرزندش را ببیند. همه منتظر بودند تا صحنه های دلخراش و #مویه_مادر و خراشیدن صورتش را ببینند اما مادر شهید اسماعیل فرجوانی به قدری #صلابت نشان داد که تعجب همه را برانگیخت. حاج خانم وقتی بالای #پیکر_بدون_سر فرزندش آمد و با آن وضع مواجه شد فقط سه بار بلند گفت:
« #مرگ_برآمریکا، #مرگ_برآمریکا، #مرگ_برآمریکا»
بعد #زینب_وار، بوسه ای برحنجره ی جگرگوشه اش زد و بدون گریه و زاری محوطه را ترک کرد. این صحنه تاثیرعجیبی روی من گذاشت. پس ازآن ماوقع را برای شاعر عزیز آقای معلمی شرح دادم و او هم نوحه هایی با مضمون مادر از جمله:
« #بیا_ای_مهربان_مادر، کنار سنگر من» یا «ای مادر قهرمان، شد نوجوانت فدا» و… را سرود و من آن ها را اجرا کردم.
✍ #راوی_خاطره: برادر حاج صادق آهنگران
🕊️#شهید_اسماعیل_فرجوانی🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush
✍ #خاطرات_افلاکیان
آخرين بارى كه به #جبهه رفت احساس كردم به شهادت مى رسد. او با همه ما عكس انداخت.
به فرزندان من توجه بسيارى نشان مى داد.
در آخرين لحظه بر پيشانيم بوسه زد و گفت: "خواهرم، قول بده كه #زينب_وار راهم را ادامه بدهى،" گفتم: "اين وظيفه سنگينى است چنين چيزى از من نخواه ولى او گفت: اميد من به شماست، شما مى توانى صبر كنى، در خيابان جيغ و فرياد نكن.
من فقط از شما #صبر و تحمل انتظار دارم."
او همواره به ما توصيه مى كرد به كم قانع باشيم و به دنبال #تجملات و #ماديات در زندگى نباشيم."
✍ #راوی : خواهر شهید
🕊️#شهید_اکبر_منصوری🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
eitaa.com/ShahidestanBrotoush