🔰همسرش در مورد توصیههای شهید نسبت به شرکت در پیاده روی اربعین میگوید:
آقا مهدی همیشه به بنده میگفت که سفر زیارتی امام حسین(ع) را هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی ترک نکن!
حتی اگر شده سالی یک مرتبه آن هم در موقع اربعین خود را به کربلا برسان،
حتی اگر شده فرش خانهات را بفروش و مقدمات سفر کربلا را مهیا کن و این سفر را ترک نکن و این شاخصترین سخنی بود که آقا مهدی درباره سفر اربعین به بنده میگفت.
خاطره شیرینی که از آخرین سفر مشترک مان به کربلا در پیادهروی اربعین در یادم مانده است این است که در بخشی از راه باران شروع به باریدن کرد، فرزندمان هم در همان زمان گریه میکرد و غذا میخواست، در آن زمان آقا مهدی پتو بالای سرم گرفت که باران روی سرم نریزد و گفت شما اینجا بنشین و به بچه غذا بده من همانجا نشستم و به آقا هادی غذا دادم.
🕊شهیدمدافعحرم
🕊#مهدی_نوروزی
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰ماجرای توسل شهید حسن طهرانی مقدم به امام رضا علیه السلام
🔹سردار طهرانی مقدم در مسجد شهرک شهید دقایقی تعریف میکرد: رفته بودیم روسیه تا از روس ها موشک نقطه زن بخریم. اما قرارداد را فسخ کردند و افسر روسی گفت این فناوری اختصاصی ماست و اگر شما بخرید از روی آن کپی میکنید. قول دادم چنین کاری انجام نمیدهیم اما قبول نکرد.
🔹حرف هایم نتیجه نداد و به افسر روسی گفتم ما بدون شما، موشک نقطه زن میسازیم، او خندید و گفت به این تکنولوژی بعد از ۵۰ سال هم نمیرسید! وقتی برگشتیم ایران هر چه در توان داشتم را گذاشتم اما به در بسته خوردم. تا اینکه دست به دامن امام رضا شدم.
🔹رفتیم مشهد و سه روز در حرم برای پیدا کردن راهی متوسل حضرت شدم تا اینکه با عنایت امام روز سوم در حرم طرحی در ذهنم جرقه زد. سریع برگشتم به محل اسکان و آن را در دفتر نقاشی دخترم کشیدم. آمدیم تهران و طرح را عملیاتی کردیم و موشک نقطه زن فاتح ١١٠ را ساختیم.
🕊شهید #حسن_تهرانی_مقدم
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🎙 همسر شهید نقل میکند:
▫️یک سال ماه رمضان را کامل در سوریه بود، زنگ میزد و میگفت: به تغذیه بچهها توجه کنم تا بتوانند روزه بگیرند و من سؤال کردم که اوضاع شما چطور است؟ از پاسخش متوجه میشدم که مواد غذایی به اندازه کافی ندارند و با سختی روزه میگیرند.
🥀 نحوه شهادت:
توسط تکتیرانداز دشمن از پهلو و ران مورد اصابت قرار میگیرد. وی چند روزی میشد که پشت سرهم روزه میگرفت. بنابراین با زبان روزه به شهادت میرسد
💌 فرازی از #وصیت_نامه شهید:
جبهه دانشگاه انسانسازی است و انسان هنگامیکه وارد جبهه میشود، از دنیای مادی بریده و وارد یک دنیای معنوی دیگر میگردد. سنگر شهیدان عزیز را خالی نگذارید و همانند علیاکبر مدافع اسلام باشید.
شادی روح شهدا #صلوات🌷
🕊#سالروز_شهادت
🕊شهیدمدافعحرم
🕊#محمدحسین_علیخانی
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰قیمت پنج دقیقه از عمر#حاج_قاسم
چهار روز قبل از شهادتش به یک عالم بزرگ گفت: از خدا خواستهام پنج سال از عمر مرا بگیرد به شما بدهد.
✨آن عالم گفت:
هفتاد و پنج سال است برای مکتب اهلبیت کتاب نوشتهام، صدها شاگرد تربیت کردهام، همه اینها را حاضرم فدای پنج دقیقه مناجات شما با خدا و خدمات شما به مردم بکنم.
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
«ای دخترم! من خیلی خسته ام. من سی سال است
که نخوابیده ام، اما اصلاً نمی خواهم بخوابم.
در چشمانم نمک میریزم تا پلکهایم جرأت جمع شدن را نداشته باشند که مبادا در غفلت من آن کودک بیسرپرست را سر ببرند.»
🕊#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰می گفتی : « ذکر ظاهری ارزشی ندارد . ذکر باید عملی باشد .
خدا را به خاطر نعمت هایی که به ما داده عملا" شکر کنید . »
یک شب ، بعد از مراسم احیا تا صبح مردم را از امام زاده یحیی تا خانه هایشان رساندی .
آن قدر این مسیر را رفتی و آمدی تا خیالت راحت شد که دیگر هیچ کس باقی نمانده است .
می گفتی : « این شکر است . خدا به من ماشین داده ؛ این طوری شکرش را به جا می آورم .
🕊#شهید_حسن_ترک
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰نمیدانم مجید چه کرده بود
که آن همه ثروت پدرش
نتوانست پابندش کند.
یک روز بعد از صبحگاه دیدمش؛
احساس کردم به او بیش از همه
سخت میگذرد.
ازش پرسیدم: «مجید! اینجا
خوب است یا ویلایتان در
خیابان پاسداران؟»
سرش را پایین انداخت و گفت:
«اینجا خیلی خوش میگذرد.»
در وصیت نامهاش نوشته بود:
«خدایا! تو شـاهد باش که همهی
مظاهر دنیا را به سویی افکندم و
به سمت تو آمدم.»
🕊#شهید_مجید_صنعتی
✨راوی : حاج حسین یکتا
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰شهیدی که از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله»
امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (صلی الله علیه وآله والسلم) بود بهش میگفتند حاج آقا آقاخانی
روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در #شلمچه شهدارو منتقل میکرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم میلرزه وقتی یادم میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله»
راوی :جواد علی گلی- همرزم شهید
✨فرازی از وصیت نامه شهید:
"خدایا من شنیدم که امام حسین(علیه السلام) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمیدانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(علیه السلام) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد...
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
💚#احترام_به_آقا_امام_زمان_عج
🌷در اولین روزهای پس از فتح خرمشهر پیکر ٢٥ تن از شهدای عملیات آزادسازی خرمشهر را به شیراز آورده بودند پس از اینکه جمعیت حزب الله بر اجساد مطهر این شهیدان نماز خواندند عُلماى شهر، مسئولیت تلقین شهدا را بر عهده گرفتند. هنگامیکه من به درون قبر یکی از این عزیزان رفتم و شروع به خواندن تلقین نمودم با صحنه ای بس عجیب و تکان دهنده مواجه شدم؛ تا جائیکه تلقین را نیمه کاره رها کردم و از قبر بیرون آمدم.
🌷ماجرا از این قرار بود که هنگام قرائت نام مبارکه ائمه (ع) در تلقین، به محض اینکه به نام مبارک حضرت صاحب الزمان (عج) رسیدم، دیدم که شهید انگار زنده است، چشمانش باز شد و لبخندی زد.
✨راوی: آیت الله حائری شیرازی
📚 کتاب "حدیث عشق"
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 سیره معلم شهید سید رضا مهدوی طبق بیان دختر شهید...
✅ پدر اخلاقی نیکو داشت او ما را که تازه به سنّ تکلیف رسیده بودیم با مهربانی و لطافت برای ادای نماز صبح بیدار می کرد گاهی وقتها نیم ساعت کنار بسترمان می نشست دست به سر و رویمان می کشید نوازشمان می کرد و با آرامش می گفت دخترم عزیزم وقت نماز است مگر نمی خواهی نماز بخوانی؟
✖️او هیچ وقت ما را با خشونت مجبور به نماز خواندن نکرد!
❇️ رفتار زیبایش بهترین مشوّق برای علاقمند شدن ما به نماز بود.
🕊#شهید_سیدرضا_مهدوی
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰میخواهم امامحسین(ع)
شفیع من باشد ...
فرزند آقاحسینعلی و ربابهخانم ۲۹ تیرماه ۱۳۴۸ در شهرستان ری به دنیا آمد. او تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. مدتی کارگر و فروشنده دورهگرد بود. سپس تعمیرکار خودرو شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. و در ۱۱ مردادماه ۱۳۶۷ با سِمتِ تک تیرانداز در پاسگاه زید عراق براثر اصابت گلوله توپ و سوختگی به درجه رفیع شهادت رسید.
✍ فرازی از وصیتنامه :
یا الله خودت میدانی که از بچگی عاشق حسین بودم و زندگیام را وقف حسین کردم و هر موقع که از حسین نامی به میان میآید بیاختیار به گریه میافتم و الان هم که در جبهه هستم صبح را به یادِ اباعبدالله شروع میکنم و شبها را در اینجا به یاد اباعبدالله به صبح میرسانم.
🙏🏻خدایا؛ از همینجا آقا اباعبداللهالحسین(ع) شفاعتام را بکند و چون بدون شفاعت او نمیتوانم پیش دوستان شهیدم بروم...
🕊#شهید_مجید_پازوکی
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰#زيارت
🌷نزدیک سحر بود.خواب دیدم رفتیم کربلا براى زیارت. محمد(صابری) هم با ما بود. همه ما دور ضریح می چرخیدیم اما ضریح دور سر محمد می چرخید!! همان لحظه از خواب پریدم بلند شدم دیدم محمد با آن حال خراب در گوشه ای از اردوگاه اسیران نشسته و مشغول نماز شب است. دستش به سوى آسمان بود و استغفار می كرد. همان لحظه اشک از چشمانم سرازیر شد. با خودم عهد بستم من هم مثل محمد به نماز شب مقید شوم.
🌷سال ٦٩ و يك ماه قبل از تبادل اسرا بود حال محمد بهتر از قبل بود. یک شب بی مقدمه گفت: هر وقت به ایران برگشتید سلام مرا به پدر و مادرم برسانید. قبر امام را هم از طرف من زیارت کنید. بعد ادامه داد: به پدر و مادرم بگویید همانطور که در شهادت برادرم صبر کردید در شهادت من هم صبور باشید. هرچند سخت است. می دانم که مدتها صبر کردید تا مرا ببینید اما مرا نخواهید دید!!
🌷 از صحبت های او تعجب کردیم گفتم: محمد این حرفها چیه؟خدا رو شكر تو حالت خوب شده، چند روز دیگه هم قراره آزاد بشیم. روز بعد در محوطه بودیم. ساعت ٣ عصر محمد گفت: سرم درد می کند چند قطره خون از بینی اش آمد و روى زمین افتاد او را به بهداری بردند. همه دلشان مى خواست اتفاقی نیوفتاده باشد اما ....
🌷.... محمد صابری دلاور خوب خیبری به شهادت رسیده بود. برای محمد تشیع باشکوهی برگزار شد. در کیسه شخصی محمد یک کاغد کوچک بود که حکم وصیت داشت. روی آن نوشته بود اسارت در راه عقیده عین آزادی است.
📚 کتاب خاطرات آزادگان
🕊#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush