eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهید شو 🌷
💔 ارتباط عجیب یک شهید با ماه مبارک رمضان نام: رمضان متولد: رمضان شهادت: رمضان ولادتش مصادف شد با اول رمضان و شهادت او نیز اول رمضان (۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۵) در فاو عراق و بر اثر اصابت گلوله پاسدار رسمی بود و دیده بان توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء (ص) مداح و حافظ قرآن در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و صاحب یک فرزند دختر شد. مزارش در بهشت زهرای تهران: قطعه ۵۳ - ردیف ۱۴۶ - شماره ۵ قرار دارد روزمان را متبرک می کنیم به یاد او و دسته گلی از صلوات به نیابت از او و تمامی شهدای صدر اسلام تاکنون، هدیه می دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد، بدون تغییر در عکس"
💔 چند وقتی‌ست مدام به یاد این بزرگ‌مرد هستم از جان که هیچ، از خود، گذشت تا به شهادت رسید زخم بال و پرم آقا به فدای پر تو چشم‌های تر من قاصد چشم تر تو شرم دارم که بگویم که چه با من کردند هرچه آمد به سرم باز فدای سر تو معروف به "بابا رجب"  ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
💔 ⁉️ کمک کردن به کارگران با زبان روزه در گرماۍ تابستان چند سال پیش توی ماه مبارک رمضان کارگران در هوای گرم تابستانی مشغول آسفالت کردن کوچه ها بودند ظهر بود و هوا بسیار گرم که سید تازه خسته از سر کار رسیده بود. خیلی تو خودش بود، گفت کارگران گناه دارند با زبان روزه و هوای داغ و آسفالت تازه که بسیار هم حرارت دارد، کار می‌کنند. طاقت نیاورد رفت تو اتاق لباس هایش را عوض کرد و رفت کمک کارگران. همون موقع چندتا از دوستانش از اونجا رد می شدند که با تعجب به سید گفتند: شما دیگه چرا با زبان روزه تو این هوای داغ کار می‌کنید. سید گفت: طوری نیست آدم باید چنین مواقعی روی نفس خودش پا بگذارد. خلاصه سید اون روز تا دم افطار کمک کارگران کرد و بعد خسته به خانه برگشت. ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ 💞 @shahiidsho💞
💔 غروب یکی از روزهای ماه رمضان بود. ابراهیم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسی قابلمه ای از من گرفت و بعد داخل کله پزی رفت، به دنبالش رفتم و گفتم: ابرام جون کله پاچه برای افطاری عجب حالی میده!! گفت: راست میگی ولی برای من نیست. یک دست کامل کله پاچه و چند تا نان سنگک گرفت و وقتی بیرون آمد، ایرج با موتور رسید، ابراهیم هم سوارش شد و خداحافظی کرد. با خودم گفتم حتما چند رفیق باهم جمع شده‌اند و افطاری می‌خورند. و از اینکه به من تعارف نکرده بود ناراحت شدم. فردای آن روز که ایرج را دیدم، پرسیدم : دیروز کجا رفتید؟ گفت: پشت پارک چهل تن انتهای کوچه منزل کوچکی بود که در زدیم و کله پاچه را به آنها دادیم. آنها ابراهیم را شناختند و خیلی تشکر کردند، خانواده‌ای بسیار مستحق بودند. بعد هم ابراهیم را رساندم به خانه شان. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر... در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: خیلی اهل نصیحت و توصیه نیستم، چون خودم بیشتر از همه به آن ن
💔 حرف آخر... باید از قافله‌ی عشق آموخت، جمع ضدین را... اشداء علَی الکفار و رحماء بینهم را... یک بار خیلی جدی به یکی از دوستان گفت: «یادت هست یک بار عاشورا افتاده بود در ماه رمضان. همه تشنه و گرسنه سینه می زدند و لب ها از تشنگی وا رفته بودند. آن روز خیلی سخت بود.» گفت: «نه یادم نمی آید.» علی خندید و گفت: «آخر مگر ماه محرم در رمضان می افتد.» 📚بیا مشهد ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
شهید شو 🌷
💔 روزمان را متبرک می کنیم با یاد شهدای دیروز، شهدایی که شب قدر سال گذشته، شهادت در تقدیرشان امضا شد
💔 روزمان را متبرک می کنیم به یاد پهلوان شهید شهید صابری چند وقتی بوکس کار میکرد یک روز با هم‌وزنش که کوچکتر ازخودش بود شروع به مبارزه کرد. از آنجایی که مشت شهید، سرعتی بود ضربات زیادی به این حریف زده بود و حریف از شدت خشم، شروع به مشت‌زنی کرد که خطا می‌رفت و «شهید صابری» متوجه شد که حریفش ناراحت شده است. از آنجایی که آقا «مهدی» بسیار بااخلاق و مهربان بود آخر بازی پیش این حریف رفته و جلوی چشمان مربی، بازیکنان و تماشاگران از حریفش، عذرخواهی میکند. سلام و صلوات خدا به روح پاک و مطهرشان دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می‌دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 راوی: همرزم سالروز شهادت ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
mp3-tavasol-dua-with-the-voice-of-ali-fani.mp3
5.89M
💔 به جهت امتثال امر ولیّ، دعای توسل می خوانیم به نیت پیروزی جبهه مقاومت از طرف شهید مهدی صابری 🥀 و تقدیم می‌کنیم به محضر مادر سادات ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 دعای روز اول به نیابت از شهدا مخصوصا #شهید_رسول_خلیلی #ماه_رمضان #نسئل_الله_منازل_الشهداء ♡
💔 دعای روز دوم ماه مبارک رمضان به نیابت از شهدا مخصوصا شهید باب الخانی بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم «اللَّهُمَّ قَرّبْنی فیهِ الی مَرْضاتِکَ، وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِکَ وَنَقِماتِكَ، و وَوَفِّقْنِي فیهِ لِقِرآئةِ آیاتِکَ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین.» ″خدایا مرا در آن (روز) نزدیک کن به آنچه مورد رضای تو است، و مرا در آن از کارهایی که موجب ناراحتی و خشم و غضب تو است دور بدار، و برای خواندن آیات قرآنت به من توفیق ده، به حق رحمتت‌ ، ای مهربان‌ترین مهربانان.″ ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ 💞 @shahiidsho💞
💔 ماه رمضان بود جهاد نيمه شب تماس گرفت و گفت كه اماده شوم و به چند نفر ديگر از دوستانمان كه از افراد مورد اعتماد جهاد بودند بگويم حاضر شوند می‌خواهيم برويم جايی. ساعت نزديك ٢:٣٠،٣صبح بود در محلی كه قرار گذاشته بوديم همه جمع شديم. جهاد بعد از چند دقيقه گفت بچه ها سوار شويد! ماهم بدون اينكه چيزی بپرسيم سوار شديم. در راه كسی حرفی نزد و چيزی از او نپرسيد. ديديم در خانه ای ايستاد كه از ظاهر كوچه معلوم بود افراد ساكن در اينجا وضع خوبی ندارند. از ماشين پياده شد و ما هم همين طور نگاهش می‌كرديم، بسته‌ای از صندوق عقب ماشين درآورد و به من داد و گفت برو در آن خانه و اين را بده و بيا گفتم جهاد اين چيه؟! گفت كمی خوراكی، برو… چند قدم كه رفتم برگشتم و با تعجب نگاهش كردم، او هم مرا نگاه كرد و یك لبخند زد و گفت راه برو ديگر… رفتم سمت در و در را زدم. كسی آمد و بدون اينكه از من سوالی کند بسته را گرفت و تشكر كرد و رفت داخل خانه اون لحظه بود كه فهميدم جهاد قبلا هم اين‌كار را می‌كرده و برای آن ها چيزی می‌فرستاده و ما بی‌خبر بوديم و برای اينكه ممكن بود كسی بشناسدش نيامد بسته را بدهد تا قبل از شهادتش فقط چند نفر از خانواده اش اين را می‌دانستند و ان هم فقط بخاطر اينكه در ماه رمضان، ديروقت از خانه می‌آمد بيرون و دير هم برمی‌گشت آن‌ها خبردار باشند و نگرانش نشوند بعد از شهادتش بود كه همه فهميدند اون فرد، "شهيد جهاد عماد مغنيه" بوده است ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
شهید شو 🌷
💔 #چالش سلام همسنگری ها امروز سالروز شهادت شهیدی است که او را دست راست شهید همت لقب داده بودند. اگ
💔 چهارم اسفندماه، سالروز شهادت شهیدی است که او را دست راست شهید همت لقب داده بودند. «شهید محمدرضا کارور» از نخبه‌های دفاع مقدس که در بیشتر عملیات‌ها همراه شهید همت بود. هنگامی که خبر شهادتش را  به شهید همت دادند، او گفت: "با شهادت محمد رضا کارور کمر من شکست." سالروز شهادت ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ 💞 @shahiidsho💞