شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_هفتاد_و_دوم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے جــرج گفت: "جنــگ صفیــن یڪے از عج
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_هفتاد_و_سوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
....بپرهیـــز ڪه خـود را در بزرگــے همانند خداوند پندارے.
خداونـد، هر سرڪشــے را خــوار مےسازد و هر خودپسندے را بے ارزش مےڪند.
با خــدا و با مـردم و با خویشاونـدان نزدیڪ و با افرادے از رعیــت ڪه آنـان را دوست دارے، #انصـاف را رعایـت ڪن ڪه اگر چنین نڪنے، ستـم روا داشتـه اے و ڪسـے ڪه به بندگـان خـدا ستــم ڪند، خــدا به جــاے بندگانـش، دشمـن او خواهـد بود و آن را که خدا دشمن شود، کسی او را نپذیرد تا آنگـاه ڪه باز گردد و #توبـه ڪند و چیزے چون ستـم ڪاری، نعمت خـدا را دگرگون نمےڪند ڪه خــدا دعــاے ستمدیدگان را مےشود و در ڪمین ستمڪاران است."
ڪشیش با دقت به جرج نگاه مےڪرد و به سخنانش گوش مےداد ڪه با هیجان سرش را روے ڪتاب خـم ڪرده بود و مطالبــے مےخواند ڪه به نظـر او فراتـر از منشـور حقـوق بشر بود:
"از #خونریزے بپرهیــز و از ریختـن خون ناحق پروا ڪن؛
ڪه هیــچ چیــز همانند خـون ناحـق، #ڪيفر الهــے را نزدیڪ و مجازات را بزرگ نمےڪند و #نابودے نعمت ها را سرعــت مےبخشد و زوال حڪومت را نزدیڪ نمےگرداند
و در روز قیامت، خداے سبحــان قبـل از رسیدگــے اعمال بندگان، نسبت به خون هاے ناحـق ریختـه شده، داورے خواهد ڪرد.
پس با ریختن خون حــرام، حڪومت خود را تقویت مڪن زیرا خون ناحق پایه هاے حڪومتت را سست مےڪند و بنیاد آن را بر مے ڪند و به دیگرے منتقل مےسازد.
و تو نه در نزد مــن ونه در پیشگـاه خداوند، عذرے در خـون ناحـق نخواهــے داشت؛ چرا ڪه ڪیفر آن #قصــاص است و از آن گریزے نیست.
مبادا هرگـز دچار #خودپسندے گردے و به خــوبـے هاے خــود اطمیــنان ڪنـے و ستایــش دیگــران را دوســت داشتــه باشــے که این ها از بهتــرین فرصت هاے شیطــان براے هجــوم آوردن بـه توسـت."
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
🏴 @aah3noghte🏴
@chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_چهل_و_چهارم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے همه ے ڪتاب هادرباره ی علـــے ب
💔
✨ #قدیس ✨
#قسمت_صد_و_چهل_و_پنجم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
دلش مے خواست بداند این بار ڪاتب ایرانے درباره ے علــے چه گفتــه است:
***
طلحــه به زبیـر نگاه ڪرد و زبیــر به طلحـه خیره شد، سپس نگاهشان را به مرد دوختند.
طلحــه با دسـت به او اشـاره ڪرد و گفت:
"برو.... مرخصــے!"
مـرد ڪه رفت دوباره به هم نگاه ڪردند.
طلحــه گفت:
"چه ڪنیم؟
#جنگیدن با علــے آن هم پس از #بیعتــے که با او داشتیم، ڪمــے دور از #انصــاف نیست؟"
زبیــر گفت:
"روزے ڪه با علــے بیعـت ڪردیم، گمان مےبردیم ڪه او حڪومت بصره را به من و ڪوفه را به تو خواهد داد، اما علــے توجهــے به ما نڪرد.
چگونه بر بیعــت خویـش پایدار باشیم ڪه هم اینڪ خبر رسیده بصــره، مستعــد قيـام عليه علــے است و دوستانمان ما را به آن سوے فرا خوانده اند؟"
طلحــه آهــے ڪشید و گفت:
"ببیــن روزگــار با ما چه ڪرده است برادر!
ما از یــاران پیامبــر خدا بودیــم، اما پس از او خلفا ما را به مسندے نگماردند.
حتــے عثمـان با ما از در دشمنــے در آمد و ما در تحریڪ مردم و به قتــل رساندن او نقش داشتیم.
حال علــے نیز ما را سزاوار حڪومت نمےداند و خانه نشینمـان نموده است."
زبیــر گفت:
"ما را به خانـــه نشینــے چه ڪار؟!
هر چه زودتــر مدینه را ترڪ ڪنیم و به بهانه ے عمــره به مڪه برویم.
مےتوانیم در مڪه عده اے از دوستانمان را متحــد ڪنیم و قشونــے گرد آوریم و به سمت بصــره حرڪت ڪنیم."
طلحــه گفت:
"موافقــم.
مانـدن در مدینــه هیـــچ سودے براے ما ندارد.
مڪه در واقع مرڪز مخالفان علــے است؛ خصوصــا فرمانـداران و والیــان عثمــان ڪه بعد از عزل از مسئولیــت، به مڪه رفته اند.
در آنجا هسته اے در حال شڪل گیرے است.
عایشــه نیــز در آن جاست و علَــم مخالفت با علــے را به دســت گرفته و چون معاویــه، خواهــان خونخواهـے عثمان است."
زبیــر از جا برخاســت و گفت:
"برخیز طلحــه ڪه باید تدارڪ سفــر را ببینیم.
راهے طولانے و ڪارے بزرگ در پیــش داریــم."
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوعه😉
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
@chaharrah_majazi
این رمانیست که هر بچه شیعه ای باید بخواند‼️