eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 سید بعد از توجیه بچه های غواص، یک نفس عمیقی کشید و سینه اش را صاف کرد و گفت: برادرها ایام فاطمیه است، ایام شهادت مادر ما فاطمه(سلام الله علیها) است. و با التماس به مادرش حضرت زهراء سلام الله علیها ادامه داد. "مادر جون دست ما را بگیر. ما برای یاری دین خدا قدم توی جبهه گذاشتیم..." سید همینطور که صحبت میکرد صدای ضجه و ناله بچه های از گوشه و کنار بلند شد. سیدمحمد شب عملیات کربلای۵ سنگر بچه های تخریب در زیر پل هفتی هشتی رو مبدل به مجلس روضه وعزادرای حضرت زهرا سلام الله علیها کرد. آنقدر از خود بیخود شده بود که انگار نه انگار عملیاتی در پیش است. سید با این اشعار وارد روضه شد: "سینه اش بوسید پیغمبر که مینوی من است فاطمه هم فکر و هم سیما و هم خوی من است یاد از بشکستن پهلوی او چون کرد گفت بضعه من روح ما بین دو پهلوی من است.." اون شب آقاسید روضه سوزاندن درب خانه مادرش حضرت زهراء سلام الله علیها رو خوند و شروع کرد بلند بلند گریه کردن و ضجه زدن و زمزمه میکرد دنبال حیدر می دوید. از سینه اش خون می چکید. 💞 @shahiidsho💞