💔
#قرار_عاشقی
عزیزی میگفت :
جای گیاهِ بامبو را که عوض کنی دیگر رشد نمیکند؛
پژمرده میشود.
میدانی چرا؟
چون ریشه اش را همانجا، جا میگذارد...
دلِ آدمیزاد که دیگر کمتر از گیاه نیست جانم...
گاهی ریشه اش جا میماند در
حرمی
کنج رواقی
پایِ ضریحی
لابلای تارو پود فرشی ...!
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
ترکیب "نگاه" و "هنر اخم" و "صدایت"..
"آدم کش و خون ریز" و "دل انگیز" و "نجیب" است!😍
#جواد_مزنگی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
بزرگۍمیگفٺ:↓
تڪیهڪنبهشہـداء🖐🏼'
شہـداءتڪیهشانخداست ؛
اصلاڪنارگݪبنشینۍبوۍگلمیگیرۍ'
پسگݪستانڪنزندگیترابایادشہـدآ
#شهید_جواد_محمدی
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهید_امید_اکبری
#شهید_احمد_شکیب_احمدی
#شهید_احمد_مشلب
#کلیپ
#شهدا_شࢪمنده_ایم...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
دست زن بر دامن شرع رسول هاشمی
زانکه بی آن بادبان کشتی نیاری بر کنار
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#شنبه_های_نبوی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
‹ گِلهکَمکن،
ابرِغصه
ابدینیستعَزیز °
صبحتون بخیر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
﷽
وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ
و در رفتارت میانه روی اختیار کن و سخن آرام گو ...
• آیه 19 سوره لقمان •
#یک_حبه_نور
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #شرح_خطبه_فدکیه #قسمت_سیزدهم وَحَمَلَتُ دیِنِه وَ وَحیِهِ و شما حاملین دین خدا و وحی او هستید.
💔
#شرح_خطبه_فدکیه
#قسمت_چهاردهم
قرآن و فضائل آن
کِتابُ اللهِ النّاطِقُ و القُرآنُ الصّادقُ وَ النُّورُ السّاطِعُ الضِّیاءُ اللّامِعُ
کتاب گویای خداوند که گویا به حکم الهی باشد، صادق است و در آن هیچ باطلی راه ندارد، نورش چنان تلالو می کند که فراگیر است، روشنی دهنده و درخشنده ای که خود نورانی است و ظلمتها را از غیر خود می زداید.
بَیِّنَهُُ بَصائِرُهُ ، مَنکَشِفَهُُ سَرائِرُهُ ، مُتَجَلِّیِهُُ ظَواهرُهُ
حجتّ و برهان ها قرآن آشکار است، یعنی در آن پیچیدگی ای وجود ندارد که فقط دانشمندان خاصّی بتوانند مخاطب آن باشند، در آن اسراری نهفته قرار دارد، ولی سربسته نیست. درست است که کسی به اسرار قرآن راه ندارد ، امّا هر کس به قدر فهم خود بارعایت مقدّماتی می تواند از آن بهره ای بگیرد.
البتّه اشتباه نشود، این طور نیست که هرکس بدون آشنایی با مقدماتی مثل زبان، شان نزول ، روایات و ....بتواند قرآن را ترجمه و تفسیر کند. در روایات آمده است که هرکس این گونه و بدون آگاهی لازم به تفسیر قرآن بپردازد در قیامت جایگاهش آتش است،( در روایت آمده است: مَن فَسَّرالقُرآنَ بِراَیهِ فَلیتَبوّا مَقعَدَهُ مِنَ النّارِ).
چه رسد به آیات احکام قرآن که هرکسی به این راحتی نمی تواند از روی آن فتوی صادر کند. دقّت کنید! اسرار قرآن سربسته نیست و می توان به آن ها دست یافت ، امّا با طی مقدّمات .
به عنوان مثال ، در یک کتاب پزشکی مطالب بسیاری وجود دارد اما هر کسی نمی تواند کتاب پزشکی را باز کند و از آن سر در بیاورد ، بلکه مقدّمات خاصّ خود را لازم دارد.
مُغتَبِطَةُُبِهِ أشياعُهُ
یعنی پیروان قرآن مورد غبطه و حسرت امّت های دیگرند. اشباع جمع شیعه است، به معنی پیروان یعنی کسانی که به قران عمل می کنند مورد غبطه دیگرانند، نه کسانی که به قران عمل نمی کنند. اشاره به اینکه قران هم درس زندگی دنیوی است وهم مربوط به امور اخروی می باشد. پس در این عبارت دو معنا وجود دارد: اول اینکه قران دستور العملی برای عمل است، یعنی صرف اینکه پیروان، آن را بدانند برای تکامل کافی نیست،بلکه آنچه مهم است عمل به آن می باشد و دوم ، اینکه قرآن هم درس زندگی دنیوی وهم درس رستگاری اخروی است و پیروان واقعی قرآن هم در دنیا مورد غبطه دیگران قرار دارند هم در قیامت و آخرت.
قائِدُُ الَی الرِّضوانِ التِّباعُهُ
پیروی کردن از قرآن انسان را به رضوان رهبری می کند. رضوان بالاترین درجات بهشتی است و در قرآن کریم هم آمده است: وَرِضوانُُ مِنَ الله اکبَرُ..... سوره مبارکه توبه، آیه ۷۲.
مُؤَدِّ الی النَّجاةِ اِستِماعُهُ
استماع قرآن سبب نجات می شود. در برخی از نسخه ها اِسماع آمده است. استماع با اسماع تفاوت دارد. استماع، یعنی انسان مطلبی را دقیق و با تامل و دقت گوش دهد، اما اسماع همان گوش کردن ظاهری است، زیرا در آیه قرآن آمده است: وَاذا قُرِءَالقُرآنُ فَاستَمِعُوالَه ...سوره مبارکه اعراف، آیه۲۰۴...
یعنی هرگاه قرآن خوانده شود استماع کنید. در این خطبه نیز حضرت زهرا سلام علیها دائماآیات قرآن را می خواند، پس در اینجا باید استماع باشد نه اسماع.
وَبِهِ تَنالُ حُجَجِ اللهِ المُنَوَّرَةِ
وبه واسطهی قرآن، آدمی به حجّت های نورانی خدا دست پیدا می کند. ببیند چقدر تعبیر زیبا است! هم خود قرآن حجّت است وهم به وسیله ی قرآن به حجت های نورانی دست خواهید یافت، یعنی به سنّت و عترت. خود قرآن می فرماید: مااتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوه...سوره مبارکه حشر، آیه ۷.
یعنی هرچه پیامبر ص برایتان آورده بگیرید.
در آیه دیگری از زبان پیامبر ص می فرماید: لا اسئَلُکُم عَلَیهِ اِلاّ المَودَّةَ فِي القُربی....سوره مبارکه شوری، آیه ۲۳.
یعنی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هیچ اجری از شما نمی خواهد مگر دوستی اهل بیتش علیهم السلام را.
وَعَزائِمُهُ المُفَسَّرَةُ وَ مَحارِمُهُ المُحَذَّرَةُ وَ بَیِّناتُهُ الجالیِةُ وَ بَراهِینُه الکافِیةُ
و بوسیله قرآن به واجبات تفسیر شده و محرمات منع شده و دلیل های ظاهر و برهان های کافی به دست میآید، یعنی به واجبات، محرمات و ادله و براهینی که پشتوانه ی آن ها است دست پیدا می کنند.
وَفَضائِلُهُ المَندُوبَةُ وَ رُخَصُهُ المَوهُوبَةُ وَ شَرائِعُهُ المَکتُوبَةُ
وبه مستحبّات و مباحات و احکام نوشته شده آن دست می یابید. عجیب است که حضرت زهرا سلام الله علیها همه ی مسائل را به ترتیب ذکر کردهاند، از مبدا خلقت گرفته تا واجبات و محرمات و مستحبات و همین طور مباحات و حتی احکام و قوانین، تا آنجا که به ذکر آثار هر یک از آنها می پردازد و دوباره از اعتقادات شروع می کند.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_شصت_و_هشت دوباره سرش را بین دستانش میگیرد دلم برایش می سوزد ،به این زو
💔
#رمان_دلارام_من
#قسمت_شصت_و_نه
دلسوزانه می پرسم : الان حالش چطوره ؟
مامانش می گفت دکتر گفته خیلی وقت بوده سرطان داشته ولی نفهمیدن ، برای همین شاید الان نشه کاری براش کرد ...شب اربعین بود ...همه جا عزاداری بود...به امام حسین (ع)توپیدم که چرا این بلا سرم اومد؟ مگه چه بدی بهش کرده بودم؟
- از اون موقع خبری از یکتا داری ؟
دیوانه وار سرش را تکان می دهد : نه ...می دونم نباید تنهاش بزارم ولی طاقت دیدنش روی تخت رو نداشتم، می ترسم فکر کنه ولش کردم....
نمی دانم چه بگویم؟ باید بگویم یکتا را تنها نگذارد یا بی خیال یک رابطه نادرست شود ؟ این وسط احساس یکتا له می شود ، حتی بیشتر از نیما ، این خیلی ظالمانه است ، از طرفی هم ادامه رابطه شان شاید خیلی درست نباشد....
نیما دوباره مستقیم به چشمانم نگاه می کند ، گرچه این بار چشمانش پر از خشم است : چرا خدا این کارو باهام کرد؟ من که نماز می خوندم ، اهل کثافت کاری نبودم ...من خدا رودوست داشتم....یکتا هم خدارو دوست داشت...تیپمون اینجوریه ولی کافر نیستیم که ! اما انگار خدا فقط بعضیا رو دوست داره ، همونا که دائم میرن مسجد و میان ، زیر چادر و ریششون هر غلطی بخوان میکنن ....از زندگی سیر شدم ،ازهمه چی ... از خدا..از دنیا...از بهشت...جهنم...همه چیمو ازم گرفت ...
یکتا عشقمه ولی داره اب میشه! اگه ولم کرده بود اینطوری داغون نمیشدم ...فقط میخوام تو که بچه مسجدی هستی بری از خدا بپرسی چرا اینجوری لهم کرد ؟ هم من هم یکتارو...
صدایش بالا و بالاتر می رود ، طوری که نزدیک است توجه ها را جلب کند ، بلد نیستم چجوری ارومش کنم ، دلجویانه می گویم : اروم باش نیما.... اروم باش فکر کنیم ببینیم چیکار میتونیم بکنیم ..
ناگاه از کوره در می رود و باصدایی نسبتا بلند داد می غرد : چطور اروم باشم؟ زندگیم داره نابود میشه ...من بدون یکتا نمیتونم...
هول برم می دارد ، دوسه نفر برمیگردند که نگاهمان کنند ، شانه های نیما را میگیرم : باشه! اروم !
مانده ام چه کنم که حامد مثل فرشته نجات سرم می رسد و ارام می پرسد : ببخشید آقا نیما چیزی شده ؟
نیما سرش را بالا می اورد و با چشمان خون گرفته حامد را نگاه می کند ، خشمی که در چشمانش نشسته ، بادیدن لبخند و نگاه مهربان حامد جای خود را به التماس و استمداد می دهد ........
نویسنده : خانم فاطمه شکیبا...
ادامہ دارد...🕊️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_شصت_و_نه دلسوزانه می پرسم : الان حالش چطوره ؟ مامانش می گفت دکتر گفته
💔
#رمان_دلارام_من
#قسمت_هفتاد
حامد اجازه میگیرد و کنار نیما می نشیند: ناسلامتی منم
داداشتمــا... مطمئنی کمکی ازم نمیاد؟
نیما همچنان نگاه میکند، برایش سخت است حامد را به عنوان برادر بپذیرد؛ حامد
لبخند شیرینی میزند و دستش را دور شانه های نیما میاندازد: میای مردونه حرف
بزنیم؟
نیما از روی استیصال سر تکان میدهد، میگویم: خب پس من اضافه ام... برم یه قدمی بزنم.
حامد از پلاستیک کنار دستش یک آبمیوه در می آورد و پلاستیک را به من میدهد:
بیا... هرچی میخوای توش هست... فقط زشته جلوی مردم نخوریا، جای خلوتم نرو.
توصیه های برادرانه اش دلم را غنج میبرد، سری تکان می دهم و میروم جایی که
خیلی در معرض دید نباشد اما نیما و حامد را ببینم.
نیما نیاز به یک تکیه گاه دارد و برای همین است که بعد از چند دقیقه، سر بر شانه
حامد می گذارد و می شکند؛ با هم مشغول حرف زدن میشوند، اما نیما دیگر
آشفتگی قبل را ندارد، حامد آرامشش را در جان نیما هم ریخته، به زبانی بین
المللی: لبخند.
هنوز سنی ندارد که درگیر عشق شده؛ اگر هم بگویم نباید در این سن خود را به
احساسات بسپارد، قبول نمی کند، یک جوان هجده ساله که هنوز نمیداند عشق و
زندگی مشترک و ازدواج چه پیچیدگی هایی دارد؟ خودم هم نمیدانم و برای همین
میترسم از اینکه در قضیه دخالت کنم، شاید خوب باشد کمک به نیما را به حامد
واگذار کنم و خودم بروم سراغ یکتا، اینطوری یکتا حس نمیکند نیما فراموشش کرده،
اما کم کم از داغی شان کاسته میشود و میتوانند درست فکر کنند.مادر یکتا نگاهی به سرتا پایم میاندازد و متعجب میگوید: تو خواهر نیمایی؟
منظورش را میگیرم اما به روی خودم نمی آورم: بله.
- نگفته بود خواهرش این شکلیه!
مگر من چه شکلی هستم؟ بیشتر از اینکه ناراحت شوم، خنده ام میگیرد! عادت دارم به این نگاه ها و طعنه ها؛ بازهم خودم را به آن راه میزنم: میشه یکتاجون رو
ببینم؟
- بعد یه هفته نیما تازه یادش افتاده؟
- نه! باورکنید نیما تو این یه هفته داغون شده، نه اینکه یادش نباشه.
- خوب پس چرا خودش نیومد؟
- اونم خودش خوب نیست حالش، بهتر که بشه میاد، حالا اجازه میدید با یکتا صحبت کنم؟
بالاخره به اتاق راهم میدهد؛ روی تخت کنار پنجره نشسته و سرش را تکیه داده به
پشتی تخت، صورتش به سمت من نیست، مادرش جلوتر میرود که حضورم را اعلام
کند: یکتاجون... ببین... خواهر نیما اومده.
اشکی که در چشمان یکتا جمع شده بود، آرام بر صفحه صورتش می لغزد و آرام میگوید: نیما که منو یادش رفته... همه منو یادشون رفته.
اینبار به خود جرأت میدهم و میگویم: نه عزیزم، نیما همه فکر و ذکرش تو بود.
#ادامہ_ دارد...
✍به قلم فاطمہ شکیبا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
پیشترها که پریشان می شدم، روی سجّاده می نشستم و احساس مرگ می کردم. نیستی که غلبه می یافت روبه قبله می خوابیدم و از گذشته عذر می خواستم. بعد احساس خوش مطبوعی می آمد و غم ها را می شست و می بُرد، چونان که تندبادی برگ درختان کهنه را ..
حالا مدّتی ست آن حال را گم کرده ام، میان شلوغی زندگی ...
ربّنا لاتزغ قلوبنا. بعد اذ هدیتنا. و هب لنا من لدنک رحمه. انک انت الوهّاب ...
و هو یتولیَّ الصالحین ..
#از_چه_دلتنگ_شدی .
#وبلاگ_حبذا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕