🔴 افسانهها و واقعیتهای جهانیسازی...
روزی روزگاری در کشوری درحال توسعه، یک تولید کننده اصلیِ خودرو نخستین خودرو خود را به ایالات متحده صادر کرد؛ خودرو تولیدیِ این کشور چیز چندان پیچیدهای نبود، صرفاً اتومبیلی کوچک و ارزان که میشد آن را "چهار چرخه ای با یک زیرسیگاری" نامید...
متأسفانه این محصول با شکست روبرو شد؛ بنظرِ اکثر مردمِ کشورِ وارد کننده، این خودرو زشت بود و به این ترتیب صادر کنندگان چاره ای جز این نداشتند که این خودرو را از بازار ایالات متحده خارج کنند...
در کشورِ تولید کننده، بسیاری استدلال میکردند که اگر کشور بعد از ۲۵ سال تلاش هنوز نمیتواند خودرو خوبی بسازد، پس آیندهای برای این کار وجود ندارد؛ دولت برای موفقیت، هر فرصتی را در اختیار این تولید کننده خودرو گذاشته بود و از طریق دیوار بلند #تعرفه و کنترلهای سختگیرانه، این اطمینان را فراهم آورده بود که در داخل کشور سود فراوانی ببرد...
کمتر از ده سال پیش از آن، دولت حتی با هزینه کردن از محل بودجه عمومی، شرکت را از #ورشکستگی قریب الوقوع نجات داده بود؛ بنابراین منتقدین استدلال میکردند که باید واردات خودروهای خارجی آزاد و از #مالیات معاف شود و به خودرو سازانِ خارجی هم اجازه دهند که کارخانههایشان را راه اندازی کنند...
دیگران نظر مخالف داشتند و استدلال میکردند که هیچ کشوری بدون ایجاد صنایع "مهم" از قبیل تولیدِ #خودرو به هیچ جایی نرسیده است؛ اینان میگفتند صرفاً به زمان بیشتر و مدیریت قوی تری نیاز است تا خودروهایی تولید شود که مورد پسند همه قرار گیرد...
زمان این اتفاقات سال ۱۹۵۸ و کشور پیشگفته نیز در واقع، #ژاپن بود و شرکت خودروسازی مزبور نیز تویوتا بود و خودرو صادراتی نیز "تویوپت" نام داشت؛ امروز خودروهای ژاپنی همان قدر "طبیعی" تلقی میشوند که ماهی سَمونِ اسکاتلندی یا شراب فرانسوی، اما کمتر از ۵۰ سال پیش اکثر مردم، از جمله بسیاری از ژاپنی ها بر این باور بودند که صنعت خودروسازی ژاپن اصلا نباید وجود داشته باشد...
📚 نیکوکاران نابکار
✍ پروفسور هاجون چنگ
↘️eitaa.com/shakhes_1 ایتا
↘️http://sapp.ir/shakhes.1 سروش