eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷(زندگی معنوی)🌷 آن لحظه که بسیاری از درها بسته می شود، هم‌زمان چندین در دیگر باز است؛ در این زمان‌ها شادمان باشید 🆔 @ShamimeOfo
11.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👳‍♂️♂سبک زندگی اسلامی :استاد ابراهیم اخوی 👬موضوع: دعا برای فرزندان 🌾🌳دعای پدر و مادر برای فرزندان مثل آب برای کشاورز است. در هر شرایطی پدر و مادر برای فرزند دعا کنند. 🤲 دعا کردن برای فرزندان آداب خاصی ندارد. 🌕دعا کردن همه تربیت نیست. 🏃‍♂️♂دعا باید با تلاش وهمت و عمل همراه باشد. 🎤🕋برای دعا سراغ دعاهای قرآنی برویم. 🇮🇷به همت اداره کل اوقاف و امور خیریه استان کرمانشاه 🆔 @ShamimeOfoq
⁉️خدایا چرا به پرندگان منقار داده ای؟ خدا می گوید: حتما تو تفنگ و چکش و بیل دیده ای. با تفنگ شکار می کنند و با چکش چیزهای سفت و محکم را می شکنند و با بیل هم خاک را زیر و رو می کنند. منقار پرنده ها برای آنان هم تفنگ است و هم چکش است و هم بیل. آنها با منقارشان حیوانات کوچک را شکار می کنند دانه های خوردنی را می شکنند و برای جستجوی غذا خاک را زیر و رو می کنند. منقار پرنده ها فایده های زیادی برای آنها دارد به خاطر همین چیزها من به آنها منقار داده ام. ✍🏼نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری 🆔 @ShamimeOfo
سلام سلام...🌈 امروز سه شنبه است و من به خودم یادآوری می کنم: موفقیت هایی که نصیب افراد صبور می شود همان هایی هستند که توسط افراد عجول رها شده بودند. خدای مهربانم سپاسگزارم🙏🏼 🆔 @ShamimeOfo
🌷🌷برای پسر عمو یکی از پسر عموهای امام سجاد(ع) خیلی فقیر بود. امام در نیمه های شب به طور ناشناس به خانه او می رفت و با دادن چند سکه طلا به او کمک می کرد. پسرعموی امام در تاریکی حضرت را نمی‌شناخت او به امام می‌گفت شما به ما کمک می کنید؛ ولی پسرعمویم سجاد(ع) به ما کمک نمی کند. امام به او نمی‌گفت که من همان پسرعمویت هستم. بعد از شهادت امام(ع)، پسرعمویش فهمید که آن مرد نیکوکار، همان امام سجاد(ع) بوده است. او سر قبر امام می‌ رفت و اشک می‌ریخت و از او عذرخواهی می‌کرد. 🆔 @ShamimeOfo
🌷(زندگی معنوی)🌷 اگر مصیبتی بر آدمی نازل شود،باید تلاش کند با توسل و راهکارهای مختلف، معادله را تغییر دهد. یکی از آن راهکارها این است که به اطرافیانش نگاه کند و ببیند همیشه افرادی هستند که مصیبت آنها از او بیشتر است. خودش را با آنها قیاس کند. 🆔 @ShamimeOfo
🥀🥀کاش ما زنده بودیم شما آدم ها باید قدر عمرتان را بدانید تا زمانی که زنده هستید باید کارهای خوب انجام بدهید و برای خودتان ثواب جمع کنید. باید به عیادت بیماران بروید، به خویشاوندانتان سر بزنید. به فقیران کمک کنید. نماز بخوانید. روزه بگیرید. اگر شما آدمها قدر عمرتان را ندانید بعد از مرگ، خیلی غصه خواهید خورد. 😇😇 کسانی که می میرند آرزو می کنند که به دنیا برگردندو کارهای نیک انجام دهند. ما فرشته ها خیلی خوب می دانیم که مرده ها چه حالی دارند. هر روز یکی از ما به قبرستان می رود و با صدای بلند به مردم ها می گوید: «شما به حال چه کسانی حسرت می خورید؟ دوست داشتید الان به جای چه کسانی بودید؟» مرده ها جواب می دهند: «ما دوست داشتیم که جای مسجدی ها بودیم آنها نماز می‌خوانند و روزه می گیرند ولی ما دیگر نمی توانیم این کارها را انجام دهیم.» ✍🏼ما فرشته ها/غلامرضا حیدری ابهری/ نشرجمال 🆔 @ShamimeOfo
🌷 ناهی از منکرِ 14 ساله 🌿 در سال 1351 یک سیرک مصری به اهواز آمده بود که در جهت فساد اخلاقی جامعه، گام برمی داشت. حسین در این زمان نوجوان 14 ساله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای بود. وی به همراه دو تن از دوستانش، در یکی از ساعات روز که کسی در آنجا نبود، با بمب بنزینی آن مکان را به آتش کشیدند و بعد نامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای را تهیّه کردند و مخفیانه به مسئول سیرک رساندند. در آن نامه نوشته شده بودند: «در زمانی که اسرائیل، مردم مظلوم فلسطین را آواره کرده است و ما باید دست به دست هم بدهیم و مسلمانان جهان را بیدار کنیم، جای تعجّب است که در این شرایط، شما برای به فساد کشاندن جوانان کشور ما، به ایران آمده اید و...» 🌸✨ معلم قرآن و نهج البلاغه، شهید سیدحسین علم الهدی را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌺 بازی منظم با کودکان را دوست داشتند 🍀 امام هر روز پیش از ظهر بیست دقیقه با ما بازی می‌کردند. 📚 زهرا مصطفوی [برداشت هایی از سیره امام خمینی، جلد 1، صفحه 363] 🆔 @ShamimeOfoq
☀️☀️ مرد پشت سر پیامبر(ص) و به امامت ایشان نماز می خواند. اما در نماز با انگشتانش بازی می‌کرد. حواسش به نماز نبود. پیامبر(ص) صدای انگشتان او را می شنید. پس از نماز، پیامبر(ص) به کار آن مرد و بی توجهی به نماز اعتراض کرد و فرمود: «بدانید که بهره او از نمازش، همین بازی با انگشتان بود!» 🆔 @ShamimeOfo
🌺 رؤیای صادقانه 🍀 یک وقت بدون اطّلاع وارد محلّه‌ای برای دیدن خانواده شهیدی شدیم، دیدیم محلّه پر از جمعیت است و برای ورود مقام معظّم رهبری گاو و گوسفند آماده کرده اند. آقا با دیدن صحنه ناراحت شدند و فرمودند: «مگر من نگفتم مزاحم مردم نشوید و دیدار من بدون اطّلاع قبلی باشد.» ما عرض کردیم: آقا از دفتر اطّلاع نداده اند. بالاخره آقا وارد منزل پدر شهید شدند و فرمودند: «بگو ببینم چه کسی آمدن مرا به شما اطّلاع داده است. آیا از دفتر اطّلاع داده اند؟» پدر شهید عرض کرد: نه آقا، من دیشب حاج آقا روح الله (امام رحمة الله علیه) را در خواب دیدم. پسرم علیرضا نیز در کنار امام نشسته بود. امام رحمة الله علیه رو به من کردند و فرمودند: «فلانی، فردا شب مهمان عزیزی داری. از مهمانت پذیرایی کن.» گفتم: مهمان من کیست؟ فرمود: «رهبر مهمان شما است.» با تعجب گفتم: رهبر می‌خواهد به خانه من بیاید؟! پسرم گفت: «بله بابا، رهبر می‌خواهد به خانه ما بیاید. از ایشان پذیرایی کنید.» ✍️ ‌‌حجت‌الاسلام احدی، از اساتید حوزه علمیه قم 🆔 @ShamimeOfoq