eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
+ ترتیل جزء17- استاد پرهیزگار.mp3
5.91M
❣️ ترتیل جزء هفدهم قرآن کریم با صدای استاد 🆔 @ShamimeOfoq
💗 دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ، وَ اقْضِ لِی فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ، یَا مَنْ لا یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ وَ السُّؤَالِ، یَا عَالِماً بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ. 🌸 خدایا مرا در این ماه به سوی کارهای شایسته هدایت فرما، و حاجت‌ها و آرزوهایم را برآور، ای آن که نیاز به روشنگری و پرسش ندارد، ای آگاه به آنچه در سینه جهانیان است، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست. 🆔 @ShamimeOfoq
💗 دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ، وَ اقْضِ لِی فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ، یَا مَنْ لا یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ وَ السُّؤَالِ، یَا عَالِماً بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ. 🌸 خدایا مرا در این ماه به سوی کارهای شایسته هدایت فرما، و حاجت‌ها و آرزوهایم را برآور، ای آن که نیاز به روشنگری و پرسش ندارد، ای آگاه به آنچه در سینه جهانیان است، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست. 🆔 @ShamimeOfoq
+ آموزش حفظ- استاد پرهیزگار......mp3
5.29M
🔶 آموزش حفظ قرآن کریم (قسمت اول) 🔹 استاد پرهیزگار 🆔 @ShamimeOfoq
حاج ماشاء الله عابدی-دعای افتتاح.mp3
7.02M
🌷 قرائت بسیار زیبای دعای افتتاح ماه مبارک رمضان 🍃 حاج ماشاء الله عابدی 🆔 @ShamimeOfoq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 نوای ماندگار با صدای استاد شحات محمد انور 🔸 تلاوت سوره مبارکه بینه 🆔 @ShamimeOfoq
فرازی از دعای ابو حمزه ثمالی- حدادیان.mp3
19.1M
🌷 فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی با صدای حاج سعید حدادیان 🆔 @ShamimeOfoq
دعای سحر-موسوی قهار-.mp3
4.57M
🌸 دعای سحر با صدای موسوی قهار 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 الگویی برای جبهه‌‌ی مقاومت 🌿 پدر یکی از شهدای 19 ساله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که در عملیات استشهادی به شهادت رسیده بود‌‌‌‌ می‌‌گفت: «سلام مرا به بچّه‌‌‌‌ها و بسیجیان ایران برسان و بگو پسر من این گونه شهادت طلبی را از حسین فهمیده شما یاد گرفته است. ما مدیون شما هستیم.» 🌸✨ یاد و خاطره رهبر 13 ساله، شهید محمدحسین فهمیده را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🍃 تبعات پیروی از هوای نفس: تمایل به مادیات و لذتهای زودگذر و عمل نکردن به آیات خدا 🌺 واتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِینَ * وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ یَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیَاتِنَا 🌸 و سرگذشت كسی که آیات خود را به او عطا کردیم و او عملاً از آنان جدا شد را برای آنان بخوان. پس شیطان او را دنبال کرد (تا به دامش انداخت) و در نتیجه از گمراهان شد * و اگر می‏خواستیم، (درجات و مقاماتش را) به وسیله آن آیات بالا می بردیم، ولی او به امور ناچیز مادی و لذت های زودگذر دنیایی تمایل پیدا کرد و از هوای نفسش پیروی نمود، و او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنی، زبان از کام بیرون می آورد و اگر به حال خودش واگذاری (باز هم) زبان از کام بیرون می آورد. (گویی آنچنان تشنه دنیا پرستی است كه هرگز سیراب نمی‏شود) این داستان گروهی است كه آیات ما را تكذیب كردند. ✍️ سوره اعراف، آیات 175-176 🆔 @ShamimeOfoq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
〽️پرواز بانماز15〽️ 🌹این قسمت : با خدا باش پادشاهی کن🌹 گفتگوی ساده و صمیمی با 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 اهمیّت فراوان مدیریت کدبانو 💠 مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی): 🌿 برخی فکر می کنند اگر زنی مثلاً کارش عبارت شد از همان کارِ خانه، این اهانت به زن است؛ نه! هیچ اهانت نیست. بلکه مهمترین کار برای زن این است که زندگی را سرِ پا نگهدارد. 🆔 @ShamimeOfoq
🚩 راز غربت امام زمان علیه السلام 🌹 داستان تشرف على بن مهزیار به محضر امام زمان 🍃 نمی دانم آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده ای که چرا کسی که سلطان همه جهان است در شهرها خانه و کاشانه ندارد؟ چرا او یک جای راحت در این دنیا ندارد؟ در اینجا می خواهم ماجرای «على بن مهزیار» را بازگو کنم، او در اهواز زندگی می کرد و همواره نام و یاد امام را در جامعه زنده نگاه می داشت. او شنیده بود که امام هر سال در مراسم حج شرکت می کند، برای همین هر سال به سفر حج می رفت به امید آنکه شاید بتواند آن حضرت را ببیند. سال های سال گذشت، او نوزده بار حج انجام داد ولی توفیق دیدار برایش حاصل نشد. نزدیک ایام حج که فرا رسید، شبی از شبها در خواب کسی را دید که به او چنین گفت: «امسال به حج برو که امام خود را می بینی!» على بن مهزیار، صبح همان روز با گروهی از دوستانش سفر خود را آغاز کرد، او می رفت تا بیستمین حج خود را به جای آورد. در طول سفر در همه جا منتظر آن وعده بزرگ بود، در مدینه، در مکه، هنگام طواف خانه خدا، در سرزمین عرفات و... مراسم حج به پایان رسید، ولی خبری نشد، حاجیان کم کم به سوی وطن خود باز می گشتند، او در کنار خانه خدا نشسته بود، همه غم های دنیا به دل او آمده بود، با خود فکر می کرد پس آن وعده چه شد؟ ناگهان مردی را دید که لباس احرام به تن دارد. علی بن مهزیار نمی دانست که آن مرد، یکی از یاران امام است و امام او را فرستاده است تا این پیام را به او برساند، وقتی على بن مهزیار آن مرد را دید، دلش شاد شد و نزد او رفت، سلام کرد، آن مرد از او پرسید: - اهل کجایی؟ - اهواز. - آیا علی بن مهزیار را می شناسی؟ - من على بن مهزیار هستم. - اکنون برو و هنگامی که ساعتی از شب گذشت من کنار مقام ابراهيم منتظر تو هستم. و پس از آن خداحافظی کرد و رفت. علی بن مهزیار بسیار خوشحال شد، خدا را شکر کرد که دیگر به آرزویش می رسد، او به منزل خود رفت، با دوستانش خداحافظی کرد (ولی به آنان نگفت که می خواهد کجا برود) او صبر کرد تا پاسی از شب گذشت، او با آن مرد روبه رو شد و همراه او حرکت کرد. راهی طولانی در پیش بود، سحر که فرا رسید، آن مرد به او گفت: «اکنون وقت نماز شب است». آنان از اسب پیاده شدند و نماز شب خود را خواندند و سپس نماز صبح را نیز به جا آوردند و بعد حرکت کردند. ساعتی راه رفتند و از کوهی بالا رفتند، پشت آن کوه، دشتی پهناور بود، آن مرد به علی بن مهزیار گفت: - آنجا چه می بینی؟ - دشتی وسیع که در وسط آن خیمه ای نورانی برپاست. - خوشا به حال تو! امام زمان در همان خیمه است! - خدایا! از لطف تو ممنونم. على بن مهزیار خدا را شکر کرد، اشک در چشمانش حلقه زد، آنان به خیمه نزدیک شدند، او از اسب پیاده شد، آن مرد به او گفت: لحظه ای صبر کن تا اجازه بگیرم. بعد از لحظاتی او برگشت و گفت: «على بن مهزیار! خوشا به حال تو که آقا اجازه دادند، پس داخل شو». اینجا بود که او وارد خیمه شد و جمال دلربای امام را دید و سلام کرد و پاسخ شنید، در حالی که اشک از چشمان او جاری بود، راز دل خویش را بیان کرد و از سال های فراق سخن گفت. اینجا بود که آن امام مهربان به او چنین گفت: «ای علی بن مهزیار! من شب و روز در انتظار آمدن تو بودم، چرا این قدر دیر آمدی؟» او در پاسخ گفت: «آقای من! من در جستجوی تو بودم، اما کسی را نیافتم که از شما خبری داشته باشد و مرا راهنمایی کند که نزد شما بیایم». امام به او پاسخ داد: «آیا دیر آمدن تو به خاطر این بود که راهنمایی نداشتی؟ نه. این طور نیست. شما در جستجوی دنیا هستید، فقرا را فراموش کرده اید، صله رحم را از یاد برده اید و با شیعیان ضعیف، برخورد بدی دارید، با این کارها، عذری برای شما باقی نمانده است». این سخن، علی بن مهزیار را به فکر فرو برد، آری، محبت به دنیا و جلوه های پر فریب آن، مانع بین ما و امام است. وقتی شیعیان دنیاطلب می شوند و وظیفه دینی خود را از یاد می برند، دیگر شایستگی دیدار امام را ندارند، کسی که محبت دنیا در قلب او ریشه دوانده است، روز به روز از امام دورتر و دورتر می شود. بعد از این سخن، امام رو به علی بن مهزیار کرد و چنین گفت: «ای علی بن مهزیار! پدرم از من عهد گرفته است تا در کنار مردمی که خدا بر آنان غضب کرده است زندگی نکنم، او به من دستور داده است که در مناطقی که از آب و آبادانی خالی است منزل کنم، این دستور پدرم برای این است که امر من مخفی بماند و مکانم از خطرات سرکشان در امان باشد، برای همین است که من روانه بیابان ها شده ام». آن روز بود که علی بن مهزیار به راز غربت امام خود بیشتر پی برد، آری، امام همان «آقای بیابان نشین» است، او سلطان این دنیاست ولی باید در بیابان های دور دست منزل کند، تا مبادا به کید دشمنان گرفتار آید. 📚 (برگرفته از کتاب حرف آخر؛ نوشته دکتر مهدی خدامیان) 🆔 @ShamimeOfoq
36.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 پسرم دیگه منو دوست نداره 🔸 تأثیر بوی سیگار در برقراری ارتباط با دیگران 🆔 @ShamimeOfoq
🌸 افزون طلبی و درخواست 🌷 بدترین وضع خواستن و نیاز، آن است که حرص و طمع و تکاثر و افزون طلبی، انسان را به «خواستن» وادار سازد و برای دست یافتن به آنچه که ندارد، دست به هر کاری بزند و پیش هر کس و ناکسی کوچک شود و التماس و خواهش کند و کوچک شود، غلام و چاکر این و آن گردد، تا از این رهگذر، چیزی بر «داشته هایش» بیفزاید و یا به برخی از «خواسته هایش» برسد. مگر دنیا چه اندازه می ارزد که انسان، اعتبار و شرف خود را در گرو آن بگذارد؟ مگر پول، چقدر مقدس است که انسان، عزت نفس خویش را با آن مبادله کند؟ آیا باید به هر خواسته ای رسید؟ و هر چه را «دل» خواست، باید تامین کرد؟ پس عفاف و کف نفس و کنترل غرایز و تمنیات و مهار زدن بر حرص و آز، برای کجا و کی و چه کسانی است؟! در این داد و ستد، چه می دهیم و چه به دست می آوریم؟ 💠 سخنی زیبا از حضرت علی علیه السلام نقل شده است: 🌿 «خویشتن را از هر چه که پست باشد، والاتر بدان و پرهیز کن. هرچند تو را به خواسته ها و آمالت برساند. چرا که تو هرگز از آنچه که از «خویش» می دهی، چیزی عوض نخواهی یافت.» ✍️ (نهج البلاغه ، نامه 31) 📚 (برشی از کتاب اخلاق معاشرت استاد جواد محدثی) 🆔 @ShamimeOfoq