eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
شمیم افق
6️⃣1️⃣ستارگان بصیرت 💠یادگار کوچک على جوان ترین برادر حسین در کربلاست؛ قامت رشید و بلند، نگاه نافذ، معصومیت چهره، صلابت رفتار و پیشانی روشن و فراخ او، برادرش عباس را در ذهن ها تداعی می کند. جعفر گام فرا پیش نهاد. دست ابوالفضل را بوسید و صورت برادران را و از امام و برادرش اذن میدان گرفت. امام در آغوشش فشرد. پیشانی اش را بوسید و او دست امام را. غبار برانگیخته شد. جعفر تیغ را می چرخاند. گویی میدان با او می چرخید. به میانه ی میدان رسید. سپاه مبهوت و هراسان جوانی را دیدند که مرگ پیش پایش پر و بال ریخته بود. می چرخید و می جنگید. سرها در سماع شمشیر او پرواز می کرد و دست ها در بارش تیغ او زردتر از پاییز فرو می ریختند. کم کم هراس نزدیک شدن به جعفر سپاه دشمن را فرا گرفت. تیرباران آغاز شد. خولی اصبحی شقیقه ی جعفر را هدف گرفت. تیر شقایقی بر شقیقه رویاند. تیری دیگر روشنی نگاه جعفر را گرفت. از اسب فرو افتاد. حسین و عباس به میدان آمدند. دست نوازش عباس خون از چشم برادر گرفت. امام سرش را به زانو نهاد. چشم دیگر را گشود. سایه ی ماه و آفتاب بر سیمای خونین ستاره افتاده بود. لبخند زد و اشک دو برادر همراه با گرمای نفس هایشان بر گونه ی جعفر نشست. امام سر برداشت. به آسمان نگریست. جعفر با دو بال به وسعت آسمان در پرواز بود. جعفر به بهشت پیوسته بود. ▪️جعفربن علی بن ابی طالب کوچکترین فرزند امام على علیه السلام و کوچک ترین برادر ابوالفضل و فرزند آخر حضرت ام البنین بود. سن: حدود ۱۹ تا ۲۱ سال ویژگی ها و فضایل: دلیر و شجاع، صابر و مقاوم، پاکباز و فداکار، بصیرتمند در دین، پرشور و چالاک، عارف و وفادار به اباعبدالله بود. 🆔 @ShamimeOfoq
آن گونه که در عالم نام خدا بماند.mp3
3.96M
🌹آن گونه که در عالم نام خدا بماند 🌹 نام حسین روی لب‎های ما بماند 🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
7️⃣1️⃣ستارگان بصیرت 💠صبور مثل مادر هر چه میدان خونین تر، عطش سنگین تر و نبرد داغ تر و شمشیرها نزدیک تر می شد، آرامش و صبوری و پایداریش بیشتر می شد. چگونه چنین نباشد که مادرش زینب، معلم شکیبایی و استقامت و ایمان است. عون پس از محمد بی تاب شهادت است. می جنگد و تکبیر می گوید. او از میان کشتگان و انبوه شمشیرها و تیرهای افتاده بر میدان می گذرد. حلقه ی محاصره تنگ تر می شود. نزدیک تر می شوند. تیغها نازکای بدن را می شکافند. عبدالله بن قطنه نبهانی طائی با نیزه بر شانه اش می زند و دمی بعد شمشیر او گلبرگ شاخسار وجود زینب را بر خاک می افکند. امام دو نوجوان رشید زینب را به خیمه ی شهیدان برد. زنان و کودکان سوگوار به تماشا بیرون آمده بودند و تنها زینب در خیمه تنها نشسته بود. سلام بر رشادت و صبوری و پاکبازی عون که عظمتش را از زبان ستایشگر مهدی باید شنید که می گوید: السلام على عون بن عبدالله بن جعفر طیار في الجنان، حليف الايمان و منازع الاقران، الناصح للرحمن، التالي للمثانی و القرآن. سلام بر عون فرزند عبدالله بن جعفر طیار که هم پیمان ایمان، رزمنده ی میدان، یاور خدای رحمان و زمزمه کننده ی قرآن بود. لعنت و نفرین خدا بر قاتل او عبدالله بن قطنه ی طایر نبهانی باد. ▪️عون بن عبدالله بن جعفر پدرش عبدالله بن جعفر طیار و مادرش حضرت زینب کبری است. سن: حدود ۲۰ سال ویژگیها و فضایل: پرورده ی دامان حضرت زینب، بخشنده و کریم، شجاع، خوش سیما، دوستدار اباعبدالله الحسین، دین شناس، آشنا به معارف قرآنی، بصیر و صبور، قاری قرآن و مروج فرهنگ قرآنی 🆔 @ShamimeOfoq
🔰حجاب مردانه 📛نظافت و نشاط در مردان هم لازم است 🥀همان طور که مرد، زن خود را دوست دارد زیبا، پاکیزه، خوش لباس و معطر ببیند، زن هم از مرد خود همین توقع را دارد. 😇نظافت، پاکی، حمام، مسواک، سرشستن، شانه زدن، ناخن گرفتن، عطر زدن، لباس منظم پاکیزه پوشیدن و سایر زینت‌های حلال بر اندام مرد، زن را خوش دل و راضی می کند ضمن اینکه به عفت و پاکدامنی او می افزاید؛ از چشم دوختن به دیگران و در خیال گرفتن غیر شوهر حفظ می کند.🍀 📚منبع: نظام خانواده در اسلام،حسین انصاریان،ص357 🆔 @ShamimeOfoq
داستان بسیار زیبا .pdf
1.42M
🏝ده داستان بسیار زیبا از زندگی امام حسین علیه السلام 🏜ده داستان زیبا از زندگانی وشهادت امام حسین علیه السلام مناسب دبستان دوره دوم و دبیرستان دوره اول🏴 🚩 این داستان ها فصل پنجم کتاب حیات پاکان «داستان هایی از زندگانی معصومان علیهم السلام » نوشته مهدی محدثی می باشد. 🆔 @ShamimeOfoq
🥀أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ🖤 😭ألسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ 😭سلام بر آن دندانی که با چوب خیزران بر آن نواخته شد.💔 📖زیارت ناحیه مقدسه 🆔 @ShamimeOfoq
(ع) 🍀سخاوت امام حسین علیه السلام 🥀امام حسین(علیه السلام) می فرمایند : 🍗روزی غلامی را دیدم که در حین غذا خوردنش، به سگی نیز غذا می داد. ⁉️علت این کار را پرسیدم. 🔰غلام گفت : 🔆«يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) إِنِّي مَغْمُومٌ أَطْلُبُ سُرُوراً بِسُرُورِهِ لِأَنَّ صَاحِبِي يَهُودِيٌّ أُرِيدُ أُفَارِقُهُ» 💚ای فرزند رسول خدا(ص) من دلم گرفته و ناراحتم، و می خواهم با مهربانی به این سگ و شادکردنش شاد شوم، چون صاحب من یهودی است و من نمی‌خواهم به او خدمت کنم. 🍁امام حسین(ع) به قصد خریداری غلام نزد صاحبش رفت و خواست او را به دویست دینار بخرد. 🙍‍♂️یهودی گفت : ☘️«اَلْغُلاَمُ فِدَاءٌ لِخُطَاكَ وَ هَذَا اَلْبُسْتَانُ لَهُ وَ رَدَدْتُ عَلَيْكَ اَلْمَالَ» ❤️این غلام فدای قدم شما و این باغ هم برای او؛ پولتان (دویست دینار) را هم به شما باز می‌گردانم. 🥀امام (ع) فرمود : من این پول را به تو می بخشم. 👤یهودی گفت: من نیز آن را به غلام بخشیدم. 🍀امام حسین(ع) غلام را آزاد کرد و همه اموال را نیز به او بخشید. 🌹زن آن یهودی گفت : 🌼«أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُ مَهْرِي لِزَوْجِي» 🌻من مسلمان شدم و مهر خود را به شوهرم بخشیدم. 🌱«أَنَا أَيْضاً أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُهَا هَذِهِ اَلدَّارَ» 🌴من نیز مسلمان شدم و این خانه را به زن بخشیدم. 📚منبع : ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۹۴ 🆔 @ShamimeOfoq