#بصیرت_عاشورایی
#عترت
#غیرت_حسینی
🔸توجه حضرت عباس علیه السلام به خواهرش حضرت زینب سلام الله علیها
💠 راوی می گويد: وقتی بنا بود قافله حضرت امام حسین علیه السلام از مدينه به سمت مکه حرکت کند، شترهايی را دیدم که اثاث و مشک آب رويشان است و شترهایی که محمل رويشان است.
منتظر بودم ببينم چه کسانی از بنی هاشم همراه قافله می شوند. ديدم در کمال عفت و بزرگی، خانمی سياهپوش قدم از خانه بيرون گذاشت. آقای جوانی، سی و چندساله ساعدش را گرفته، اين خانم دستش را روی ساعد آقا گذاشته است.
براي سوار شدن به نزديک محمل آمدند. اين آقا زانويشان را خم کردند تا آن خانم سوار شود. پرسيدم ايشان کیست؟ گفتند: زينب بنت علی (علیه السلام). گفتم: آن آقا که بود؟ گفتند: آقا قمر بني هاشم.
مانند پروانه دور خاندان امام حسین علیه السلام ميچرخيد.
اما وقتي اسرا را خواستند از کربلا حرکت دهند. بيبي همه را سوار کرد، رو به علقمه کرد، الوداع برادرم عباس «انت الذي اخرجتني من منزلي» برادرم برخيز خواهرت ميخواهد سوار محمل شود. تو بودی که در مدینه با عزت همراهی ام می کردی، برخیز و ببین خواهر غریب است...
📙کتاب امام زمان (ع) و حضرت زینب (س)
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی_1400
#عترت
#غیرت_حسینی
🔸توجه حضرت عباس علیه السلام به خواهرش حضرت زینب سلام الله علیها
💠 راوی می گويد: وقتی بنا بود قافله حضرت امام حسین علیه السلام از مدينه به سمت مکه حرکت کند، شترهايی را دیدم که اثاث و مشک آب رويشان است و شترهایی که محمل رويشان است.
منتظر بودم ببينم چه کسانی از بنی هاشم همراه قافله می شوند. ديدم در کمال عفت و بزرگی، خانمی سياهپوش قدم از خانه بيرون گذاشت. آقای جوانی، سی و چندساله ساعدش را گرفته، اين خانم دستش را روی ساعد آقا گذاشته است.
براي سوار شدن به نزديک محمل آمدند. اين آقا زانويشان را خم کردند تا آن خانم سوار شود. پرسيدم ايشان کیست؟ گفتند: زينب بنت علی (علیه السلام). گفتم: آن آقا که بود؟ گفتند: آقا قمر بني هاشم.
مانند پروانه دور خاندان امام حسین علیه السلام ميچرخيد.
اما وقتي اسرا را خواستند از کربلا حرکت دهند. بيبي همه را سوار کرد، رو به علقمه کرد، الوداع برادرم عباس «انت الذي اخرجتني من منزلي» برادرم برخيز خواهرت ميخواهد سوار محمل شود. تو بودی که در مدینه با عزت همراهی ام می کردی، برخیز و ببین خواهر غریب است...
📙کتاب امام زمان (ع) و حضرت زینب (س)
🆔 @ShamimeOfoq