eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 روز از نو روزی از نو 🌿 مقدمات عملیات فتح المبین را‌‌‌‌ می‌‌چید. از بس ضعیف شده بود زود از حال‌‌‌‌ می‌‌رفت. سُرُم که‌‌‌‌ می‌‌زد، کمی جان‌‌‌‌ می‌‌گرفت و پا‌‌‌‌ می‌‌شد. دوباره از حال‌‌‌‌ می‌‌رفت، روز از نو روزی از نو. 🌸✨ فرمانده نابغه‌ی دفاع مقدس، شهید حسن باقری را با ذکر صلواتی یاد کنیم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌺 مزاحم من و بچه‌‌ها نبودند 🍀 خانم امام می‌گفتند: بنده تا یاد دارم و با ایشان زندگی می‌کنم هر شب به نماز می‌ایستادند و سعی داشتند که مزاحم من و بچه‌‌ها نباشند. حتی یک شب هم به خاطر نماز شبِ آقا بیدار نشدیم، مگر این که مثلاّ خودمان بیدار بودیم. 📚 برداشت هایی از سیره امام خمینی، جلد یک، صفحه 15 🆔 @ShamimeOfoq
🌺 پزشک خصوصی یا ... 🍀 روزی در حسینه جماران منبر رفتم و خاطراتی از زندگی مقام معظّم رهبری بیان کردم. بعد از سخنرانی، شخصی که خود را پزشک معرفی می‌کرد به من مراجعه کرد و گفت: اجازه بدهید من هم یک خاطره برای شما بگویم. روزی در مطب بیمارستان نشسته بودم، بیماران را ویزیت می‌کردم که خانم بسیار محجّبه‌ای به همراه فرزندش به عنوان بیمار به من مراجعه کردند. پس از معاینه، قیافه فرزند مرا به فکر فرو برد، چون به مقام معظّم رهبری شباهت فراوانی داشت. از مادر آن نوجوان سئوال کردم که آیا شما با آیت الله ‌خامنه‌ای نسبتی دارید؟ گفت: بله، من همسر ایشان هستم. تعجّب وجودم را فرا گرفت، به خانم مقام معظّم رهبری عرض کردم: «مگر شما پزشک خصوصی ندارید؟» ایشان گفتند: «خیر، آقا چنین کاری را اجازه‌ نمی‌دهند و می‌گویند شما باید مانند سایر مردم، به بیمارستان مراجعه کنید» زمانی که رفتند. من دیگر نتوانستم به کارم ادامه بدهم. سرم را روی میز گذاشتم و بسیار گریه کردم. من این خاطره را از زبان آن پزشک شنیدم. تمام مشخّصات وی را به یاد دارم. امّا با این حال از عالم بزرگواری هم پرسیدم، ایشان نیز موضوع را تأیید فرمودند. ✍️ ‌‌حجت‌الاسلام احدی، یکی از اساتید حوزه علمیه قم 🆔 @ShamimeOfoq
🌸 سه چیز با ارزش در پیشگاه حق 💠 پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله‌ می‌فرماید: 🌿 «ثَلاثٌ تَخْرُقُ الحُجُبَ وَ تَنْتَهِی إلى‌ما بَينَ يَدیِ اللَّهِ: صَرِيرُ أقلامِ العُلَماءِ وَ وَطیُ أقدامِ الُمجاهِدِينَ وَصَوتُ مَغازِلِ الُمحصَناتِ‌؛ 🌷 سه چیز است که حجاب‌‌ها را پاره‌ می‌کند و به پیشگاه عظمت خدا‌ می‌رسد: صدای گردش قلم‌های دانشمندان به هنگام نوشتن! و صدای قدم‌های مجاهدان در میدان جهاد! و صدای چرخ نخ‌ریسی زنان پاکدامن!» ✍️ الشّهاب في الحكم والآداب، ص 22. ✨شرح کوتاه✨ چه تعبیری عجیب و پر معنا! سه صداست که در اعماق هستی نفوذ‌ می‌کند و طنین آن تا ابدیت پیش‌ می‌رود و به پیشگاه عظمت پروردگار‌ می‌رسد: صدای قلم، هر چند آهسته و کوتاه باشد، و صدای پای مجاهدان، و صدای چرخ نخ ریسی زنان با ایمان. و در حقیقت اساس و پایه‌‌‌‌‌‌ی یک اجتماع سربلند انسانی را نیز همین سه چیز تشکیل‌ می‌دهد: دانش؛ جهاد؛ کار. 📚 (یکصد و پنجاه درس زندگی، تالیف حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی) 🆔 @ShamimeOfoq
روشن‌تر از ماه.mp3
4.48M
🌷🌷این صوت زیبا تقدیم به همه بچه های گل و زیبای ایرانی👆🏼😍 🆔 @ShamimeOfoq
🧩🧩🧩در این بازی شما باید خط‌های تقارن را با دو رنگ بکشید و سعی کنید با سرعت از بالای خطوط با دستان‌تان حرکت کنید و به انتهای خطوط برسید. برنده کسی است که در حین حرکت دستش از خطوط خارج نشود. ✍🏼منبع: نشریه پوپک 🆔 @ShamimeOfoq
😔😏وقتی خودت ندیده ای تهمت نزن هر چه گشتم، مداد تراشم را پیدا نکردم. کیفم را گشتم، کمدم را گشتم، لای کتابها را گشتم اما نبود. داشت گریه ام می گرفت. مادرگفت: جیب هایت را هم بگرد گفتم: کی مداد تراشش را توی جیب هایش می گذارد، حتما کار لیلاست. مادر گفت: مطمئنی؟ گفتم: بله چون لیلا دوست داشت یکی از این مدادتراش ها را داشته باشد اما هر چه گشته بود نتوانسته بود یکی مثل آن را پیدا کند. حتما او از کیفم برداشته می دانم که او برداشته. مادر گفت: خودت دیده ای؟ گفتم: خودم که نه اما می دانم کار لیلاست. مادر با عصبانیت گفت: وقتی خودت ندیده ای نمی توانی بگویی او برداشته است و رفت سراغ کیفم و هر چه در کیف داشتم بیرون ریخت. مداد تراشم آنجا نبود. بعد رفت توی جیب های لباس مدرسه ام را گشت و مداد تراشم را پیدا کرد آن را کف دستم گذاشت و گفت: تو به راحتی به دوستت تهمت زدی خدا با همه مهربانی اش این گناه را به راحتی نمی بخشد. دلم برای لیلا سوخت و گفتم: حالا خدا مرا نمی بخشد. مادر گفت: به خدا قول بده دیگر به کسی تهمت نمی زنی. او هم تو را می بخشد. ✍🏼نویسنده:علیرضا متولی 🆔 @ShamimeOfoq
🌿 مفهوم سلام و مصافحه 🌸 سلام، اطمینان دادن به طرف مقابل است که: هم سلامتی و تندرستی تو را خواستارم، هم از جانب من آسوده باش و مطمئن، که گزندی به تو نخواهد رسید. من خیرخواه تو هستم، نه بدخواه و کینه ورز و دشمن. و نیز نوعی درود و تحیت اسلامی است که دو مسلمان به هم می گویند. این معنای شعار اسلامی سلام است. دست دادن و دست هم را صادقانه به گرمی فشردن، نشان دیگری از محبت و صمیمیت و خیرخواهی است. دل ها را به هم نزدیکتر و محبت ها را بیشتر می سازد. تماس دو دست، قلب ها را نیز به هم نزدیکترمی کند، اگر منافقانه و دروغ و فریب نباشد! «دست در دست، چو پیوند دو قلب. گرمتر می گردد، دل آزرده دوست، نرم تر می گردد...» 📚 (برشی از کتاب اخلاق معاشرت استاد جواد محدثی) 🆔 @ShamimeOfoq
سجاد 🔆🔆🌷مثل یک خانواده ما همگی مسلمونیم چه عالی محمد امین پیامبر ماست همون که دوست خوب ما بچه هاست سایه ی او همیشه بر سر ماست خدا به ما گفته که با محبت زنده کنیم دلای سردمونو با همدلی و کوشش فراوون راضی کنیم خدای مهربونو مسلمانان مثل یک خانواده تو سختی ها کنار هم می مونن هر جا باشن فرقی نداره اصلا قدر همو خیلی زیاد میدونن پر از امید قلبشون همیشه هوای همدیگرو خیلی دارن اگه یکی مشکلی داشته باشه بقیه شون به فکر راه چاره ن 🌼🌼🌼 وقتی تو کسی را دوست داری یا احساس خوشحالی می کنی این دل توست که دوست می دارد و این دل توست که احساس خوشحالی می کند. همه ما باید مواظب دل خودمان باشیم، ما باید در دلمان خدا و بندگان او را دوست بداریم باید کارهای خوب را دوست بداریم از طرف دیگر باید مواظب باشیم تا دل ما جای کینه و دشمنی کسی نشود. بهترین کار دل ما دوست داشتن خدا و یاد آن پروردگار مهربان است. ✍🏼هرکسی حقی داره/نشرجمال 🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#سبک_زندگی #زندگی_مشترک #قواعد_زندگی_مشترک #گام_چهارم #معنویت 💖 گام چهارم: پر نگه‌داشتن کانون خانه
💖 گام چهارم: پر نگه‌داشتن کانون خانه از معنویت ❣️ برخی از مصداق‌‌‌های معنویّت 🔟 پرهیز از مال حرام تمام مسائلی که در تقویت بنیان معنوی خانواده گفته شد، در صورتی‌‌ می‌تواند مفید باشد که سفره خانه از مال حرام تهی باشد. در جریان کربلا کسانی که به میدان جنگ با امام حسین (علیه السلام) آمده بودند، اگر چه از سوی ایشان نصایح زیادی شنیدند؛ امّا از آن رو که شکم‌‌های ایشان پر از مال حرام شده بود، تأثیری نپذیرفتند. شاید تا سخن از مال حرام پیش‌‌ می‌آید، برخی چنین گمان کنند که مال حرام، تنها همان مال دزدی است؛ امّا مالی که خمس و زکاتش داده نشده، مال حاصل از ربا یا کم فروشی هم حرام است. 📚 (کتاب تا ساحل آرامش نوشته استاد محسن عباسی) 🆔 @ShamimeOfoq
ای 🍃🌸🍃آنان هم کار می کردند روزی امام کاظم(ع) در مزرعه اش حسابی گرم کار بود و به شدت عرق می ریخت. کسی نزد آن حضرت آمد و گفت: قربانت شوم خدمت کارانت کجایند که به جای شما کار کنند؟ امام فرمود: فلانی، کسی که از من و پدرم هم بهتر بود. در مزرعه اش کار می کرد. آن شخص پرسید: او که بود؟ امام فرمود: پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و همه ی پدرانم. آ«ان همگی با دست خودشان کار می کردند. 🆔 @ShamimeOfoq