eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 احترام به قرارداد زناشویی 💠 مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی): 🌿 خانواده یک قرارداد است، یک امر طبیعی نیست که دو چیز را به هم وصل کرده باشند. نه! یک قرارداد است. یک امر اعتباری است. ماندن او بسته به این است که طرفین قضیه و جامعه و قانون آن را محترم بشمارند. اگر به آن بیاعتنایی کردند، باقی نمیماند. 🆔 @ShamimeOfoq
🤫روزی 15 دقیقه سکوت کنید 🔶 هر روز در زمانی که تنها نیستید به مدت 15 دقیقه روزه سکوت بگیرید و هیچ حرف و اشاره و صدایی از خود در نیاورید. این تمرین هم به شما نعمت زبان را یادآوری می‌کند و تمرینی است برای صبوری و هم به ذهن خسته تان کمی آرامش هدیه می کند. 🆔 @ShamimeOfoq
🌹 اکنون می خواهم برای تو از شبی سخن بگویم که امام زمان کنار کعبه می آید و سر به سجده می گذارد و با خدا این گونه نجوا می کند: «أمن يجيب المضطر إذا دعاه و يكشف الشوء» «چه کسی دعای مضطر را اجابت می کند و سختی ها را از او دور می نماید؟». خدا فرمان می دهد تا فرشتگان به یاری او بروند، شوری کنار کعبه برپا می شود، فرشتگان دسته دسته به آنجا می آیند، فرشتگانی که در جنگ بدر به یاری پیامبر آمدند نزد امام می آیند. مسجد پر از صف های طولانی فرشتگان می شود، در این میان دو فرشته جلو همه ایستاده اند، آنان جبرئیل و میکائیل هستند، جبرئیل با کمال ادب خدمت امام می رسد و سلام می کند و می گوید: «آقای من! اکنون دعای شما مستجاب شده است» پس امام چنین می گوید: «خدا را حمد و ستایش میکنم که به وعده خود وفا کرد و ما را وارث زمین قرار داد». بعد از آن امام به نماز می ایستد و شکر خدا را به جا می آورد. لحظاتی می گذرد، یاران امام که در شهرهای مختلف هستند از ماجرا با خبر می شوند، آنان می فهمند که دیگر زمان ظهور فرا رسیده است، آنان به معجزه خدا سریع به مکه می آیند و کنار در کعبه دور امام جمع می شوند و با امام بیعت می کنند. مدتی می گذرد، مردم خبردار می شوند، آنان نزد امام می آیند، امام با آنان چنین سخن می گوید: «ای مردم! از شما می خواهم تا مرا یاری کنید و دست از حمایت من برندارید، به راستی که دشمنان در دوره غیبت، ترس و وحشت به من وارد کرده و به من ظلم فراوان کردند، مرا از شهر و اهل خود راندند و مرا از حق خودم محروم کردند، دشمنان به من دروغ و افترا زدند، پس به خاطر خدا دست از یاری من برندارید». 📚 (برگرفته از کتاب حرف آخر؛ نوشته دکتر مهدی خدامیان) 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 مفهوم عزت نفس 🌸 جان آدمی عزیز است و رفاه و برخورداری دوست داشتنی است؛ اما انسانیت انسان بالاتر از هر چیز است و شخصیت و آبرو قیمتی بسیار بالاتر از مال و اندوخته دارد. «کرامت نفس» نیز، ارزشی برتر از معادلات و محاسبات منفعت گرایانه و مادی دارد. وقتی انسان به چیزی طمع می بندد، بخشی از انسانیت والای خویش را در معرض خطر و تلف شدن قرار می دهد تا آن «خواسته» را برآورده سازد. گاهی هم حق و دین و شرف و کرامت نفس، زیر «پا»گذاشته می شود تا آن مطلوب و خواسته به «دست» آید. آیا به راستی خواسته های نفسانی تا این حد مهم است که در چنین معامله زیانباری پی گیری شود؟ چگونه می توان به خواسته های دل، بی حساب و بی حد و مرز رسید، بی آنکه از معنویت و کمال و ارزش، چیزی را فدا کرد و از دست داد؟ صاحبان «عزت نفس»، هرگز آبروی خود را به کف نانی نمی فروشند و به خاطر «مناعت طبع»، هرگز خواسته های دل را زمینه ساز حقارت و زبونی و خفت و خواری نمی کنند. 📚 (برشی از کتاب اخلاق معاشرت استاد جواد محدثی) 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل 1️⃣ گفته بود: «آقا مهدی، ناسلامتی شما فرمانده‌‌ی لشکر ما هستید. اَقلاً حساب آبروی ما را بکن! دست از سر کچل این پوتین‌‌های مادر مرده بردار!» جواب شنید: «تازه تعمیرند! چند هزار کیلومتر دیگر کار‌‌‌‌ می‌‌کنند!» 2️⃣ بچّه‌‌‌‌ها پوتین کهنه‌‌‌‌‌‌اش را برداشته بودند و پوتینِ نو جایش گذاشته بودند. آقا مهدی وقتی فهمید، ناگهان برآشفت و گفت: «بنده‌‌ی خدا! کار خوبی نکردی. مگه خودم‌‌‌‌ نمی‌‌تونم پوتین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام رو عوض کنم؟ بابا! من دلم‌‌‌‌ می‌‌خواد تا وقتی کفش و لباسم قابل استفاده است، از آن استفاده کنم. اگر پوتین نو اضافه دارید، به آن بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی می‌‌رسد که درس را ول کرده و به جبهه آمده اند.» 🌸✨ یاد و خاطره فرمانده‌‌ی مفقودالاثر، شهید مهدی باکری را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 اثر یک تذکر 🌸 بانوی جوانی می نویسد: در دوران کودکی، بسیار حساس و خجالتی بودم. از طرفی وزنم بیش از حد معمول بود و گونه هایم مرا بیش از آنچه بودم، چاق نشان می داد. هرگز به مجالس میهمانی نمی رفتم و تفریحی نداشتم. در مدرسه حتی در ورزش شرکت نمی کردم. حس می کردم با دیگران فرق دارم و موجودی نامطلوب و زاید هستم. وقتی بزرگ شدم، با مردی که چند سال از خودم بزرگ تر بود ازدواج کردم و باز به همان وضع روحی باقی ماندم. بستگان شوهرم افرادی با وقار و دارای اعتماد به نفس بودند و من هر چه کوشش می کردم مانند آنها شوم نمی توانستم. تمام این مسائل دست به دست هم داد و مرا به یاس و ناامیدی کشاند تا جایی که به فکر خودکشی افتادم. اما یک تذکر، مرا دگرگون ساخت و نجات داد. روزی مادر شوهرم درباره طرز پرورش بچه های خود صحبت می کرد و می گفت: من همیشه اصرار دارم بچه هایم آن گونه که هستند و برای آن آفریده شده اند باشند. این سخن در من به سختی اثر کرد و دانستم که هنوز خود را نشناخته ام و همه بدبختی هایم برای همین است که می خواهم خود رادر قالبی بریزم که برای آن ساخته نشده ام. 📚 [محمدجعفر امامی، بهترین راه غلبه بر نگرانیها و ناامیدیها، ص182] 🌺 بیان: با ساختن الگوی مناسب از شخصیت ها برای کودکان می توان طرز فکر آنها را جهت داد تا امثال این خانم از راضی نبودن وضع ظاهری، به فکر خودکشی نیفتند. 🆔 @ShamimeOfoq
🌸 تحصیل و ورزش، دو رنج مفید برای مبارزه با هوای نفس 🌷 رنج و راحتی را در دنیا باید مدیریت کرد. رنج را نمی توان حذف کرد، بلکه آن را باید مدیریت کرد. تفسیر زندگی انسان این است: مدیریت کردن رنج. ❣️ رنج را مدیریت کن تا دو اتفاق برایت بیفتد: 1️⃣ رنج نابجا نکشی؛ «وَ مَنْ اَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا؛ هر کسی از ذکر من دوری کند، من زندگی اش را سخت خواهم کرد.» [سوره طه، آیه 124] چرا رنج بی جا می کشی؟ مثلاً از یک صاحب نَفَس می پرسی، این مریضی چرا سراغ من آمده؟ می گوید فلان لقمه ی حرام را خوردی، بهت نمی ساخته، حالا این مریضی تا هفت هشت سال دیگر همراهت است. باید ده برابر پول خرج کنی. چرا رنج اضافی بکشی؟ 2️⃣ از رنج هایت استفاده کن. رنج می بری، مقرّب شو؛ مثلاً طرف می رود حرم امام رضا علیه السلام گریه می کند، غصّه دارد، ته غصّه هایش، حسادت است. این غصّه که تو را مقرّب نمی کند. اصلاً چرا این غصّه را بخوری؟ یا ته رنجش را که نگاه می کنی، غرورش است. آخر چرا؟ یک رنجی بکش که تعالی پیدا کنی. مدیریت کردن رنج، برای این دو تا امر است، یکی از بین بردن رنج نابجا و یکی مفید قرار دادن رنج. مثلاً چند رنج خوب پیشنهاد بدهم؛ یکی از برنامه های معقول برای مدیریت رنج، ورزش است. در ورزش خودت به استقبال یک خستگی می روی، تا یک راحتی جایش بیاید. بعد از این خستگی، تنومندتر می شوی. رنج دیگری که پیشنهاد می دهم، رنج تحصیل است. رنج تحصیل را تحمل کن. ببین چقدر مشاعرت باز می شود، چقدر تعالی پیدا می کنی، چقدر هوس هایت کاهش پیدا می کند. یکی از راه های مقابله با شهوت، حکمت است. عقلانیت خودت را افزایش دهی، شهواتت کاهش پیدا می کند. آدم فهمیده که شهوت ران نمی شود. 📚 برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در بیت رهبری، فاطمیه 93 🆔 @ShamimeOfoq