🌷 گناهانی که انسان را در زنجیر می کنند :
کسی که گناه می کند . موفق به خواندن نماز شب نمی شود. شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد : " من هر شب تصمیم می گیرم که نماز شب بخوانم. اما موفق نمی شوم. چرا؟
خیلی دلم می خواهد، اما نمی شود. " به قول بعضی ها ساعت هم کوک می کنم. اما بلند می شوم و
ساعت را خاموش می کنم و دوباره می خوابم.
حضرت علیه السلام یک عبارتی فرمودند که خیلی موعظه دارد. فرمودند : " قیَّدتک ذنوبک . "
❄️" گناهان تو را در قید و زنجیر کرده اند. تو مرتکب گناه شده ای. به همین خاطر هم موفق به نماز شب نمی شوی. "
دیده اید پای آدم را که زنجیر کنند. دیگر نمی تواند راه برود. یکی از اولیای خدا می گفت : " یک مکروه از من سر زد.
💠شش ماه. موفق به نماز شب نشدم. " یک مکروه انسان انجام دهد. توفیق نماز شب از او سلب
می شود. یزید هم موفق به نماز غفیله نشد. "
📗🖍( آیت الله مجتهدی تهرانی. )
کمی
@arefeen
✍آیت الله بهجت (ره)
آیا حضرت صاحب عجل الله تعالی فرجه الشریف که از دست دشمنها در پشت پرده غیبت است،از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد،آمد؟این خیال ها از ضعف ایمان است.آیا میشود که حضرت جهت حقانیت مذهب را تقویت و تأیید نکند؟خدا میداند آن حضرت تا به حال چه کرده و چه می کند.
🔺 چقدر فرق است بین کسی که او را «عَینُ الله الناظِرَة؛چشم بینای خدا»،و این مجلس ما را در محضر او میداند،و یقین دارد که حدود و اندازه همه کلمات و... نزد آن حضرت از واضحات است،و کسی که چنین فکر نمیکند...
📚 در محضر بهجت، ج۳، ص۲۷۶
#آیت_الله_بهجت
کمی
@arefeen
✍امام علی عليه السلام:
در شگفتم از كسى كه آفريدههاى خدا را مىبيند و باز در خدا شک مىكند.
📚 نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶
@arefeen
🛑از یاد امام زمان ارواحنافداه غفلت نکنیم
یک نفر از چهارده معصوم علیهم السلام در بین ما مانده که او هم مخفی است!! هیچ کس به یادش نیست..
❗️هیچ توجّهی به او نداریم.
شب وقتی خانه می رویم، اوّل می گوییم: شام چه داریم؟ بعد می گوییم: کجا بخوابیم که سرما نخوریم، گرما نخوریم!
اصلاً به یاد امام زمان مان ارواحنافداه نیستیم. به هیچ وجه.
👈اقلّاً یک کاری بکنیم که حضرت را متوجّه خودمان بکنیم.
از خانه حرکت می کنی و می روی برای کسب و کار و زندگی ات،
اقلّاً به فکر این باش که شاید در راهی که می روی، خدمت امام زمان ارواحنافداه برسی.
👈وقتی می خوابی،
اقلّاً به یاد این باش که شاید امام زمان ارواحنافداه را در خواب ببینی.
به مکّه یا کربلا که می روی،
یاد این باش که
شاید امام زنده ات را زیارت کنی.
ما باورمان نیامده که حضرت هستند
و بر ما احاطه
@arefeen
هدایت شده از تبلیغات پر بازده هادی
گروه های ویژه اربعین در واتساپ
گروه اول👇🏻
https://chat.whatsapp.com/BmkzUzumuQDGE1gJbRjZ2g
گروه دوم👇🏻
https://chat.whatsapp.com/I818mRaXWSS4n75e7C6fYE
گروه سوم👇🏻
https://chat.whatsapp.com/LLsnAT6FHmr9aMPsZopjn3
گروه چهارم👇🏻
https://chat.whatsapp.com/FvIABU36wl63SvMm88CZrs
نشر بدید🖤🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•♥️🌼•
من ایرانمُ تو عراقی
چه فراقی....💔
✨﷽✨
✳ در نسل این خاک حسینبنعلی است!
✍ چنانکه در مورد #شیطان دیدیم، شیطان با کمال اختیار سجده نکرد و گفت: «مرا از آتش آفریدی و او را از گل». شیطان گفت(البته این را درست تشبیه کردهاند)، فقط عاشق تو(خدا) هستم. آیا من به یک گِلپاره سجده کنم و عشق بورزم؟ خدا به شیطان میفرماید: مگر من معشوق تو نیستم؟ به تو میگویم به این خاک سجده کن! در حقیقت تو به خاک سجده نمیکنی، به من سجده میکنی. من به تو دستور میدهم. پس دروغ میگویی که عاشق من هستی!
از خدا #علم_کامل بخواهید زیرا علم ناقص انسان را بیچاره میکند. این حرف ظاهرش خوب است. بله، من از آتشم و او از خاک است. اما مگر تو نمیدانی در نسل این خاک کیست؟ در نسل این خاک #حسینبنعلی علیه السلام است. میفهمی یا نمیفهمی؟ تو که نمیدانی. تو فقط همین خاک را میبینی. گِل را میبینی و برای من استدلال میکنی؟ فَاخْرُجْ، «برو بیرون». خدایا، ما را با این خطاب مخاطب قرار مده! خدایا به ما أُخْرُج نگو!
👤 علامه جعفری
📚 از کتاب «امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو
@arefeen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چی به درد آخرت میخوره؟!
🎙 آیتالله مجتهدی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @arefeen
📚شب کرامت
پیرزن از همان دیشب که بچهها گفتند هماهنگ کردهاند روضهخوان بیاید به منزلش دل توی دلش نبود. پارچه سیاهیها را بیرون آورده بود و آماده گذاشته بود تا بچهها دیوارهای خانهاش را سیاهپوش کنند. با همان ناتوانیاش خانه را جارو کرده بود، هرچه برای روضهی فردا لازم داشت را هم سفارش داد تا بچهها برایش بگیرند.
معلم قرآن مسجد بود و تقریباً هرکس از خانمهای محل قرآن خواندن را بلد بود او را میشناخت. جلسات قرآن دوشنبههایش هم در هیچ شرایطی تعطیل نمیشد. محرمها هم در به در مجالس روضهی مساجد و خانههای اهالی محل میشد. نمیتوانست یک روز را بدون روضه سر کند.
اما حالا شرایط فرق کرده بود، ماه رمضان آمده بود و رفته بود، اما بخاطر کرونا مساجد باز نشدند، او هم برای سن و بیماریهایش مدتها بود پایش را از خانه بیرون نگذاشته بود. حالا که چهار روز از محرم گذشته بود و کارش شده بود روشن کردن تلویزیون و زیر و رو کردن کانالها برای پیدا کردن ذکر و روضهای ولو اندک، خیلی دلش گرفته بود.
همین شب قبل بود که خواب «آقا» را میدید. آقا همان روضهخوانی بود که سالهای دور ماهی یک بار به خانهاش میآمد و روضهی مختصری میخواند و میرفت. خواب دیده بود که مثل تمام روزهای آمدن آقا، بچهها را دم صبح فرستاده بود درب خانهی همسایههایش تا دعوتشان کنند به مجلس روضه. بعد دیده بود که آقا نشست روی همان صندلی همیشگی و صلیاللهعلیک یا ابا عبدالله گفت، از صدای هقهق خودش از خواب پریده بود و دلش پر زده بود برای یک روضهی آقا....
@arefeen
📚داستان کوتاه
سلام بی جواب
🌸روزي سقراط ، حکيم معروف يوناني، مردي را ديد که خيلي ناراحت و متاثراست. علت ناراحتيش را پرسيد ،پاسخ داد:"در راه که مي آمدم يکي از آشنايان را ديدم.سلام کردم جواب نداد و با بي اعتنايي و خودخواهي گذشت و رفت و من از اين طرز رفتار او خيلي رنجيدم."
🌸سقراط گفت:"چرا رنجيدي؟" مرد با تعجب گفت :"خب معلوم است، چنين رفتاري ناراحت کننده است."
🌸سقراط پرسيد:"اگر در راه کسي را مي ديدي که به زمين افتاده و از درد وبيماري به خود مي پيچد، آيا از دست او دلخور و رنجيده مي شدي؟"
🌸مرد گفت:"مسلم است که هرگز دلخور نمي شدم.آدم که از بيمار بودن کسي دلخور نمي شود."
🌸سقراط پرسيد:"به جاي دلخوري چه احساسي مي يافتي و چه مي کردي؟"
🌸مرد جواب داد:"احساس دلسوزي و شفقت و سعي مي کردم طبيب يا دارويي به او برسانم."
🌸سقراط گفت:"همه ي اين کارها را به خاطر آن مي کردي که او را بيمار مي دانستي،آيا انسان تنها جسمش بيمار مي شود؟ و آيا کسي که رفتارش نادرست است،روانش بيمار نيست؟ اگر کسي فکر و روانش سالم باشد،هرگز رفتار بدي از او ديده نمي شود؟
🌸بيماري فکر و روان نامش "غفلت" است و بايد به جاي دلخوري و رنجش ،نسبت به کسي که بدي مي کند و غافل است،دل سوزاند و کمک کرد و به او طبيب روح و داروي جان رساند.
🌸پس از دست هيچکس دلخور مشو و کينه به دل مگير و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسي بدي مي کند، در آن لحظه بيمار است.
@arefeen
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚داستان کوتاه
پسر کوچکی وارد مغازهای شد، جعبهی نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمههای تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره...
مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش میداد.
پسرک پرسید: «خانم، میتوانم خواهش کنم کوتاه کردن چمنهای حیاط خانهتان را به من بسپارید؟»
زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام میدهد.»
پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او میدهید انجام خواهم داد.»
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملن راضی است.
پسرک بیشتر اصرارکرد و پیشنهاد داد:
«خانم،من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو میکنم. دراین صورت امروز شما زیباترین چمن را درکل شهر خواهید داشت»
مجددا زن پاسخش منفی بود.
پسرک درحالی که لبخندی برلب داشت،گوشی را گذاشت. مغازهدار که به صحبتهای او گوش داده بود،
گفت:«پسر از رفتارت خوشم آمد ، به خاطر اینکه روحیهی خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم»
پسر جواب داد:
«نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را میسنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار میکند.
چه خوب است گاهی عملکردمان را بسنجیم ...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@arefeen
✨﷽✨
🏴فضيلت مرثیه:
✍مرحوم مجلسی نقل کرده است که: «زید بن شحّام» می گفت: «من با گروهی از مردم کوفه در خدمت امام صادق علیه السلام بودیم. «جعفر بن عفّان» خدمت آن حضرت آمد. امام علیه السلام او را احترام کرد و نزد خود نشاند. آنگاه امام صادق علیه السلام فرمود: مرثیه می سرایی؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمود: بخوان. جعفر اشعاری خواند و ضمن آن به مصائب امام حسین علیه السلام اشاره نمود.امام صادق گریست و حاضران نیز گریستند.
آنگاه حضرت فرمود: به خدا سوگند! ملائکه و فرشتگان مقرّب خدا در اینجا حاضر شدند. ای جعفر! خداوند بهشت را بر تو واجب کرد و گناهان تو را آمرزید. سپس فرمود: ای جعفر! می خواهی بیشتر بگویم؟ عرض کرد: آری. حضرت فرمود: هر کس در مصیبت حسین، شعری بگوید و بگرید یا بگریاند، خداوند بهشت را برایش واجب و تمام گناهان او را بیامرزد.
📚جلا العیون، ص۵۲۳۰ به نقل از رجال کشی
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@arefeen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⎖❏•اِمـٰامرِضـٰاۍمَن🕊؛°
¬”بہنگاهےبهدعایۍدلمارادریاب!”
ڪہاسیرڪرم و شیوهۍاحسانتوایم¬
•سُفرهیِمازِڪرَمخانہیِتوناטּدارد💚.
•اللَّھِمَّصَلِّعَلَےٰعَلِےِّبْنِمُوسَےلرِّضَـٰاالْمُرْتَضَےٰ
𑁍•┈•𑁍𑁍•┈•𑁍
❍°•أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❍°•
@arefeen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بد حجابی در زمان پیامبر ص!
کمی تا
@arefeen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثرات دل شکستن...
🎙استاد مسعود عالی
@arefeen
✨﷽✨
#یک_پند_یک_معرفت
✍️گاهی در جملات خود اگر دقت کنیم به روشنی درمییابیم که هر کجا سخن از کار نیک و آخرت باشد شیطان بر زبان ما جملات زیبایی قرار میدهد.
مردان وقتی سیگار میکشند نمیگویند حق اهل و عیالمان را دود میکنیم، اما وقتی که میخواهند مبلغی در راه خدا و برای نیازمندان بدهند، میگویند: «حق زن و فرزند ماست، حق ما نیست»؛
حق تعالی میفرماید: با من تجارت کنید و یقین کنید که ضرر نخواهید کرد. وقتی کلام از تجارت با خدا با مال است، هیچ انسانی ریسک و خطر نمیکند. هرچند راه تجارت با خدا خطری ندارد که هیچ، بلکه سرشار از سود است.
ولی وقتی کسی میخواهد در یک شرکت هرمی که سودش و حتی تکلیف سرمایهاش مشخص نیست سرمایهگذاری کند، میگوید: «من این مبلغ را خطر کردم ترس ندارم حتی همهاش را بخورند و محو کنند...»
🔥بدرستی که نفس و شیطان اجازه نمیدهند انسان بداند تجارت راستین و واقعی کدام است؟!
@arefeen
📝 #حکایت_گوسفند_مفت_خور
کره خری از مادرش پرسید:
این کجای انصاف است که ما با کلی سختی و مشقت ، یونجه را از مزرعه به خانه حمل می کنیم، در حالی که گل های یونجه را گوسفند میخورد و ته مانده آن را به ما می دهند...؟!
گوسفند آنچنان به حرص و ولع گلهای یونجه را می خورد که صدای خرت خرت آن و حسرت یکبار خوردن گل یونجه، ما را می کشد...
خر به فرزندش گفت: صبر داشته باش و عاقبت این کار را ببین...
بعد از مدتی سر گوسفند را بریدند...
گوسفند در حالیکه جان می داد، صدای غرغرش همه حا پیچیده بود...
خر به فرزندش گفت:
کسی که یونجه های مفت را با صدای خرت خرت می خورد، عاقبت همینطور هم غر غر می کند!
هرکسی حاصل دسترنج دیگران را مفت میخورد باید نگران عواقبش هم
@arefeen
📚#داستان
روزی حضرت «داود (ع)» در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در بهشت ببیند.
خطاب رسید: «ای پیغمبر ما، فردا صبح از در دروازه بیرون برو، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی، او همنشین تو در بهشت است.»
روز بعد حضرت داود (ع) به اتّفاق پسرش «حضرت سلیمان (ع)» از شهر خارج شد. پیر مردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد.
پیر مرد که «متی» نام داشت، کنار دروازه ایستاده و فریاد زد:
«کیست که هیزمهای مرا بخرد.»
یک نفر پیدا شد و هیزمها را خرید.
حضرت «داود (ع) » پیش او رفت و سلام کرد و فرمود: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی؟!»
پیرمرد فرمود: «مهمان حبیب خداست، بفرمائید.»
سپس پیر مرد، با پولی که از فروش هیزمها بدست آورده بود، مقداری گندم خرید. وقتی آنها به خانه رسیدند، پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلویِ مهمانش گذاشت.
وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای راکه به دهان می برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمد للَّه» می فرمود.
وقتی که ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود:
«خداوندا، هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی. آن را تو خشک کردی، نیروی کندن هیزم را تو به من دادی.مشتری را تو فرستادی که هیزم ها را بخرد و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی. وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز به من دادی، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟!»
پیر مرد این حرفها را می زد و گریه می کرد.
حضرت «داود (ع)» نگاه معنا داری به پسرش کرد. یعنی: همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود.
#شکر
#منبع:
(داستانهای شهید دستغیب ص 30- 31)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@arefeen
📚حکایت کوتاه
خضر نبی در سایه درختی نشسته بود
سائلی سمت او آمد و از اول سوال کرد خضر دست در لباسش برده اما چیزی دستش را نگرفت
گفت ای سائل ببخشم چیزی ندارم
سایل گفت تو را به خدا سوگند میدهم نیازم بسیار است کمی بیشتر بگرد شاید چیزی داری و نمیدانی
خضر برخواست گفت صبر کن دارم بیا برویم، به بازار برده فروشان آمد و گفت مرا بفروش و پولش بگیر و ببر چاره علاجت کن
سائل گفت نه هرگز!!!
خضر نبی گفت باید اینکار را انجام دهی
القصه خضر را سائل بفروخت و پول را گرفته و شادمان راهی شد.
خضر را مردی خرید و آورد خانه
دید پیرمردی نورانی است، دلش سوخت و کار زیادی به او نمیسپرد.
روزی مرد قصد سفر کرد و از خضر خواست تا خانه و فرزندانش را در غیاب او محافظت کند و مایحتاج آنها را بخرد.
خضر گفت کاری به من بسپار من از اینکه غلام تو باشم و کاری نکنم ناراحتم
مرد گفت همین بس
خضر اصرار کرد، مرد گفت پس اگر دوست داشتی برای من از دل کوه سنگهای کوچک بیاور تا در حیاط منزل خانه دیگری بسازم
خضر نبی پذیرفت و در غیاب صاحب خانه با قدرت تمام، خانهای زیبا به کمک اجنه و فرشتگان در آن خانه بنا ساخت
صاحب خضر آمد و چون آن خانه را دید باور کرد این پیر مرد انسان معمولی نیست!
گفت تو کیستی ای مرد خود را معرفی کن،
گفت غلام توام
گفت تو را به خدا سوگند خودت را معرفی کن، خضر گفت مرا چرا به خالقم سوگند دادی؟
یکبار سائلی مرا به خالقم سوگند داد، چیزی نداشتم به او دهم
خودم را به بردگی فروختم!!!
من خضر نبی هستم
مرد گریست و گفت مرا ببخش نشناختمت
گفت: اصلاً من خود خواستم نشناسی تا راحت امر و نهی کنی مرا چون غلامان
گفت ای خضر در قبال این خانه که ساختی از من چیزی بخواه
گفت ای صاحب و مولای من
از زمانی که غلام تو شدهام به راحتی نمیتوانم برای خالقم در پنهان عبادت کنم و راحت نمیتوانم اشک بریزم
چرا که میترسم هر لحظه در زمان لذتم با معشوقم مرا احضار کنی و اگر اجابت نکنم معصیت کرده باشم.
مرا لطف فرموده آزاد کن
صاحب خضر گریست و او را آزاد کرد.
حضرت خضر کسی است که برای وصال معشوقش خود را به غلامی فروخت و معشوقش بهای عشق آزادی او را پرداخت.
راستی ما برای خدا چه می کنیم...!؟
"قدری بیندیشیم"
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@arefeen
✅ از کوره در رفتن !!
✍در کوره آهنگری آهن را تا جایی حرارت میدهند که ذوب شود و از آن آهن مذاب برای ساختن ابزار و وسایل زندگی استفاده میکنند.
طبیعی است که از آن ابتدا آهن سرد را در کوره با حرارت بالا نمیاندازند. بلکه درجه حرارت کوره آهنگری را به آرامی بالا میبرند تا آهن هم به تدریج گداخته شود.
علت هم این است که آهن این خاصیت را دارد که اگر در معرض گرما و حرارت بالا قرار بگیرد، سخت گداخته میشود و با صدای مهیبی منفجر میشود و از «کوره در میروند» به این معنا که از کوره به بیرون پرتاب میشوند.
از همین روست که برای افرادی که عصبیمزاج هستند و در برابر برخی اتفاقات چنان خشمگین میشود که از حد تعادل خارج میشوند و شاید دست به اعمال غیرمنتظره هم بزنند.
اصطلاح «از کوره در رفتن» در مورد افراد تندخو و خشمگین که قدرت و توانایی کنترل اعصاب خود را ندارند به کار میرود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@arefeen
🌿 آیت الله بهجت (ره) :
✍ خوب است انسان در هر کار #خیری که پیش میآید و میتواند آن را انجام دهد، #فرصت را #مغتنم بشمارد و خود را از آن #محروم ننماید...
👌زیرا فردای #قیامت به هر یک از آنها شدیداً #محتاج خواهیم شد.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۶۳
#موعظه_بزرگان
#درس_اخلاق
#راهکارهای_معنوی
@arefeen
🌔چند ویژگی منحصر به فرد امام حسین(علیه السلام)🌔
🌗--تنها امامی که روز ولادتشان، پدر و مادر و جدّ و نزدیکانشان برای ایشان گریه کردند.
🌗--تنها امامی که از هیچ بانوییشیر نخوردند و تغذیه ی ایشان تنها توسط پیامبر اکرم (ص) صورت گرفته اسـت.
🌗--تنها امامیکه دعا تحت قبه ایشان به اجابت می رسـد.
🌗--تنها امامیکه امام زمان شبانه روز حداقل دو مرتبه بر او گریه می کند!
🌗--تنها امامی که در معرکه جنگ به شهادت رسیدنـد .
🌗--تنها امامی که در دعای توسل از ایشان به عنوان (ایّها الشهید) یاد شده با اینکه همه ائمه ما شهید شدهاند.
🌗--تنها امامی که در زمان حیات خود پدر دو شهید شدند علی اکبر(ع) و علی اصغر (ع)
🌗— تنها امامی که اربعین و زیارت اربعین دارند.
🌗— تنها امامیکه قبر مطهرشان بیش از ده بار توسط ظالمان خراب شد تا اثری ازآن باقی نمانَد! اما همچنان پا برجاسـت .
🌗— تنها امامیکه بدون غسل و کفن دفن شدند.
🌗— تنها امامی که سر مبارکش از بدنش جدا شد.
🌗-- تنها امامی که تشنه لب با هزاران زخم تیر و نیزه و شمشیر و سنگ بربَدن به شهادت رسیدند.
🌗--تنها امامی که بعد از شهادتش، خانواده اش اسیر شدند.
🌗— تنها امامی که پدر و مادر و ۹ نسلش معصوم بودند.
🌗--تنها امامی که تولدش در ماهی است ک هیچ شهادتی در آن نیست و شهادتش در ماهی است که هیچ تولدی در آن نیسـت .
🌗--تنها امامی که خوردن خاک قبرش اشکال ندارد .
🌗--تنها امامی که سرعت و وُسعت کشتی نجاتش از سایر امامان بیشتر اسـت .
اَلسلامُ عَلی الحُسین وَ عَلی علی بن الحُسین وَ عَلی اُولاد الـحسین و عَلی اَصحاب الحُسین.
#موعظه_بزرگان
#درس_اخلاق
#راهکارهای_معنوی
آ
@arefeen
#فدایمظلومیتتحسینجان🖤
جابربن عبدالله گوید :
که وقتی حضرت(اباعبدالله الحسین علیه السلام) را به درجه شهادت رسانیدند ، اهل بیت علیهم السلام را درشب یازدهم، در کنار قتلگاه منزل دادند چون صبح شد؛ اهل بیت را به راه انداختند، راوی می گوید: که چون قدری راه رفتند دیدندصدائی می آید!! وکسی می گوید: اشهدان علیا ولی الله.
پس کسی از ملازمان یزید می گوید: من گفتم این کیست که اسم علی سلام اللّه علیه را جلی (آشکاراً) می گوید؟
وحال آنکه قدغن است که اسم علی سلام اللّه علیه را خفی نیز نبرند (یعنی ممنوع است اسم امیرالمومنین صلوات الله علیه را مخفیانه نبرند وآشکار کنند)
پس من شمشیر کشیدم به هوای آن صدا رفتم دیدم (آن صدا) از میان قتلگاه می آید، چون داخل (قتلگاه) شدم دیدم، جناب سید الشهداء سلام اللّه علیه روبه قبله ایستاده (بابدن بی سر) اذان می گوید، تارسیدند به آنجا که اشهدان علیا ولی اللّه است،تعجب کردم.
برگشتم به پسر سعد گفتم،(که حسین بن علی سلام اللّه علیه در قتلگاه اذان می گفت) آن ملعون گفت: این از اثرات (معجزات) پسر بوتراب است پنهان کن وبه کسی نگو.
بحرالمصائب وکنز الغرائب (نسخه خطی) :۳/۳۳۰
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@arefeen