🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷
💠کشتن سگ توسط شیخ عطار در عالم رویا
#ادامه_بخش_اوّل
#بخش_دوّم
🔹فرزند جناب شیخ نخودکی در ادامه فرمودند:
✳️یکسال قبل از وفات پدرم، شبی در عالم رؤیا مشاهده کردم که حدود عصر است و من از شهر خارج شده ام و به طرف قریه نخودک می روم که آفتاب ناگهان غروب کرد و در من اضطرابی پدید آمد. این اضطراب دو علت داشت: اول، تاریکی هوا، دوم آنکه نمی دانستم به پدرم چگونه پاسخ دهم، زیرا ایشان فرموده بودند که همیشه قبل از غروب آفتاب در منزل باش، و قبول نخواهند کرد اگر بگویم که آفتاب ناگهان غروب کرده است.
⚜در این اضطراب و اندیشه بودم که ناگهان خورشید از مغرب طلوع کرد و به قدر یک نیزه بالا آمد. مقداری که راه آمدم متوجّه شدم که کارد بزرگی در دست من است و سگ بزرگی مرا تعقیب می کند. ناگهان پیری نسبتاً بلند بالا پدیدار گشت و کارد را از دست من گرفت و با یک دست سگ را نگاه داشت و با دست دیگر سر او را از تن جدا کرد، بی آنکه کارد به خون آلوده شود. آنگاه کارد را به من ردّ کرد و فرمود: بابا آیا کار دیگری داری؟
عرض کردم: خیر، تشکر نمودم، و پیر ناگهان ناپدید شد.
بامداد، خواب را خدمت پدرم عرض کردم. ایشان چند دقیقه تأمل کردند و سپس پرسیدند:
آیا متوجه نشدی آن پیر که بود؟
عرض کردم: خیر!
فرمودند:
«او شیخ عطار بود!»
آنگاه فرمودند:
امسال سال آخر عمر ما است، و تو بعد از من زحمت و ناراحتی بسیار خواهی دید، بگو چه خواهی کرد؟
عرض کردم: به خدا پناه می برم.
پس از دو ماه یکروز که در خدمت ایشان به شهر می رفتیم، فرمودند:
«امروز عصر بعد از آنکه به خانه بازگشتیم، من مریض خواهم شد، و همین مرض مقدمه فوت من خواهد بود.»
همانطور که فرموده بودند، عصر همان روز به محض ورود به منزل به تهوّع دچار و بیمار شدند.
🌹 @arefeen
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷
🔆💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠
👌تلنگـــ✨ــــر
#گناه #توبه #بخش_دوم
💥آدم گنهکار توبه کنه، خدا تحویلش میگیره یا نه؟!
💢فرض کنین کسی با زاد و توشه و اسب راهی مسافرتی توی بیابون برهوت میشه؛ بعد یه مدّت راه رو گم میکنه! میره، میره، تا اینکه از سرگردانی خسته میشه! بعدش میفته و بی هوش میشه!
♨️بعد چن ساعت که به هوش میاد، میبینه اسبش با تمام وسایل فرار کرده و رفته!
🔻خودش به تنهایی مسیر بیابون رو پیش میگیره، دیگه داره از تشنگی جگرش میسوزه! ولی هر طور شده، بازم به مسیر خودش ادامه میده!
⛔️کم کم اینقدر خسته میشه که احساس میکنه بعضی وسایل همراهش زیادین و باید اونا رو توی بیابون رها کنه! هی ادامه میده تا اینکه احساس میکنه حتّی انگشتر توی دستشم دیگه داره سنگینی میکنه! انگشتر رو هم توی بیابون رها میکنه!
⚫️اینقدر میره و خسته میشه که دیگه از پا میفته و با خودش میگه: اینجا دیگه آخر خطّه و آخر عمرم رسیده و دوباره از هوش میره!
🔷این آقا در این شرایط اگه یهو به هوش بیاد و ببینه اسبش با مشک آب و تمام وسایل بالای سرشه، به نظرتون چقدر خوشحال میشه؟! خوشحالیش با هیچ چیز قابل مقایسه نیست!
🌸امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
«إنَّ اللّه تعالى أشَدُّ فَرَحا بتوبةِ عبدِهِ مِن رجُلٍ أضَلَّ راحِلَتَهُ و زادَهُ في ليلةٍ ظَلْماءَ فوجَدَها، فاللّه ُ أشَدُّ فَرَحا بتَوبَةِ عبدِهِ مِن ذلكَ الرّجُلِ براحِلَتِهِ حِينَ وجَدَها»
🔻شاد شدن خداوند از توبه بنده اش بيشتر است تا شاد شدن مردى كه در شبى تار شتر و ره توشه خود را گم كند و سپس آن را بيابد. خداوند از توبه بنده خود شادتر مى شود تا آن مرد كه از پيدا كردن شتر خود شادمان مى گردد.!
📕منبع: الكافي؛ ج2، ص435
✅خداوند نسبت به بندگان فراری و گناهکاری که بر میگردند و توبه میکنند، دقیقاً چنین حالتی داره که توضیح دادیم!
🔰انساننباید بگه: حالا هی بگو آب از سرم گذشته! دیگه خدا خوشش از من نمیاد! دیگه روم نمیشه برگردم! کارم تمومه!
❌چون همهی اینها ندای شیطانه توی درون انسانه! و نباید بهش گوش بدیم!
🌷باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
🌷گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
🌷این درگه ما درگه نومیدی نیست
🌷صد بار اگر توبه شکستی باز آ
🆔 @arefeen
💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠