🌙#داستان شب 🌙#حتمابخونیدخیلی_ارزشمنده👌👌
از قدیم گفتن اگه کسی رو خواستی بشناسی باهاش همسفر شو
با یکی از دوستام تازه آشنا شده بودم چندبار بهم گفته بود یه سفر با هم بریم،
تا یه روز بهم گفت فردا میخوام برای انجام کاری برم تبریز اگر میای راهی شو صبح میام دنبالت
سر وعده اومد در خونه مون سوئیچ ماشینشو دو دستی تعارف کرد گفت بفرما شما رانندگی کنید.
گفتم ممنون؛ حالا خسته شدی من میشینم.
رسیدیم عوارضی اتوبان خواستیم از دکه یه چیز خوردنی برا تو راه بگیریم.
دو تا دکه بود گفت بیا از اون یکی بخریم.
گفتم: این که نزدیکتره ؟!!!
گفت: چون اون کمی دورتر دکه زده مشتری نداره از اون بگیریم تا کسب اونم بگرده...
همانجا بهش گفتم کاش دو تا مسافر سوار کنیم هزینه بنزین در بیاد.
گفت: این مسافرکش ها منتظر مسافرن، گناه دارن، روزیشون کم میشه.
بین راه یه مسافر فقیری دست بلند کرد.
اونو سوار کرد.
مسیرش کوتاه بود؛
پول که ازش نگرفت، 30هزار تومن هم بهش داد.
گفتم حداقل پول نمیدادی بهش مجانی سوارش کردی.
گفت من این 30 تومانو میخواستم بندازم صدقه خوب زودتر رسید به دست مستحقش.
رسیدیم تبریز، پشت چراغ قرمز یه بچه 10ساله چندتا دستمال کاغذی داشبردی دستش بود. گفت 4 تا 40هزارتومن.
4تا ازش خرید.
گفتم رفیق زیاد نیست گفت بیا دوتاش برای تو رفتی تهران بذار توماشین خراب نمیشه .
گفت:
میخواستم روزیش تامین بشه.
گناه داره تو آفتاب وایساده.
جلوی بازار تبریز هم از یه بچه یه کتاب دعا خرید.
در برگشتن از بازار تبریز یه پیرمرد دستگاه وزنه (ترازو) جلوش بود.
یه کم رد شدیم، یه دفعه برگشت گفت میای خودمونو وزن کنیم؟
گفتم: من وزنمو میدونم چقدره.
گفت: باشه منم میدونم اگه همه مثل من و تو اینجوری باشن این پیرمرد روزیش از کجا تامین بشه؟!!!
گفتم: باشه یه پولی بهش بده بریم.
گفت: نه، غرورش میشکنه، میشه گدایی؛ اینجوری میگه کاسبی کردم.
یادمه در طول سفر اگه میخواستم در مورد یکی حرف بزنم، بحث رو عوض میکرد
میگفت شاید اون شخص راضی نباشه در موردش حرف بزنیم و غیبتش رو کنیم...
سرتونو درد نیارم کل سفر از این کارها زیاد انجام داد...
حساب کردم کل خریداش به 200 هزارتومانم نرسید.
اما کلی آدمو خوشحال کرد.
خیلی درس ها به من داد که بیش از دویست هزار تومان می ارزید.
میدونین شغل رفیق من چه بود؟!!!
برق کش، لوله کش، تعمیرکارِ یخچال و کولر و آبگرمکن بود،
و یه مغازه کوچک داشت.
میدونین چه ماشینی داشت؟!!! پرایدِ 85
میدونین چن سالش بود؟!!!
34 سال...
میدونین من چه کاره بودم؟!!!
کارمند .... بودم،
باغ هم داشتم.
وماشین..... داشتم؟
کلک زدم گفتم خرابه که اون ماشینشو بیاره..
دوستم یه جمله گفت که به دلم نشست:
بنده مخلص خدا بودن،
به حرکت است نه ادعا کردن..
بعضیها بزرگوار به دنیا اومدن تا دیگران هم ازشون چیزایی یاد بگیرن...
به دنیا نیامدهایم که چوب قضاوت به دست بگیریم و سر هر راه و بیراهی مردم را قضاوت کنیم.
ما مرکز دنیا نیستیم، حتی اگر این به نظرمان برسد.
ما لبریز از اشتباهات و کمبودهایی هستیم که دیگران را به خاطرش تحقیر میکنیم ...
فرجامتان نیک
انشاءالله عاقبت همگی ماختم بخیر
🍃
🌺🍃
🍃🌸🦋 اللهم الرزقنا کربلا بحق حسین علیه السلام انشالله 🦋🌸🍃
🌷شریف آباد سلام🌷
@SharifAbadSalam
─┅═ೋ❅🌸❅ೋ═┅─