من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم
#سعدی
🌼⃢ 🍂@Sheerefakher🦋
گر به صد منزل، #فراق افتد ميانِ ما و #دوست
همچنانش درميانِ #جانِ شيرين منزل است
#سعدی
🌼⃢ 🍂@Sheerefakher🦋
مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست
#سعدی
🌼⃢ 🍂@Sheerefakher🦋
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
عشق آمد آن چنان به دلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد
#سعدی
🌼⃢ 🍂@Sheerefakher🦋
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
وآنچه در خواب نشد چشم من و پروین است
#سعدی
🌼⃢ 🍂@Sheerefakher🦋
ای پادشاه شهر چو وقتت فرا رسد
تو نیز با گدای محلت برابری
گر پنج نوبتت به در قصر میزنند
نوبت به دیگری بگذاری و بگذری
#سعدی
⃢ 🍂@Sheerefakher
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
وآنچه در خواب نشد چشم من و پروین است
#سعدی
🌼⃢ 🍂@Sheerefakher
از هر چه می رود سخن دوست خوش ترست
پیغام آشنا نفس روح پرورست
هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگرست
#سعدی
🌼⃢ 🍂@Sheerefakher🦋
گر به صد منزل، فراق افتد ميانِ ما و دوست
همچنانش درميانِ جانِ شيرين منزل است
#سعدی
🌼⃢ 🍂@Sheerefakher
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کآری هست
#سعدی
🌼⃢ 🍂@Sheerefakher🦋