آدمها چند دسته اند . . . آدمهایی که از سر زور و ترس کاری را انجام میدهند . آدمهایی که با خیال و طمعِ رسیدن به مال یا منفعتی دست به انجام کاری میزنند . آدمهایی که به خاطر محبت به چیزی بدون چشم داشت با شور و شوق و عشق و علاقه به کارهایشان میپردازند . و چه مقاماتی دارند این افراد . . .
و چه حاااااالاتی دارند این افراد ؛ چنان مشغول کار میشوند که گویا بر فراز آسمان در حال پروازند و چنان از پرواز خود لذت میبرند که حد و اندازه ندارد . نمیشود دقیقا حال عاشقی اینچنینی را وصف کرد .
چای را که ریخته بود برداشتم و با خسته نباشیدی از کنارش گذشتم او نیز همانند همیشه همان لبخند همیشگی اش را ( که در اوج کار سخت که در قبالش مزدی دریافت نمیکند ) تحویلم داد . چای را با قندی ک پس از آن در دستم قرار دادند ، گرفتم و به گوشه ایی رفتم و در این فکر بودم که عاشق واقعی اینها هستند یا منِ بیچاره که اندر خم یک کوچه ام .. ؟.
آدم این همه عشق و صفا و صمیمیت و خونگرمی را میبیند انگشت به دهان میماند چرا که قاعدتا در فشار کار هر روز و شب که مزد مادی هم دریافت نمیکنی باید یک جا از کوره دربروی و عصبی بشوی و ....
خدایا عشق و عطش واقعی خودت و خاندان پاکت را در وجود همه ی ما قرار بده .
مطمئن باشید سعادت واقعی در همین مسیر است. مطمئن باشید آرامش واقعی در همین مسیر است .
قم المقدسة 1401/11/30 .
✍🏻 علی.ص _ ز.ش
صبحِ امروز دقایقی را در کنار خانمِ نسبتا جوان و تحصیل کردهای سپری کردم . برخیها ، علاوه بر فنِ بیانِ خوب و سنجیده ، کلامِ خوب و مرتب و با انضباط ، قلبِ مهربان و رئوفی دارند . برخیها یاد گرفتهاند که برایِ همه مادر باشند . دلسوزی های عمیق و نصيحت های مشفقانهی جدید به سمتِ مردم روانه میدارند بی آنکه ذرهای توقع داشته باشند .
محبت آسانترین عملِ خیرخواهانهی دنیاست اما محبتِ خالی از توقع ، دشوار و عجیب است . .
حوزهی علمیه 1401/12/1
✍🏻 ز.ش - علی.ص
حاج آقا . . .
بالایِ منبر رفتی
اونقدر غرقِ علم نشی ،
که مبدأ اصلی یادت بره !!!!
.
امروز ، عمیقا در دریایِ تفکر فرو رفته بودم - گاهی سوار بر کشتیِ آرزوها تا تهِ دریا سفر میکردم و بهجایی نمیرسیدم - گاهی بر رویِ قایقِ حقایق نامههایم را پهن میکردم و به سمتِ ساحل پارو میزدم . . حوالی هفتِ صبح بود - هوا هم شبیه چشمانِ سیاهِ من خواب آلود و گرفته و بغضآلود بود . همانطور که در دریایِ خیال و تفکر ، میچرخیدم و به تماشای آنچه گذشتها و آنچه خواهید دیدها میپرداختم . به خودم آمدم - گویا کسی از آخرینِ طبقهی ساختمانِ صد طبقهای به سمت پایین رهایم کرده بود . خدایِ من . . . ! بازهم شگفت زده و حیران ، خویشتنِ خویش را در میانِ انبوهی از لطف و عنایاتِ پروردگار یافتم . گویا کسی یک بغل گل رزِ سفید برایم آورده بود . . آنچنان محو در تماشایِ نعمتهایی که خداوند به من ارزانی داشته است بودم که تمامِ غمهای دنیا فراموشم شد و دلگرفتگیها رهایم کرد . . کشتیِ آینده و قایقِ احساسات را در کنار ساحلِ آرامش رها کردم و پیاده با پاهای برهنه به سمتِ نا کجا آبادِ دنیا حرکت کردم . به تمام بودنها و نبودنها ، داشتنها و نداشتنها ، رسیدنها و نرسیدنها خیره شده بودم . و بیش از هر زمانِ دیگری به خدایِ کهکشانها ایمان آوردم . خداوندی که پازل زندگانیِ آدمیزاد را جورِ منحصر به فردی میچیند تا هر صبح که خورشید طلوع میکند شگفتانههایش انسان را به کمالِ خرسندی برساند . خدایا - شکرت 🧡
هنگامهی تحریر : غروبی آراسته به غم در دومین روز از آخرینِ ماهِ فصل زمستانِ سالِ یک هزار و چهارصد و یک .
✍🏻 | ز.ش - علی.ص
تقویم را ورق میزدم ، مناسبتها را مرور میکردم و دور تاریخ های مهم را با مداد قرمز دایره میکشیدم تا مبادا فراموشم شود . ناگهان نگاهم قفل ماند بر روی سوم اسفند ماه ... تاسف برانگیز ترین تاریخِ ممکن !' روزی که کودتای انگلیسی رضا خان اتفاق افتاد و قاجار برای همیشه از حکومت فاصله گرفت ... مملکت با انبوهی از سرمایه و عزت به دست یک انسان نالایق و هوسباز افتاد که سرمایه های ملی را خرجِ عشقوحال های خصوصی اش میکرد . و سوغاتش از کشورهای دیگر به جای علم و صنعت و پیشرفت ، بی عفتی و هرزگی و بیغیرتی بود . متن پیچیده ای حاضر و آماده نکردهام . خواستم یادآوری کنم ، ما بابتِ خیانت های همه جانبهی رضاخان و پسرِ لاابالیاش ضربههای شدید بسیاری از بیگانگان نوش جان کردیم که با انقلاب خمینی کبیر به عزت و اقتدار و استقلال مبدل شد . .
هنگامهی تحریر : همین حوالی .
✍🏻 | ز.ش - علی.ص
امروز با اصحابِ جوانِ رسانه ، دور هم جمع شدهبودیم . . . ! محفلی گرم و جمعی صمیمی متشکل از جوانانِ دغدغهمندِ سطحِ شهر - جوانان و نوجوانانی که آمده بودند تا بگویند حاضرند با تمامِ داراییشان برای انقلاب و ایجادِ تمدن نوینِ اسلامی تلاش کنند . مجاهدانی که هنرِشان سرمایهشان بود ... یکی عکاس ، دیگری گوینده ، آن یکی نقاش ... ! خواستم بگویم ، خدمت گزارانِ به این انقلاب اسلامی ، با تمامِ جان پا به میدانِ مبارزه و جهاد گذاشته اند !.. ببینند آنها که نمیتوانند این اتحاد و یکرنگی را ببینند ...🌱
و ما از این پس ، روایتگرِ امیدیم و نویسندگانِ حقایق . #ایستادهایم
امام صادق علیهالسلام فرمودند :
عاقبت صبر و شکیبایی خیر است ،
بنابراین صبر کنید تا پیروز شوید .
.