به قول حاج آقا
توی یک محیط اداری ، هزار نفر هم که پای برگهت رو امضا بزنن اعتبار نداره . مگر اینکه اون آدم اصلیِ ، اونی که رئیسه ، مهر و امضاش رو خرجِ کاغذهات بکنه .
توی این شبهاهم ، نکنه غافل بشی و بگردی دنبال رضایتِ غیر ... اونی که باید پایِ برگه سرنوشت و عاقبت بخیریت رو امضا بکنه امامزمانه :)!!!!!
#شب_قدر
ی چیزی تو فلسفه هست که وقتی سر کلاس دربارش حرف میزدم، خدا شاهده ناخودآگاه هم خودم گِریَم میگرفت و هم بچه ها ... بهش میگن اصل حُب - میگه نمیشه مهر و عشق و علاقه ای سرِ هیچ و پوچ تو دل کسی پیش بیاد ؛ قطعا یه چیزی ، یه کَسی ، کِششی ، جذبه ای ، نگاهی ، توجهی ... چیزی باید باشه که تو دلت نسبت به کسی احساس علاقه کنی ؛ احساس بیقراری کنی ؛ حس کنی دلت میخوادش ؛ دلتنگشی ! اگه هیچی نبود و خبری نبود، این کشش و حس و حب پیش نمیومد :)
میگیری چی میگم؟
وقَتْلاً في سبيلكَ فوفّق لنا...
توفیق کشته شدن در راهت را به ما عطا کن
#دعای_افتتاح
یک وقتی خواستِ ما یه چیزه
اما مصلحت خدا چیزه دیگریِ
یک وقتی شوقِ ما یک چیزه ، اما خواست خدا چیز دیگریِ . به هر حال از عمق جان باید گفت که : خدایا حکمتت رو شکر .
.
رسیدهام به راهِ نیک .
مسیرِ اشتیاق و ذوق و لبخندِ عمیق
مسیرِ نور و مرورِ معرفتِ خداوندگار
رسیدن به معشوق، نعمت است و
رضایتِ از معشوق رحمت .
و من غرقِ در رحمت و نعمتِ مسیرِ
طلبگی هستم .
الحمدالله
#خانم_نویسنده | #شیخ_علی
بیهمتایِ عالم ... خدایِ رئوفِ بخشنده ! قسم به جلال و عظمتت که مشفقانه تو را در هر ثانیه از زندگانی ام جستجو میکنم. در میانِ برگ برگِ کتابهای درسی تو را میجویم. حتی در میان قهقهههایم حواسم را جمع میکنم تا جز به رضایتِ تو دلم را رضا نکنم و لبخندی بر روی لبانم نشکفد.
خدای من . . از تو مدد میجویم و با آهی عمیق رو به خانهات سجده میکنم تا دستانم را بگیری و از هرچیزی که با تو نسبتی ندارد رهایم سازی .. آه از این دنیا و بازی های بچگانهاش که چه زیرکانه من را از تو و راهِ حق جدا میسازد.
گلایه دارم . از خودم و اعمالم ... امشب آمده تا برایت خوش رقصی کنم. به چشمهایت آمده ام ؟؟؟ میشود این بندهی نالایقِ قدر ناشناس را در میانِ این همه بندهی نیکو سیرتت بخری و هدایتش کنی .!؟
پروردگارا . غفلت را از من بگیر و جرعه ای بصیرت به روح رنجورم بنوشان.
اشتیاق نوشتن دارم و توان را نه .. خودت خودم را به عرش برسان . آمین
#بندهی_روسیاه