eitaa logo
شِیخ .
10.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
132 ویدیو
5 فایل
‌الله ‌ - طلبه - نویسنده - فعال رسانه #طلبه‌ی‌جوان‌حزب‌اللهی . مدیر - @Oo_Parvaneh_oO تبلیغات - @O_o_tab_o_O ناشناس : https://daigo.ir/secret/84750920
مشاهده در ایتا
دانلود
بعضی‌ها از چیزهای معمولی، ساده نمی‌گذرند. عبور، برای همه یکسان است. اما توقف و توجه است که آدم‌‌ها را از هم متمایز کرده و یکی را بزرگ و یکی را کوچک و یکی را با عزت و دیگری را بی عزت می‌کند. توجه آدمی باید به چیزهایی معطوف گردد که قابل اهمیت است و در آسمان نیز قدر و منزلتی دارد. و اِلا توقف برای لذایذ دنیایی که میان انسان و حیوان مشترک است... من آدم‌هایی را می‌شناسم که از رد یک خط چروک که روی پیشانی افتاده ساده عبور نمی‌کنند. درخت را که می‌بینند نمی‌گذرند. برای تمام شیارهای نازک روی برگ الله را سپاس می‌گویند. و به تمام آنچیزی که ما ساده از آن عبور میکنیم به قدر یک سال می‌اندیشند. خدا را باید در میان روز، در وسط شلوغی‌ها، در تمام آنچه که برایمان تکراری شده، ببینیم..
‌ اعضای قدیمی یادتونه که هفته اول فاطمیه همسرم شیخ علی راهی سیستان و بلوچستان شدن برای تبلیغ، هفته بعدش باهم رفتیم شیراز و این هفته فعالیت های فاطمی توی شهر سمنان بود... و حالا استادِ بزرگوار ما که در تمام این مسیر ها و سفر ها و تبلیغ ها در کنار ما بودن متنِ دلی و خارق‌العاده‌ای نوشتن که حیفم اومد براتون نفرستم :)👇🏻 ‌
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده نامه ای از طرف گروه شهید شاطری به محضر آن حضرت : بسم الله الرحمن الرحیم عرض تقدیر و تشکر داریم از ساحت قدسی حضرتتان؛ خواستم قبول بفرمایید قطره های کوچک تبلیغ ما را به عنوان مرهم زخمهایتان... مدارس زاهدان را بر زخم پهلو بگذارید مدارس شیراز را بر زخم بازو مدارس سمنان را بر زخم سینه و مدارس قم را بر زخم صورت دانشگاه و بازار و مساجد و زندان را بر زخم محسن بنهید و موکب را و نذری های ناقابل زاهدان و سمنان را به سر درد هایتان بگذارید والله طلبکار نیستیم فقط ملتمسانه و عاجزانه بال ملخ گروه شهید شاطری را قبول فرمایید ..
‌ بدون ذره‌ای اغراق باید بگم که فاطمیه امثال متفاوت‌ترین فاطمیه‌ی دوران زندگیم بود... ‌
من اندوهگینم ...
برای خاطر لبنان، فلسطین، سوریه . برای لرزیدن دستِ دخترکی دو ساله که از شدت سرما دندان‌هایش به هم می‌خورد. برای خاطر تپش قلب مردی چهل ساله که پس از هربار شنیدن صدای انفجار، باید پناهی باشد برای خانواده‌اش. برای مادرانی که در زمانی کوتاه، پدر را، همسر را، برادر را و فرزند را از دست می‌دهند؛ اما وطن را نه!
من اندوهگینم، برای تمام تحولات این جهان که چه ناعادلانه ظلم را، تاریکی را، شقاوت را به مردم تحمیل میکند. مردمی که همگی فطرتی آسمانی دارند و به جبر در دامِ شیاطین افتاده اند ...
هرچه زمان میگذرد، جهان بیدارتر می‌شود. عده ای حق را ندیده اند و نشنیده اند اما عجیب برخواسته و در قلب جهانِ غرب، ندای آزادی و حق و حقیقت سر می‌دهند‌. گویا که سالها پای درس علمای ایرانی الاصل نشسته اند.
عده دیگری اما سخت بر اندوه قلبم ‌می‌افزایند. دسته ای از آنها، آدمهایی هستند که سد می‌کنند راه جهاد را. قفل می‌کنند درهای خیر رسانی را. می‌کشند روحیه‌ی رزم و ایستادگی را در جوانانی که جان فدای اسلام‌اند. دسته دوم، آدمیزادان تحصیل کرده‌ی بیسواد اند؛ که دل داده اند به غرب. با اسلام قد کشیده اند و بر علیه آن کار می‌کنند. نه حجاب را ارزش می‌دانند و نه با قوانین زیبای اسلام، توافقی دارند.‌
من کوچکم .. بسیار کوچک . دستم به آن بالاها نمی‌رسد. و اِلا ماشه میکشیدم روی تفکرات غرب‌. همان تفکراتی ‌که هزار و چهارصد سالِ قبل، مادران زهرا س را به شهادت رسانید.‌ دستم به آن بالا ها نمی‌رسد که بر دهان عده ای مشت بکوبم و از عرصه سیاست خارجشان کنم. برای برطرف کردن برخی از شبهات هنوز نادانم، هنوز صدایم به جایی نمی‌رسد که اگر میرسید درهم میکشیدم خیالات شوم دشمن را ...
اما... من بزرگ میشوم روزی ! بزرگ‌تر از بزرگ و عالم تر از عالم.‌ من نه فقط شخص من، که تمام جوانان حزب اللهی غیور این مرز و بوم‌اند. ما درهم میکشیم نقشه‌های شوم شیاطین زمینی را. به حق حضرت زهرا س
من اندوهگینم ...