eitaa logo
شعر هیأت
10.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
183 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
«علی» علی و «علی» عالی و «علی» اعلاست به مصحف کلمات خدا «هِیَ العُلیا»ست قیاس خلق خدا با علی، مَعَ‌الفارق که «لا يُقاسُ بِنا» از مناقب مولاست گواه ما «أَ جَعَلتُم سِقَايَةَ الحَاج» است مقام ساقی کوثر فراتر از این‌هاست چرا مقایسه؟ «لا يَستَوُونَ عِندَ الله» که آیه ‌آیۀ قرآن به فضل او گویاست علی رسیده به قرآن به «أَعظَم‌ُ دَرَجَه» علی در این همه آیات، آیت عظمی‌ست اگر هزار پیمبر به مدحت حیدر یکی هزار روایت بیان کنند رواست علی‌ست سورۀ نصر و به عصر بی‌مانند علی‌ست سورۀ فتح و به دهر بی‌همتاست دمی که حیدر کرار، تیغ بردارد فقط فرار در آن عرصه، چارۀ اعداست زمان غرش «الله اکبر» حیدر ملک به حیرت از آن حمله‌های رعدآساست علی عذاب «أَعِدُّوا لَهُم» علیه عدو علی به فرق ستم تیغ انتقام خداست کنندۀ در خیبر، کشندۀ مرحب که نام او رجز فتح مسجدالاقصی‌ست چه آیه‌ها که مرادش فقط خلافت اوست چه سوره‌ها که گواه شرافت مولاست ببین خلافت او را به سورۀ اعراف دلیل محکم ما آیۀ «وَ واعَدنا»ست علی خلیفه به حکم حدیث منزلت است اگرچه منزلت او فراتر از موساست علی به منزلۀ سر به پیکر طاهاست علی به پیکرۀ وحی، روح ما یوحی‌ست علی نصیر و وزیر و مشیر ختم رسل علی امیر و نذیر و بشیر خلق خداست امام اوست که در دورۀ حکومت هم انیس با ضعفا و رفیق با فقراست نوازشش به سر و روی غنچه‌های یتیم شمیم روح‌فزا و نسیم عقده‌گشاست علی به پیرهن ساده‌ای قناعت کرد لباس خوب‌ترش را برای قنبر خواست علی به آیۀ «ایّاکَ نَعبُدُ» عبد است برای شیعه به «ایّاکَ نَستَعین» مولاست علی امیر «اُولُوالاَمر» در «اَطیعُوا الله» ولی به «مَن يُطِعِ الله» او مطیع خداست :: خوشا کسی که ملبس به جامۀ تقواست بدین لباس مقدس، به محضر مولاست بیا به محضر مولا بخوان امین‌الله که او امین خدا و امان خلق خداست در آن حرم «اَرِنِی الطَّلعَةَ الرَّشیده» بخوان ولی عصر، شب و روز زائر مولاست بیا به ساحت قدسش به ذکر «مُولَعَةً بِذِكرِکَ وَ دُعاَئِک» که او مجیب دعاست «عَلی الأَطائِبِ مِن أَهلِ بَیت» ندبه کنید اگر که خون رَوَد از چشم جن و انس، رواست به «قُل اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَق» بیا به نجف حریم امن تو «مِن شَرِّ ما خَلَق» آنجاست بیا و دل به دعای صباح او بسپار علی زمان مناجات «سامِعُ‌النَّجوی‌»ست صباح، وقت مناجات با امام زمان صباح، فرصت تجدید عهد با مولاست به گریه هر شب جمعه دعای خضر بخوان که قطره قطرۀ اشک تو رشک آب بقاست به هر «مَدَدتُ یَدِی» خوانده‌ام علی مددی همیشه و همه‌جا دیده‌ام به دست خداست به نخل میثم او سازگار شد طبعم حلاوت همه‌ابیات من از آن خرماست 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹نگین بخشی🔹 حدیث خاتم و انگشتری بخوان با من روایت زحل و مشتری بخوان با من عقیق سرخ، که اندوه می‌برد از دل چو کهربا غمِ صد کوه می‌برد از دل عقیق سرخ در انگشت دست راست، خوش است اگر که نقش نگین نامی از خداست، خوش است اگر جدا نشویم از خدا و از ره راست عقیق، آینۀ عاقبت به خیری ماست به محفلی که گل سرخ، هم‌زبانم شد دو بیت ناب شنیدم، که نقش جانم شد: «بسا کسا که ز تقوا به عرش، سیر کند ولی چنان شود آخر، که رو به دیر کند برای هر که دعا می‌کنی به صدق و صفا بگو که عاقبتش را خدا به خیر کند» :: بیا به قصۀ خاتم، به نور برگردیم! به باغ عشق، به باغ بلور برگردیم «ابوذر» آن که به صدق حدیث، شد مشهور که از عشیرۀ عشق است و از قبیلۀ نور کنار چشمۀ زمزم، به دیگران پیوست سلام کرد و سخن گفت، تا سکوت شکست که ای جماعت دل‌بستۀ رسول خدا! گرفته روشنی از بازتاب شمس هدی به گوش خویش شنیدم: که آن پیمبر نور که بود نور درخشان نخل وادی طور حدیث فضل علی را به دوستان می‌گفت دلیل برتری‌اش را به این و آن می‌گفت علی‌ست در سفر عشق «قائد البرَرَه» و در حمایت اسلام «قاتِلُ الکَفَره» کسی که یار علی شد، خداست یاور او همیشه خرم و سبز است، باغ باور او و از ولایت او، هر که دست بردارد هزار بار به ذلت، شکست بردارد ادامه داد ابوذر، که ای اهالی عشق! که دل‌سپردۀ مهرید، مهر والی عشق! در آن زمان که گل از باغ معرفت چیدم شگفت واقعه‌ای را به چشم خود دیدم شگفت واقعه‌ای خارج از تصور بود ز بندگان خدا «مسجدالنبی» پر بود معاشران، همه آیات راز می‌خواندند و با پیمبر رحمت، نماز می‌خواندند که سائلی ز در آمد، سؤال نقش لبش نیازمند کمک، جانِ عافیت‌طلبش از آن نمازگزاران، امید رحمت داشت امید لطف و کرم با هزار زحمت داشت ولی کسی به ندایش، نگفت لبیکی نه مژده‌ای ز کرامت، نه از کرم پیکی به ناامیدی بسیار، دیده‌ای تر داشت خداخدا به لبش، دست بر دعا برداشت که ای خدا! تو گواهی، کسی جواب نداد کسی به تشنگی‌ام، نیم جرعه آب نداد به حرمتِ عرقِ شرمِ من، نسوخت دلی کسی نکرد ترحم، به مشت آب و گلی دلم شکست و نشد هم‌نوای من، نَفَسی خدا کند که نیفتد نیاز کس به کسی در آن فضای غم‌انگیز و التماس و سکوت که خواند سائل درمانده ربّنایِ قنوت «علی» که بود در آن آستان به حال رکوع گشوده بود به افلاکِ نور، بال رکوع علی که بار امانت نشست برپشتش اشاره کرد به انگشتری در انگشتش فقیر آمد و بر دیدگان نهاد آن را گرفت از کف او خاتم سلیمان را پیامبر که نمازش تمام شد، آن‌گاه ز سوز سینه برآورد، ناله‌ای جانکاه: که ای خدا که به موسی وزیر بخشیدی! و «شرح صدر» به او بی‌نظیر بخشیدی! که برگِ سبز، به دست برادرش دادی که از برادر او بال و شهپرش دادی ز پیشگاه تو من، شرح صدر می‌خواهم و ماه روشن شب‌های قدر می‌خواهم امیدوار تو هستم که کارساز تویی که دلنواز تویی، پرده‌دار راز تویی تو آگهی که علی خوب‌تر ز جان من است که پرفروغ‌ترین مهر خاندان من است علی که سینه‌اش از عشق منجلی شده است ز فیض تربیت من، علی، علی شده است علی که تیغ اگر زد، برای حق زده است کتاب معرفت و عشق را ورق زده است که قُوتِ خسته‌دلان را به شانه‌اش برده‌ست غمِ شکسته‌دلان را به خانه‌اش برده‌ست که در مصافش، دشمن ز بیم می‌لرزد ولی چو بید، ز اشک یتیم می‌لرزد علی که از شب قدر است ناشناخته‌تر ندیده عشق از او، مردِ پاک‌باخته‌تر علی، که هست گل دلپذیر من، یارب چه می‌شود، بشود او وزیر من، یارب :: هنوز گرم دعا بود با تمام وجود که با پیامِ رسا، جبرئیل آمده بود که ای رسول خدا! آیه‌ای تلاوت کن و کام جان را، سرشار از حلاوت کن بخوان که وحی خدا، «إنّما وَلَیُّکُم» است مراد، ساقی سرچشمۀ «غدیر خم» است بگو به ساقی کوثر، تو جانشین منی که روح مکتب و آیینه‌دار دین منی تو در رکوع نه تنها زکات بخشیدی به قلب عالم هستی، حیات بخشیدی تو شرح آیه «آتَیتُمُ الزّکوة» شدی تو جان، به متن «اَقیمُ الصّلوة» بخشیدی به عاشقان ولایت، گل از کرم دادی به تشنگان هدایت، برات بخشیدی تو با مجاهدت خویش، با صبوری خود به رسم و راه نبوت، ثبات بخشیدی که فتح باب کرم از تو بود روز نخست قسم به شب که نگین‌بخشی حسین از توست همان شبی که شب وصل جان‌نثاران بود شبی که سینۀ صحرا ستاره‌باران بود شبی که پیکر خورشید بود روی زمین در آسمان همه‌جا بود گفت‌وگوی زمین شبی که سایۀ یک ساربان به راه افتاد و برق خنجر از آن‌جا به چشم ماه افتاد برای آن‌که شود رسم عاشقی خوش‌تر عزیز فاطمه انگشت داد و انگشتر به کربلای حسینی اگر گریز زدم سری به دامنِ آن دشت لاله‌خیز زدم مرا به صبح چنین دلپذیر می‌بخشند مرا به حرمت و قدر غدیر می‌بخشند قسم به فجر و «شفق» روی دل به عاشوراست غدیر حادثه‌ای متصل به عاشوراست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3811@ShereHeyat
ای روح کرم که مظهر احسانی «آنی» که اشاره کرد «حافظ» آنی خورشیدی و ذرّه‌پروری آیینت آیینهٔ «هَل اَتی عَلَی الاِنسانی» 📝 @ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹سورۀ انسان🔹 عطر بهار از جانب دالان می‌آید دارد صدای خنده از گلدان می‌آید این کوچه‌ها را آب و جارو کرده باران این اولین روزی‌ست که مهمان می‌آید این اولین روزی‌ست که افطار خود را دادی به آن مسکین که در قرآن می‌آید حالا دوباره بوی نان پیچیده اما دارد یتیمی خسته، سرگردان می‌آید مثل گلوبندت اسیری را رها کن امشب اسیری بی سر و سامان می‌آید... از برکت نانی که بخشیدید، هر سال بر خاک گندم‌زار ما باران می‌آید شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو عطر تو از هر گوشۀ ایران می‌آید هرگز نمی‌گنجید در وصف قلم‌ها مدح شما در سورۀ انسان می‌آید... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4414@ShereHeyat
🔹کربلا تا قدس🔹 حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است حاج قاسم رفت و راه بی‌کرانی مانده است در تنور سینه‌ها آتش‌فشانی مانده است مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است تازگی‌ها هرطرف رو می‌کنی روز خداست مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست با علی همراه شو، میزان علی مرتضاست غیرت صفّینیان را نهروانی مانده است ای خمینی‌باوران! دنیا جمارانی شده‌ست ای مسلمان! وقت تجدید مسلمانی شده‌ست شهر را یک‌روز می‌بینی چراغانی شده‌ست کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شده‌ست منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است نور پنهان، ماه پشت ابرها، ظلمت زیاد دشمنی بسیار و فتنه بی‌حد و بدعت زیاد بزدل و کج‌فهم و سازش‌کار و بی‌غیرت زیاد کوفیان! ما اهل ذلت نیستیم! عزّت زیاد! در دل ما قاب عکس پهلوانی مانده است حاج قاسم کربلایی بود و سرتاپا حسین خوش به حال آن‌که تا آخر بماند با حسین لِلذینَ آمَنوا فی هذهِ الدنیا... حسین هرکه عزم کربلا دارد بگوید «یا حسین» بار سنگینی به دوش کاروانی مانده است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5040@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🏴 فهرست کامل اشعار دهه اول محرم 🏴 🔹این چه آتشی است که پس از گذشت نزدیک به ۱۴۰۰سال، نه تنها لحظه‌ای فرو ننشسته، بلکه روز به روز در دل‌های عشاق شعله‌ورتر می‌شود! إِنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ(علیه‌السلام) حَرَارَةً فِي قُلُوبِ المُؤمِنِينَ لا تَبرُدُ أَبَداً... 🔸این چه داغی است که با هیچ مرهمی التیام نمی‌یابد و این چه زخمی است که هر سال روز دهم محرم سر باز می‌کند و عالم و آدم خون می‌گریند! اَلسَّلامُ عَلى مَن بَكَتهُ مَلائِكَةُ السَّمَاءِ... 🔹هر روز یک گوشۀ جهان باید جلوه‌ای از کربلای او را در خود ببیند تا به یاد داغ فراموش نشدنی‌اش دل‌ها خون شود! لا یَوم کَیَومِکَ یا اَباعبدالله... 🔸این داغ عالم‌سوز سر فرو خفتن ندارد و چراغ دل‌ها را با شعلۀ خود روشن نگاه می‌دارد و چلچراغ هدایت را در مقابل دیدگان می‌افروزد! إِنَّ الحُسَينِ(علیه‌السلام) مِصباحُ الهُدی... 🔹این آتش خاموش نشدنی و این داغ بی‌التیام، روزگاران دیرینی است به جان شاعران نیز شعله انداخته تا در عزای اشرف اولاد آدم هم‌نوا با جن و ملک نوحه سر دهند و بر کشتۀ کربلا بگریند! تا هر سال در جستجوی اصل خویش، کجایید ای شهیدان خدایی بخوانند و انگشت حیرت به دهان بگیرند که این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست! 🔸این حسین کیست که هر چه از او می‌گویند و می‌سرایند، باز هم گفته‌ها در برابر ناگفته‌ها، همانند قطره‌ای است در برابر دریا! کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم 🔹این حسین کیست که رستاخیز کلمات در رستاخیز رثای او کم می‌آورند و این همه مرکب و جوهر که سالیانِ سال بر صفحات نقش عزا بسته‌اند، جوهرۀ ادای حق یک قطرۀ خون او را ندارند! عَجز الواصفون عَن صفتک ما عَرفناک حقّ معرفتک 🔸این حسین کیست که شعری که در رثای او سروده شده، هیچ‌گاه رنگ کهنگی به خود نمی‌گیرد و هر بار خوانده می‌شود دل‌ها را شعله‌ور می‌کند! خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانۀ طاقت خراب شد 🔹این حسین کیست که هر سال شاعران داغدارتر از قبل در رثایش شعر می‌گویند و نوحه سر می‌دهند، اما باز دل‌ها آرام نمی‌گیرد. این سوگ‌سروده‌ها، همانند گوهرهای درخشانی هستند که باید آن‌ها را از گوشه و کنار گِرد آورد و با رشته‌ای تسبیح‌وار به هم آویخت تا سُبحۀ لب ستایشگران و مرثیه‌سرایان حضرتش باشد. 🔸باور ما این است که اشعار ماندگار ولایی، هیچ‌گاه رنگ کهنگی نمی‌گیرند و بارها و بارها می‌توان آن‌ها را در محافل اهل‌بیت اجرا کرد و هربار برای مخاطب لطف تازه‌ای داشته باشد. از سوی دیگر معرفی نوسروده‌های ولایی به هیآت و محافل اهل‌بیت نیز رسالتی است که کمتر از حفظ میراث ماندگار گذشته نیست. اشعار این پایگاه که در سال‌های اخیر و به مرور زمان، از بین اشعار فراوان، انتخاب شده، حاصل رصد دائمی آثار مکتوب شاعران و صفحات مجازی آنان برای دست‌یابی به شعر مناسب اجرا در هیأت است. شعری که محتوایی صحیح، بیانی سالم و زبانی استوار داشته باشد و در عین حال از قابلیت اجرا در هیأت نیز برخوردار باشد. 💠در ادامه جهت دسترسی سریع مخاطبان گرامی، فهرست موضوعات دهه اول محرم، ارائه شده است: - انتظار و عاشورا - آغاز محرم - امام حسین علیه‌السلام - حضرت مسلم علیه‌السلام - ورود کاروان به کربلا - کربلای معلی - حضرت رقیه علیهاالسلام - حضرت زینب علیهاالسلام - شهیدان کربلا - حر ریاحی علیه‌السلام - حبیب بن مظاهر علیه‌السلام - زهیر بن قین علیه‌السلام - عابس بن شبیب علیه‌السلام - وهب بن عبدالله علیه‌السلام - سعید بن عبدالله علیه‌السلام - عمرو بن جناده علیه‌السلام - جوانان حضرت زینب علیهاالسلام - حضرت عبدالله علیه‌السلام - حضرت قاسم علیه‌السلام - حضرت علی اصغر علیه‌السلام - حضرت رباب علیهاالسلام - حضرت علی اکبر علیه‌السلام - حضرت عباس علیه‌السلام - شب عاشورا - عاشورا - شام غریبان - حرکت کاروان از کربلا - کاروان اُسرا - امام سجاد علیه‌السلام 🌐 shereheyat.ir/node/4817@ShereHeyat
هر سال، ماجرای تو و سوگواری‎ات عهدی‌ست با خدای تو و خون جاری‌ات هر سال، نه!... که روز به روز از زبان عشق گل می‌کند حدیث تو و سربه‌داری‌ات در ما، یزید کشته نمی‌شد، اگر نبود این راه را بلاغت آیینه‌داری‌ات... خم شد هزار مرتبه هفتادپشت صبر آن روز، پیش صبر تو و پایداری‌ات! می‌سوخت، می‌گداخت، در آن وسعت کبود بر کوه می‌رسید، اگر زخم کاری‌ات پرپر شدند روی زمین، پیش چشم تو آلاله‌های رنگ به رنگ بهاری‌ات!... اینک، زمین به عشق تو همواره می‌تپد این است، رمز خون تو و ماندگاری‌ات یعنی که سربلند، هنوز ایستاده‌ایم در انتظار منتقم خون جاری‌ات... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4096@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹گوهر اشک🔹 شادی هر دو جهان بی‌تو مرا جز غم نیست جنت بی‌تو عذابش ز جهنم کم نیست در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری عمر جاوید به شیرینی آن یک‌دم نیست.. تا خدایی خدا هست، لوای تو به پاست زآن‌که جز دست خدا، حافظ این پرچم نیست هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست.. ملک هستی همه ماتمکدۀ توست حسین جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم که جراحات تنت را به از این مرهم نیست تو به جا ماندی و ظالم اثرش هم شد محو پایۀ ظلم که در دار جهان محکم نیست سائل توست کسی کز تو، تو را خواهد و بس آن‌که شد طالب تو در طلب دِرهم نیست داد مظلومی تو ملک خدا را پر کرد عالمی نیست که با یاد غمت، دَرهم نیست.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5951@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹حسینیۀ دل🔹 روشن آن چشم که در سوگ تو پُر نم باشد دل‌ربا، نرگس این باغ به شبنم باشد تا بدانند کجا بزم عزای تو به پاست دودِ آهِ دلِ عشّاقِ تو پرچم باشد دل حسینیه؛ نَفَس نوحه؛ تپش سینه‌زنی‌ست دم بگیریم که عمر همه این دم باشد به خدای حرم و کعبه قسم، ای حُجّاج! هر که مُحرِم به مُحَرّم شده، مَحرَم باشد آن که دارد غم عشق تو ندارد غمِ هیچ که نشاط دل عالم، همه زین غم باشد خانۀ تنگِ دلم نیست شبی بی‌ مهمان لحظه‌ای نیست که دل بی غم و ماتم باشد مطلع «صائب تبریز» به یادم آمد آن‌که در شیوه‌اش استاد مسلَّم باشد: «گر صفای حرم کعبه به زمزم باشد زمزم اهل صفا دیدۀ پُر نم باشد» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4115@ShereHeyat
🔹باز این چه شورش است🔹 حال و هوای کوچه، غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است می‌گرید آسمان و زمین، در محرّمت طوفانی از حماسه به پا می‌کند غمت ابلاغ می‌کنند به یاران، سلام تو قد می‌کشند باز علم‌ها، به نام تو هرجا که نام توست، مکان فرشته است بر هر کتیبه‌ای که ببینی، نوشته است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم باید در این مقام، شبی را سحر کنیم با کاروان گریه، مسافر شدم تو را امشب در این حسینیه زائر شدم تو را تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست دیدم که ابرهای جهان، گریه می‌کنند در ماتمت زمین و زمان، گریه می‌کنند دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است» دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است» رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود ای تشنه‌کام! بود و نبود تو را چه شد؟ سقّایِ یاس‌های کبودِ تو را چه شد؟ بر اوج نیزه‌ها، کلمات تو جاری است این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام آیین من تویی، که تویی دین راستین بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین آن بحر پر خروش، دگر بی‌خروش بود خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/767@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سلام بر حسین🔹 شنیدم از لب باد صبا حسین حسین نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین محرم آمده و گوش جان که بسپاری شنیده می‌شود از هرکجا حسین حسین محرم آمده قد قامت العزا بشنو بخوان به مأذنه حَیّ علیٰ حسین حسین کتیبه سینه‌زن و باد نوحه‌خوان شده است صدای زمزمۀ بادها حسین حسین ز عرش پیرهنی خون‌چکان شد آویزان چکیده در همه عرش خدا حسین حسین ملک نشانی خون خدا گرفت ز خاک صدا بلند شد از کربلا: حسین! حسین!.. عجب غمی‌ست به نامش، هرآن‌که گفت بسوخت که کرده یک‌سره آتش به پا حسین حسین گذشت عمر به زیر کتیبه‌های غمش هزار شکر شدم پیر با حسین حسین لبم به ذکر دگر وا نمی‌شود چه کنم؟ شده‌ست با لب من آشنا حسین حسین ز لطف اوست کز او نام می‌برم، ور نه من خراب کجا و کجا حسین حسین؟ گریست دیدهٔ ناپاک من هم از داغش از آن‌که زنده کند مرده را حسین حسین خوشا به بزم عزایش که یک‌صدا گویند از ابتدا همه تا انتها حسین حسین 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5664@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹غم عالم🔹 داغ تو در سراچۀ قلبم چه می‌کند؟ در این فضای کم غم عالم چه می‌کند؟ دل موکبی‌ست وقف پذیرایی از غمت در موکبم امیر دو عالم چه می‌کند؟ چشمی که از شنیدن نام تو اشک ریخت در روضه‌ها و مجلس ماتم چه می‌کند؟ اشکی که آتش دل ما را فرو نشاند پیداست با لهیب جهنم چه می‌کند! آن‌کس که صبح و شام برای تو خون گریست با رؤیت هلال محرم چه می‌کند؟ زهرا تمام مدت حمل تو گریه کرد شادی چنین ظهور کند، غم چه می‌کند؟ زینب رشیده بود و کنار غمت خمید پس مادر تو با کمر خم چه می‌کند؟ احمد که تاب دیدن بغض تو را نداشت با دیدن مصیبت اعظم چه می‌کند؟ نوح و خلیل و موسی و عیسی چه کرده‌اند؟ یا رب ببین پیمبر خاتم چه می‌کند؟ در قتلگاه تو دل درندگان شکست تنهایی تو با دل آدم چه می‌کند؟.. چشمانم از خجالت لب‌هایت آب شد در دشت خشک، قطرۀ شبنم چه می‌کند؟ بیش از هزار و نهصد و پنجاه و چند گل! با لاله‌زارِ زخم تو مرهم چه می‌کند؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5683@ShereHeyat