eitaa logo
شعر هیأت
11.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
206 ویدیو
20 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹وارث احمد🔹 اى نفس صبحدم! دعاى که دارى؟ بوى خدا مى‌‏دهى، صفاى که دارى؟ عطر بهشتى، ز خاک پاى که دارى؟ مژده چه آوردى و براى که دارى؟ تا بفشانیم جان، تو را به خوش آمد ماه ربیع است و نوبهار کرامت ماه شکوفایى کمال و شهامت در تن هستى دمید، روح سلامت از برکات طلوع، روز امامت‏ باز گشودند باب لطف مجدّد صبح دلان صبح صادق است ببینید باغ بهشت از شقایق است ببینید جلوهٔ رب‌المشارق است ببینید روز تجلّاى خالق است ببینید وز رخ زیباى جعفر بن محمد... نور ولایت دمیده از نظر او چشمهٔ کوثر رهین چشم تر او باقر دریاى علم و دین، پدر او هم پدر او امام و هم پسر او نور دل حیدر است و وارث احمد نهضت علمى که آن امام به‌ پا کرد کارى چون خون سیدالشهدا کرد از سر اسلام دست فتنه جدا کرد آنچه رسالت به عهده داشت ادا کرد شاهد حسن ازل نشست به مسند گر همه عالم قلم به دست برآرند تا به قیامت مدیح او، بنگارند یک ز هزاران فضیلتش نشمارند آن که به شاگردی‌اش چهار هزارند جمله به فقه و کلام و فلسفه، ارشد ز آن همه یک چند چهره‌‏هاى درخشان عالم و آگاه در معارف قرآن مؤمن طاق و هشام و جابر حیّان زادهٔ مسلم، دگر مفضّل و صفوان کان همه بودند چون زراره سرآمد... من که به لب، نغمهٔ ثناى تو دارم هر چه که دارم من از عطاى تو دارم دست به زنجیرهٔ ولاى تو دارم پاى به زنجیرم و هواى تو دارم دست برون آور و بگیر مرا یَد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1103@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سیّدُ الکریم🔹 ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم عبد عظیم خالق بخشندۀ عظیم... صَلّی عَلی جَلالِکَ یا سَیّدُ الکریم ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی فرزند فاطمه، خلف مرتضی علی مرآت جان به نور جمال تو منجلی... تو کیستی که گفته ولی اللّهت، ولی ای رتبه‌ات به نزد ولیّ خدا عظیم ای از زمین ری جلواتت بر آسمان نام تو چون ائمّۀ اطهار جاودان... آورده سر فرود به خاک تو آسمان هر بامداد و شامگهان بر مشام جان بوی بهشت آورد از تربتت نسیم تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو... دامان سبز ری شده باغ و بهار تو بار علوم ریخته از شاخسار تو باشد بهشت قرب الهی مزار تو با مهر تو ز آتش دوزخ مرا چه بیم! بوی حسین می‌دمد از خاک این مزار یا کربلا به دامن ری گشته آشکار... قبر تو کعبۀ دل خوبانِ روزگار جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم... صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است... همسایۀ تو زادۀ موسی بن جعفر است جاری ز چشمه‌های علوم تو کوثر است تا قبّۀ طلات به ری سایه‌گستر است بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم... ...در شهر ری غریبی و با خلق آشنا از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا زیبد امام عصرِ تو گوید تو را ثنا با جملۀ مبارک «اَنتَ ولُّینا» خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3934@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مسیح عترت🔹 بر او سلام که شایستۀ سلام است او که از سلالۀ اِبن الرّضا، بِنام است او که هاشمی‌نسب و فاطمی‌مرام است او که یادگار برومند ده امام است او به شهر سامره، مصداق فیض عام است او به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات جمال گلشن توحید را تبسم اوست مسیح عترت اطهار را تجسم اوست کلیم با شجر طور در تکلم، اوست که دومین حسن، اِبن الرّضای سوم اوست ز حادثات جهان، جان‌پناه مردم اوست به هر که راه برد در پناه او، صلوات خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسَنش ستارۀ سحری، خوشه‌چين انجمنش شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟ شمیم وحی خدا می‌تراود از سخنش به عطر و رایحۀ دل‌بخواه او، صلوات ستارگان همه‌شب شمع محفلش هستند فرشتگان به ادب در مقابلش هستند موالیان خداجوی سائلش هستند معاشران همه محو فضائلش هستند به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند شده‌ست سورۀ قرآن گواه او، صلوات نگاه او، به گل تازه‌چیده می‌ماند شمیم او، به گلاب چکیده می‌ماند لبش، به غنچۀ شبنم ندیده می‌ماند قدش، به سرو ز نور آفریده می‌ماند دلش به پاکی صبح و سپیده می‌ماند به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات امام گفت که یک‌رنگ باش و یک‌رو باش برای سنجش اعمال خود ترازو باش برای خدمت و ایثار دست و بازو باش مباش در پی شهرت ولی خداجو باش همیشه یاد خدا و عنایت او باش به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست به جذبه‌های بدیع نگاه او، صلوات 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1783@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹فصل غریبی🔹 ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آن که رفته و دیگر نیامده ای دل! حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟ «یَرضی» شنیده‌ای؟ «لِرضاها» شنیده‌ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده‌ای؟ «حتّی تَوَرَّمَت قَدَماها» شنیده‌ای؟ «أمّن یُجیب» این همه مضطر نیامده یا لَلعَجَب، «فَصَلِّ لِرَبِّک» ولادتش واحیرتا «لِیُذهِبَ عَنکُم» شرافتش «طوبی لَهُم وَ حُسن مَآب» است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سرنیامده؟ زهرا هنوز گریۀ بی‌گاه می‌کند مولا هنوز سر به دل چاه می‌کند پاییز ادّعای «أنا الله» می‌کند صبحِ بهار از آمدن اکراه می‌کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟ 📝 @ShereHeyat_Nohe
استاد کریمخانی؛ شکسته‌دل.mp3
زمان: حجم: 9.91M
🔹شکسته‌دل🔹 «چرا تو ای شکسته‌دل! خدا خدا نمی‌کنی خدای چاره‌ساز را، چرا صدا نمی‌کنی» برای درد بی‌دوا، چرا دعا نمی‌کنی بیا چو مرغ شب بخوان، ترانۀ خدا خدا الا که نامه‌ای سیه، به دست خالی‌ات بود سر شک تو نشانه‌ای، ز خسته حالی‌ات بود دل شکسته شاهدِ شکسته‌بالی‌ات بود شکسته بال من بیا، سفر کنیم تا خدا شبی بیا و تا سحر به هر ستاره سر بزن از این قفس به آسمان، کبوترانه پر بزن به خاک عجز و بندگی، گلاب چشم تر بزن شتاب کن که می‌خرد، سِرشکِ توبه را خدا خدا به اشک نیمه‌شب، ثواب می‌دهد بیا خدا به نالۀ سحر، جواب می‌دهد بیا خدا براتِ دوری از عذاب می‌دهد بیا بیا و آشتی کن ای دل رمیده با خدا الا که بذر معرفت، به سینه کاشتی بیا شبی که اشک حسرتی، به دیده داشتی بیا بیا به درگه خدا، برای آشتی بیا بیا که می‌خرد ز ما‌، طاعت بی‌ریا خدا بیا و شست‌وشو بده، ز دل غبار کینه را چرا صفا نمی‌دهی، حریم پاک سینه را چرا صدا نمی‌زنی، شهیدۀ مدینه را به حرمت حبیبه‌اش، نظر کند به ما خدا چرا به خیل عاشقان، تو اقتدا نمی‌کنی؟ چرا به یاد نینوا، چو نی، نوا نمی‌کنی چرا به پای دل سفر به کربلا نمی‌کنی حسین اگر رضا شود، شود ز ما رضا خدا اگر که جام دیده‌ات، ز گریه لب به لب شود اگر به رسم عاشقی، دلت خدا‌طلب شود سفینة‌النجات ما، حسین تشنه‌لب شود خداست با حسین ما، حسین ماست با خدا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5011@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سیّدُ الکریم🔹 ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم عبد عظیم خالق بخشندۀ عظیم... صَلّی عَلی جَلالِکَ یا سَیّدُ الکریم ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی فرزند فاطمه، خلف مرتضی علی مرآت جان به نور جمال تو منجلی... تو کیستی که گفته ولی اللّهت، ولی ای رتبه‌ات به نزد ولیّ خدا عظیم ای از زمین ری جلواتت بر آسمان نام تو چون ائمّۀ اطهار جاودان... آورده سر فرود به خاک تو آسمان هر بامداد و شامگهان بر مشام جان بوی بهشت آورد از تربتت نسیم تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو... دامان سبز ری شده باغ و بهار تو بار علوم ریخته از شاخسار تو باشد بهشت قرب الهی مزار تو با مهر تو ز آتش دوزخ مرا چه بیم! بوی حسین می‌دمد از خاک این مزار یا کربلا به دامن ری گشته آشکار... قبر تو کعبۀ دل خوبانِ روزگار جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم... صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است... همسایۀ تو زادۀ موسی بن جعفر است جاری ز چشمه‌های علوم تو کوثر است تا قبّۀ طلات به ری سایه‌گستر است بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم... ...در شهر ری غریبی و با خلق آشنا از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا زیبد امام عصرِ تو گوید تو را ثنا با جملۀ مبارک «اَنتَ ولُّینا» خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3934@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹عطر سلام و صلوات🔹 دنیای کلام تو جهان برکات است عمری‌ست جهان ریزه‌خور این کلمات است در ساحت عرفانِ غمت، فلسفه مات است نام تو پر از عطر سلام و صلوات است ای سورۀ شأن تو پر از سجدۀ واجب زانو زده در محضرت ادیان و مذاهب دارند نصیب از نفست حاضر و غایب راهی که تو ابلاغ کنی راه نجات است فیض ازلی چیست؟ مسلمانِ تو بودن لطف ابدی شیعۀ چشمان تو بودن در خوف و رجا دست به دامان تو بودن مهر تو و قهر تو حیات است و ممات است ای کاش که باشد نظر لطف تو با ما تا سوی تنور امر کنی باز اماما با عشق تو آتش شده برداً و سلاما آتش نه که این روشنی آب حیات است نام تو بلند است و مقام تو رفیع است لطف تو مدام است و عطای تو وسیع است هم در دل ما حسرت دیدار بقیع است هم در دل ما حسرت درک عتبات است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4680@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹جان پیمبر🔹 صبح است و در بزم چمن، هر گل تبسّم می‌کند باغ از طراوت، حُسن یوسف را تجسّم می‌کند موج نشاط و عشق چون دریا تلاطم می‌کند از شرق عصمت جلوه‌ها خورشید هشتم می‌کند در حیرت درگاه او، دل دست و پا گم می‌کند باشد که بر دیدار او شیدا شود دل بیش از این روزی که عالم‌گیر شد اشراق فیض عام او آن روز آغوش پدر شد بستر آرام او آرامش جان یافت از تسبیح صبح و شام او برداشت با آب فرات از روز اول کام او دل برد از «موسی» ولی، نام «علی» شد نام او «فالله خیرٌ حافظا» بر این وجود نازنین… این اصل مصباح الهدی، مشکات علم و نور شد از اشتیاق وصل او موسی کلیم طور شد چون موکب اجلال او وارد به نیشابور شد نزدیک شد آیات حق، آثار باطل دور شد از خطبۀ شیرین او سرها همه پرشور شد برخاست غوغایی به پا از آن حدیث دلنشین ای بت‌شکن‌تر از خلیل! ای یار موسای کلیم ای سینه‌ات طور سنین، ای صاحب قلب سلیم ای جاری از پیشانی‌ات نور صراط المستقیم حکم ولایتعهدی‌ات محکوم «المُلک عقیم» صبرت شگفت‌انگیزتر از آیت کهف و رقیم ای یوسف زهرا که شد صبر تو ایّوب‌آفرین آن کس که خیزد آفتاب از آستان او تویی در آفرینش نکتۀ باریک‌تر از مو تویی عشّاق را دلبر تویی، آفاق را دلجو تویی در هر زمان آیینه دارِ «لَیسَ الّا هو» تویی هم حجت هشتم به حق، هم ضامن آهو تویی دریای فیض رحمتی، چون رحمة للعالمین این پنجۀ مشکل‌گشا رفع گرفتاری کند از خواب غفلت خلق را دعوت به بیداری کند درماندگان را یاوری، مظلوم را یاری کند دل در طواف کویش احساس سبکباری کند من گرچه بد کردم، ولی او آبروداری کند بر سفرۀ احسان او شرمنده است این کمترین تا صحبت از این پارۀ جان پیمبر می‌شود دنیای ما با عشق او دنیای دیگر می‌شود خاک خراسان چون بهشت، از او معطّر می‌شود خورشید در این بارگاه از ذره کمتر می‌شود وقتی طواف حضرتش با حج برابر می‌شود «قُل هذه جنّاتُ عَدنٍ فَادخُلُوهَا خالدین»… 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3420@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹سلامٌ علی آل یاسین🔹 بخوان هشتمین جلوۀ ربّنا را امام قدر را امیر قضا را تبسم تبسم رضای خدا را علی بن موسی الرضا المرتضی را امام رئوفی که سلطان طوس است که سلطان طوس و انیس النفوس است انیس النفوس است و شمس الشموس است ببین لطف والشمس را، والضحی را چه اذن دخولی؛ یرون مقامی بخوان زیر لب: یسمعون کلامی اگر بی‌قرار جواب سلامی به آهی بلرزان دل مبتلا را چه دوری دل من، چه دیری دل من ز خوف و رجا ناگزیری دل من فقیری یتیمی اسیری دل من بخوان هل أتی، هل أتی، هل أتی را سلامٌ علی آل یاسین بخوان و دو رکعت از آن شور شیرین بخوان و دعا در شبستان آمین بخوان و بخوان زیر لب یا سریع الرضا را که شب‌های شور و شعف روزی‌ات باد سحرهای نور و شرف روزی‌ات باد و پرواز مشهد-نجف روزی‌ات باد زیارت کنی بعد از آن کربلا را گواهی تو ای شعر روز قیامت که سید محمد جواد شرافت سروده به شوق شفا و شفاعت نگاه علی بن موسی الرضا را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3380@ShereHeyat
🔹به کربلا رسیده‌ای🔹 به ابتدا رسیده‌ای، به انتها رسیده‌ای به درک اولین و آخرین صدا رسیده‌ای به عاشقانه‌های روشن حرا رسیده‌ای به سایه‌سار مهربانی خدا رسیده‌ای سرشت و سرنوشت تو سپید مثل جامه‌ات که آیه‌آیه روشنی شده شناسنامه‌ات چه دلنشین اذان تو، چه دلنشین اقامه‌ات نمازی و به آسمانِ ربّنا رسیده‌ای تو و نوای تلبیه، طواف خانۀ خدا تو و هوای هروله، میان مروه و صفا در این صفای بی‌ریا، تو ای لبالب از دعا به لحظه‌های استجابت دعا رسیده‌ای هوای گرم و... ازدحام و... ناله‌های تشنگی نوا نوای العطش، صدا صدای تشنگی دوباره شمر و ماجرای آشنای تشنگی تو در تلظّی مِنا به کربلا رسیده‌ای تولد دوبارۀ تو بود وقت رفتنت که پر کشید روح تو، به شوق و ذوق از تنت پر از تبسم خدا شده نگاه روشنت به انتها رسیده‌ای، به ابتدا رسیده‌ای 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4759@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹رازدار سِرّ مگو🔹 حرف او شد که شد دلم روشن در دلم شوق اوست کرده وطن جامۀ کهنه‌ای به تن، دل من از در خانۀ امام حسن سرخوش و نونوار می‌آید با فقیران نشسته روی حصیر برکت می‌دهد به نان و پنیر به نگاهش دل یتیم، اسیر هیچ فرقی نمی‌کند که فقیر از کدامین دیار می‌آید باز تا بخششی دوباره کند اهل آن نیست استخاره کند سنگ را مهر او ستاره کند به نگاهی اگر اشاره کند ابر پروانه‌وار می‌آید مثل آیینه است آیینش رمضان الکریم مسکینش شمس از سکه‌های زرینش از ریاحین باغ و التّینش عطر و بوی بهار می‌آید دل‌شکسته‌ست از زمانۀ خود تکیه داده به نخل خانۀ خود غرق در شور بی‌کرانۀ خود هر شب از خلوت شبانۀ خود ماه شب‌زنده‌دار می‌آید هرچه دِرهم تصدّق سر او غرق زخم است روح و پیکر او زرهش هست یکه سنگر او تک و تنهاست گرچه، لشکر او به نظر بی‌شمار می‌آید چه کند؟ تیغ را غلاف کند؟ گوشۀ خانه اعتکاف کند؟ یک نفر نیست اعتراف کند؟ او اگر نیّت مصاف کند چه کسی پای کار می‌آید؟ زخم اگر بشکفد به جامۀ صلح یا که خونین شود عمامۀ صلح مصلحت هست در ادامۀ صلح دارد از پای عهدنامۀ صلح با شکوه و وقار می‌آید خون‌جگر از کلام بعضی‌ها ناامید از مرام بعضی‌ها زهر خورد از طعام بعضی‌ها زخم خورد از سلام بعضی‌ها همچنان بردبار می‌آید گرچه دشمن کمر به قتلش بست حرمتش را اگرچه دوست شکست رشتۀ طاقتش نرفت از دست از قعودی که ریشه‌اش صبر است چه قیامی به بار می‌آید او فدا شد فدای عاشورا در صدایش صدای عاشورا بانی ماجرای عاشورا صلح او رهگشای عاشورا نوبت کارزار می‌آید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1700@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹میقات ما🔹 با پای سر به سِیْر سماوات می‌رویم احرام بسته‌ایم و به میقات می‌رویم تا بارگاه قبلهٔ حاجات می‌رویم قسمت اگر شود به ملاقات می‌رویم میقات ما حسین، ملاقات ما حسین زانو زدیم پیر و جوان بر زمین تو ما حلقه بسته‌ایم به دور نگین تو ما را کشانده است کجاها طنین تو افتاده‌ایم در گذر اربعین تو ای واژه واژه نام تو صد ماجرا حسین ما چون کبوتران حرم پر شکسته‌ایم از آشیان گذشته و از خود گسسته‌ایم چون صیدهای زخمی در خون نشسته‌ایم یعنی که دل به لذت دیدار بسته‌ایم مرهم حسین، صبر حسین و شفا حسین ای جان شرحه شرحه بگو ماجرا چه بود راز به خون تپیدن خون خدا چه بود آن جوشش صدای تو در کربلا چه بود دادی بها به خون خودت، خون‌بها چه بود ای خون پاک تو، همه‌دم خون‌بها حسین با بادها بگو که هوایم هوای توست با نای‌ها بگو که نوایم نوای توست بغضی که در تلاوت در خون رهای توست سودای آتشی‌ست که بر خیمه‌های توست ای تا ابد، نوای من بی‌نوا حسین گل‌زخم‌ها شکفته شده روی پیکرت چون کعبه فوجِ تیغ گرفته‌ست در برت بعد از تو دشت، یکسر«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت» بالا سرت، بلند سرت، تا خدا، سرت بر ما چه رفته است به شوق تو «یا حسین» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/999@ShereHeyat