eitaa logo
شعر هیأت
12.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
214 ویدیو
21 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹منظومۀ بی‌کران🔹 اینجا گرفته‌ست مردی بر روی دست آسمان را مردی که در قبضۀ خود دارد تمام جهان را آورده با ذوق سرشار در پیش چشمان مردم تصویر زیبایی از این منظومۀ بی‌کران را در هالۀ روشن وحی با قلبی آکنده از مهر آیینه بر دوش دارد این‌بار باری گران را در جشن «من کنت مولاه...» آیینۀ نور کرده‌ست لبریز از روشنی‌ها چشمان پیر و جوان را با شور و حالی فراگیر در امتداد رسالت جبریل در حلّه نور آورده این ارمغان را باید علی بود و فهمید باید علی بود و حس کرد در آسمان حقیقت تکبیر افلاکیان را همراه بارانی از گل ای دشت شور و بشارت در برکه جاری کن امروز تصویر رنگین‌کمان را گویا نوای بلال است... آری! که با عطر مولا بر آسمان می‌فشاند گل‌نغمه‌های اذان را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/646@ShereHeyat
🔹سرانجام🔹 تند شد ناگاه آری نبض صحرا در غدیر رفت بالا، رفت بالا دست دریا در غدیر نام مولا را نبی تا آسمان فریاد زد تا عیان گردد عیار لفظ مولا در غدیر این رسالت بی علی هرگز سرانجامی نداشت نخل دین حاصل نمی‌داد آری الّا در غدیر واقعه گل کرد و خاری شد به چشم عده‌ای یاس‌های ارغوانی شد شکوفا در غدیر سینه‌ها لبریز شد از کینۀ نام علی گرچه «بَخٍّ» بود گویا روی لب‌ها در غدیر بارها تکرار شد مَن کُنتُ مولای نبی این جماعت گوششان کر بود آیا در غدیر؟ روز را انکار کردند این علی‌نشناس‌ها تابش خورشید را کردند حاشا در غدیر :: زینب کبری تماشا کرد در صحرای خون زخم‌هایی را که دارد ریشه تنها در غدیر 📝 @ShereHeyat
ما خانه ز غیر دوست پیراسته‌ایم از یُمن غدیر محفل آراسته‌ایم خود معنی عشق است که هنگام قیام یک عمر علی گفته و برخاسته‌ایم 📝 @ShereHeyat
ای شب کمین کن این شرر سیلیِ من است این ساعت هجوم ابابیلیِ من است هان ای شبِ نشسته به خیبر چه می‌کنی؟ با وعده‌های صادق حیدر چه می‌کنی؟ با گوشِ جان شنیده جهان این حواله را فرمانِ سرخ سیّدِ هشتاد ساله را پیداست، پیکِ یار خراسانی است این یک سطر از کتابِ «سلیمانی» است این با صد دلیل محکم و با حجّتی جَلی با رمز یا محمد و با عزم یا علی حق رخ نمود و شیشهٔ پندارها شکست موسی رسید و هیمنهٔ مارها شکست بر هم زده‌ست پنجره‌های سکوت را بادی که خوانده فاتحهٔ عنکبوت را طاغوت خوانده این خطِ آتش دمیده را این نامهٔ ز سمتِ سلیمان رسیده را بسم‌اللَه ای غمِ کهن ای قبلهٔ نخست چشم جهان به روشنی صبحگاه توست 📝 @ShereHeyat
💠 شمشیر قلم 🔹 حسّان بن ثابت نام‌آشناترین شاعر مسلمان در صدر اسلام است که نوع حضور او در جنگ‌ها قابل توجه است. او از جهت روحیات شخصی توان حضور در عرصه‌های نبرد را نداشت و در هیچ جنگی همراه رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شرکت نکرد. منابع تاریخی از حسّان به‌عنوان فردی «جَبّان» یاد می‌کنند که همواره ترس بر او غالب بوده است.(۱) گرچه او سعی داشت با پوشاندن این ضعف، تصویر دیگری از خود نشان دهد. او با خضاب کردن چانه و شارب خود، ظاهرش را شبیه شیری نشان می‌داد که از کاسۀ خون، نوشیده است(۲) یا در اشعارش به دلاوری‌هایی از خود اشاره می‌کرد که تنها ساخته و پرداخته ذهن خیال‌انگیز او بود.(۳) 🔸گرچه حسّان در جنگ‌ها حضور فیزیکی نداشت اما حضور هنری او برای دوست و دشمن محسوس بود و در صحنه‌های نبرد عرض اندام می‌کرد. اشعار او و دیگر شاعران، پیش‌قراول سپاه اسلام بود که با حضور در خط مقدم یا حتی پیش از آغاز جنگ، ضربات مهلکی را از نظر روحی بر سپاه شرک وارد می‌ساخت. حضور ادبی مستمر در جنگ‌ها و وقایع مهم، مورخین را مجاب کرده است تا او را یکی از سه «شاعر الرسول» بلکه سرآمد آن‌ها بدانند. شواهد نشان می‌دهد همین عملکرد از نظر رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز قابل قبول بود. حضرت در موقعیت‌های متعدد و با بیانات مشابه خطاب به شعرا می‌فرمودند: «اُهجُهُم فَوَ الّذی نَفسی بِيَدِهِ لَهُوَ اَشَدُّ عَلَيهِم مِنَ النَّبلِ؛ آن‌ها را هجو کن، قسم به کسی که جانم در دست او است این کار برای آن‌ها از ضرب تیر سخت‌تر است.»(۴) 🔹گویا بیش از آن‌که حضرت از شعرا توقع حضور در میدان رزم را داشته باشند، انتظار داشتند تا با سرودن اشعار روحیه‌بخش روحیه مجاهدان را حفظ کرده و با در دست گرفتن کنترل روانی جنگ، مجاهدان را برای حمله به دشمن تهییج کنند. کاری که حسّان به خوبی از عهده آن برآمده بود. اهمیت این موضوع تا حدی است که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به حسّان فرمودند: «اُهجُهُم و روحُ القُدُسُ مَعَكَ»(۵) تعبیری که از همراهی روح القدس با شاعر پرده برمی‌‌دارد. هرچه شاعر بتواند در جنگ وظیفه‌ای که به او واگذار شده است را درست انجام دهد به چنین جایگاهی نزدیک خواهد شد و عملکرد او مورد رضایت الهی خواهد بود ان‌شاءالله. ✍🏻 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. استيعاب، ج۱، ص۳۴۸؛ الشعر و الشعرا، ج۱، ص۲۹۶. ۲. اغانی، ج۴، ص۳۵۳. ۳. اغانی، ج۴، ص۳۷۳. ۴. الغدیر، ج۲، ص۷؛ استيعاب، ج۱، ص۳۴۵. ۵. استيعاب، ج۱، ص۳۴۵. 🌐 Shereheyat.ir@ShereHeyat
شروع ناگهانی داشت، طوفانی که حرفش بود رسید از شش جهت سجیل‌بارانی که حرفش بود رسید از سررسید فتح، آن روز تماشایی رسید از سنگر فرمانده، فرمانی که حرفش بود برای انتقام خون دل‌هایی که می‌خوردیم فرود آمد همان شمشیر برّانی که حرفش بود و حالا دشمن است و صبحِ کابوسی که می‌گفتیم و حالا دشمن است و عصر خسرانی که حرفش بود بشارت باد گل‌ها را به فروردینِ روییدن! که نزدیک است آن سرسبز دورانی که حرفش بود.. بیا و گوش کن! از قدس دارد می‌رسد کم‌کم همان صوت صمیمی، صوت قرآنی که حرفش بود کسی «و الفجر» می‌گوید، کسی «و الفتح» می‌خواند کنار طبل آن جنگ نمایانی که حرفش بود به دست ما نوشته می‌شود بر مصحف تقدیر برای داستان قدس، پایانی که حرفش بود 📝 @ShereHeyat
دل در حرم تو خویش را گم کرده‌ست یعنی عوض گریه تبسم کرده‌ست موسای کلیم نیست این دل، اما بی‌واسطه با شما تکلم کرده‌ست 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب حُسن🔹 ای آفتاب حُسن به زیبایی‌ات سلام وی آسمان فضل به دانایی‌ات سلام در صبر شاخصی به شکیبایی‌ات سلام تنها تو کاظمی که به تنهایی‌ات سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست از آب عفو آتش خشمت فرو نشست ای صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ایزد است بیان تو در نماز واجب بُود درود به جان تو در نماز آن‌سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست قدرت از آن توست که بر ابر پیل‌وار فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار... ای کشتی نجات به دریای حادثات دارند شیعیان به شما چشم التفات لب‌تشنه‌ایم تشنۀ یک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خویشتن برات در آستان قدس رضا نور عین تو دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا سوگند می‌دهم به جگرگوشه‌ات رضا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/657@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹خورشید هفتم🔹 امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است چون موسم دمیدن خورشید هفتم است آن فیض لایزال که مشتق ز نور او خورشید آسمان رضا، نور هشتم است آن پرتو جمال خدایی که طور او آیینه‌زار حضرت معصومه در قم است موسای طور قرب که در پیشگاه او صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است بگرفت دست عیسی مریم ولای او کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است دلتنگی‌اش مباد که در غنچۀ لبش لطف شکوفه‌باری باغ تبسم است... نور خدا در آینۀ آفتاب تو حیرت‌فزای دیدۀ افلاک و انجم است عدل مجسمی تو و هر دادخواه را در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است طاعات منکران تو در روز رستخیز آتش‌بیار معرکه مانند هیزم است در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان جایی که آب هست چه جای تیمم است؟ با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم عمری‌ست در بهشت که غرق تنعم است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4036@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹کلام الله🔹 ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک میثم آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4038@ShereHeyat
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری... بال وا كن لحظه‌ای در زیر باران شهود از فراز عرش می‌بارد سحاب دیگری بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ایم خوانده‌ام این حرف‌ها را در كتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند این یكی هم می‌رسد از خاك و آب دیگری بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار با وجود او ندارد انتخاب دیگری شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان وصف او را می‌كند با آب و تاب دیگری ماه كی بعد از نگاهش آفتابی می‌شود؟ می‌رود از شرم، شب‌ها در حجاب دیگری شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از كتاب معرفت، فصل‌الخطاب دیگری یا نمی‌داند بلندای مقامش تا كجاست یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری... یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1581@ShereHeyat
این جوشش خون شهیدان است می‌بینی عشق است و اعجاز است و ایمان است می‌بینی چشمان مظلومان عالم روشن از نورش این‌ها شهاب رجم شیطان است، می‌بینی این آذرخش از چشم خیس کودکی تشنه‌ست نفرین ابر و آه طوفان است، می‌بینی این ضجّۀ زن‌های مانده زیر آوار است فریاد مردان رجزخوان است، می‌بینی آتشفشان شعله‌های انتقام است این این انفجار بغض وجدان است، می‌بینی لبخند طهرانی‌مقدم‌هاست، موشک نیست این وعدۀ سرخ شهیدان است می‌بینی 📝 @ShereHeyat