#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#غزل
🔹چقدر مصرع سرخ🔹
چگونه جمع کند پارههای جانش را؟
به خیمهها برساند تن جوانش را
شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا...
همین که غرق به خون دید پهلوانش را
علی، همان که جهان محو در شمایل اوست
ندیده هیچکجا، هیچکس نشانش را
همان که در شب میلاد او پدر فهمید
پیمبر آمده زیبا کند جهانش را
به آنکه تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است
بگو نظاره کند ابروی کمانش را
میان سجده خدا را فقط صدا میزد،
جهان کفر، اگر میشنید اذانش را
::
چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ
خبر دهید جوانان نوحهخوانش را
به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید
خبر دهید ندارد دگر توانش را...
به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست
نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را
📝 #فائزه_زرافشان
🌐 shereheyat.ir/node/4152
✅ @ShereHeyat
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#غزل
🔹بعد از تو...🔹
دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!
سردارِ لشکر من تنها علی علی!
قدری بمان، به دل نگرانهای این حرم
مهلت بده برای تماشا علی علی!
باید «وَ إن یکاد» بخوانم که دور باد
چشمان بد از این قد و بالا علی علی!
یک سوی خیره چشم همه: این پیمبر است
یک سوی باز مانده دهانها: علی... علی
این گونه پا مکش به زمین، میکُشی مرا
بنگر نفس نفس زدنم را علی علی
از هم گسست رشتۀ تسبیحم آه... آه
از هم گسست... ارباً... اربا... علی... علی
جز آب چشم و آتش دل بعد از این مباد
بعد از تو خاک بر سر دنیا علی علی
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/3052
✅ @ShereHeyat
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#غزل
🔹علی دارم🔹
تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم
حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم
شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است
وقتی که هم عباس دارم هم علی دارم
شکر خدا که پرچمم در دست عباس است
از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم
آری عصای دست دارم، قامتم روزی
از داغ عباسم اگر شد خم علی دارم
با خویش میگفتم اگر روزی نباشم هم
زنها نمیمانند بیمحرم، علی دارم
دور و برم کمکم شد از اصحاب هم خالی
اما دلم خوش بود میگفتم علی دارم
میخواستم عالم پر از نام علی باشد
حالا به روی خاک یک عالم علی دارم
📝 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
🌐 shereheyat.ir/node/2916
✅ @ShereHeyat
باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشمهای مهربانش...
میخواست در سینه غمش پنهان بماند
نگذاشت اما گریههای بیامانش
دارد نفسهای خودش را میشمارد
با هر قدم پشت سرِ آرام جانش
او میرود دامنکشان آرام آرام
مولای ما میماند و داغ جوانش
چندین ستاره منتظر تا بازگردد
تا باز هم باشند محو کهکشانش
روی لب شمشیر او بانگ تفرّوا
از جنس صفین است شور نهروانش
آیا شنیدید إبن ملجمهای کوفه!
فزت و ربّ الکربلا را از زبانش؟
پاشید از هم چون اناری دانه دانه
در لحظهٔ سرخ غروب بیکرانش
تأثیر آن دیدار آخر خوب پیداست
از عطر سیبی که میآید از دهانش
عمرش شبیه یک نماز صبح کوتاه
آمد سلام آخرش روی لبانش
پایان ابیات من و وقت نماز است
فرصت نشد دیگر بگویم از اذانش
📝 #رضا_خورشیدیفرد
🌐 shereheyat.ir/node/811
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#غزل
🔹وعده جمعه🔹
در آرزوی وصل خزان شد بهار ما
ای وای ما و این دل امیدوار ما
یاران امید یاری از او میبرند و نیست
حرفی دگر ز یار دگر در دیار ما
دوران غیبت است بسی سختتر بر او
هرچند سخت میگذرد روزگار ما
او وعده داده است که در جمعه میرسد
این جمعه هم گذشت و نیامد قرار ما
ما از گنه به کار ظهورش گره زدیم
با آنکه او گشود گرهها ز کار ما
گاهی اگر دعای فرج کارگر فتاد
شد مانع فرج، گنه بیشمار ما
بس شب گذشت و صبح برآمد، ولی خدا
کی میرسد به روز، شب انتظار ما؟
بر روی آن نوشته که «یا بن الحسن بیا»
هر لالهای که میدمد از لالهزار ما
دارد نوای نغمه «عجّل علی ظهور»
آهی که خیزد از جگر داغدار ما
باشد اثر کند به دل مِهرپرورش
اشکی که میچکد ز غمش بر عِذار ما
📝 #سیدرضا_مؤید
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#غزل
🔹شعله حسرت🔹
پیر گشتیم و دل از عشق جوان است هنوز
رفت تاب از تن و جان پرهیجان است هنوز
دجلهها خشک شد از گردش ایام، ولی
سیل خون از دل عشاق روان است هنوز
سوختیم از غم هجران و به خاکستر ما
شعله حسرت روی تو نهان است هنوز..
زان شرابی که دل از جام وصال تو چشید
شد چنان مست که رسوای جهان است هنوز
دو جهان پر شد از آوازه زیبایی دوست
عجب اینجاست که بینام و نشان است هنوز
برق غیرت، دل غوغاگر ما را همه سوخت
باز خاکستر ما گرم فغان است هنوز
سالها رفت و بشد چشم فلک خشک، ولی
خون ز چشم «شفق» از شوق روان است هنوز
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#شعر_انتظار
#انتظار_و_عاشورا
#دوبیتی
🔹دعا کن!🔹
دعا کن هر گلی پرپر نمیرد
کسی با چشمهای تر نمیرد
دوباره جمعهای رد شد، دعا کن
دلم تا جمعۀ دیگر نمیرد
در این دنیای خاکآلود، ای مرد!
عطش جاریست، رودارود، ای مرد!
تو با یک آسمان باران میآیی
کدامین جمعۀ موعود ای مرد؟
دل ما و کویر تفته؟ برگرد!
خدا را ای بهار رفته؟ برگرد!
تمام جمعهها را صبر کردیم
اقلاً جمعۀ این هفته برگرد!
شب و آواری از دلواپسیها
و تکرار همین «کی میرسی»ها
نشد این جمعه، شاید جمعۀ بعد
رهایم میکنی از بیکسیها
📝 #سیدحبیب_نظاری
🌐 shereheyat.ir/node/1378
✅ @ShereHeyat
در صحن حرم حیرت ما دیدنی است
در وقت سلام، این صدا دیدنی است
دیدیم بهشت میوزد از حرمت
آری، شب جمعه کربلا دیدنی است
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹حوالی حرم🔹
خوشم که دم همه دم یا حسین میگویم
به وقت شادی و غم یا حسین میگویم
خوشم که خانۀ قلبم حوالی حرم است
به یاد اهل حرم یا حسین میگویم
بلند گریه نکردم مگر برای حسین
به بند بند دلم یا حسین میگویم
من از دیار حبیبم چه باکم از پیریست
به قد و قامت خم یا حسین میگویم..
خوشم که دست ابوالفضل جانپناه من است
به یاد دست و علم یا حسین میگویم
همه قبیلۀ من عاشق تواند! مپرس،
چرا قدم به قدم یا حسین میگویم
📝 #ناصر_حامدی
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹ای کاش...🔹
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
باید به جای بردن انگشتر از دست
از فیض انگشتت اشارت میگرفتند
وقتی که قرآن تو را از نی شنیدند
درسی فراتر از تلاوت میگرفتند...
باید زِ کام خشک سقای تو در آب
درس وفاداری و غیرت میگرفتند
افسوس از آن مردمانی که سرت را
از دست یکدیگر غنیمت میگرفتند
📝 #محمد_جبرئیلی
🌐 shereheyat.ir/node/3755
✅ @ShereHeyat
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹بهای اشک🔹
هر روز سر بر زانوی غم گریه کردم
بر اشرف اولاد آدم گریه کرم
در خانهها منبر به منبر روضه خواندم
در کوچهها پرچم به پرچم گریه کردم
من سالهای سال قبل از خنجر شمر
بر ضرب تیغ ابن ملجم گریه کردم
کوه گناهی را خدا میبخشد از مهر
وقتی به قدر بال شبنم گریه کردم..
تا نوحهخوان دم داد «ای اهل حرم» را
با مشک پاره پاره آن دم گریه کردم
بر آن هزار و نهصد و پنجاه زخمش
دیدم فقط اشک است مرهم، گریه کردم..
مقتل نوشت از تشنهکامی تار میدید
با چشم کوثر، چشم زمزم گریه کردم
هی با لهوفش روضه خواندم، روضه خواندم
هی با مُقَرّم گریه کردم، گریه کردم
فردا که میفهمم بهای اشک من چیست
افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم
📝 #میثم_مؤمنینژاد
✅ @ShereHeyat
رویش را قرص ماه باید بکشد
چشمانش را سیاه باید بکشد
نوبت به لبان خشک عباس رسید
نقاش چقدر آه باید بکشد
📝 #محمدحسین_ملکیان
✅ @ShereHeyat