#شعر_عاشورایی
#حضرت_عباس علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#غزل
🔹ماه بنیهاشم🔹
جوابِ رد دادی، خاندان مادریات را
که آشکار کنی، غیرت برادریات را
عمو تو باشی و اهل حرم جواب نگیرند؟
فرات منتظر است اقتدار حیدریات را...
اگر چه کینهٔ آن قوم، خون پاک تو را ریخت
زبان گشود عرب، قصهٔ دلاوریات را
چنان حسین ز پاکان هاشمیست نژادت
اگر قبول نکردی، دمی برابریات را
تو ماه، ماه بنیهاشمی که دختر خورشید
همان نخست، پذیرفته بود مادریات را
📝 #مهدى_فرجى
📗 #جرس_فریاد_میدارد
✅ @ShereHeyat
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#غزل
🔹چهار یوسف🔹
قصدی به جز فدا شدن و سوختن نداشت
جز این اگر که بود، نشانی ز من نداشت
آنقدر مرد ساختمش تا در امتحان
یک نهر تشنه بود و غم خویشتن نداشت
نزدم چه افتخاری از این بیشتر که او
مثل عموش جعفر، دستی به تن نداشت
مانند پارههای دل دختر رسول
بر خاکهای سوخته ماند و کفن نداشت
دارم چهار یوسف، در مصر کربلا
امّا مدینهام سرِ کنعان شدن نداشت
هر کاروان که آمد و رفتم به شوقشان
همراه خویش بویی از آن پیرهن نداشت
📝 #مهدی_فرجی
🌐 shereheyat.ir/node/1297
✅ @ShereHeyat
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#غزل
🔹چهار یوسف🔹
قصدی به جز فدا شدن و سوختن نداشت
جز این اگر که بود، نشانی ز من نداشت
آنقدر مرد ساختمش تا در امتحان
یک نهر تشنه بود و غم خویشتن نداشت
نزدم چه افتخاری از این بیشتر که او
مثل عموش جعفر، دستی به تن نداشت
مانند پارههای دل دختر رسول
بر خاکهای سوخته ماند و کفن نداشت
دارم چهار یوسف، در مصر کربلا
امّا مدینهام سرِ کنعان شدن نداشت
هر کاروان که آمد و رفتم به شوقشان
همراه خویش بویی از آن پیرهن نداشت
📝 #مهدی_فرجی
🌐 shereheyat.ir/node/1297
✅ @ShereHeyat
#دفاع_مقدس
#غزل
🔹بین الحرمین🔹
این خاک بهشت است که قیمت شدنی نیست
ریگ ملکوت است، عقیق یمنی نیست
افتاده اباالفضل اباالفضل در این دشت
دیگر عَلَم هیچیک انداختنی نیست...
یک «دست» تو این گوشه و یک «دست» تو آن سو
بینالحرمینی که در آن سینهزنی نیست
دعوت شدۀ مجلس خوبانی و آنجا
رختی به برازندگی بیکفنی نیست
برخاستی و جان تو را خواست، و گرنه
هر رودِ به صحرا زده، دریا شدنی نیست
📝 #مهدی_فرجی
🌐 shereheyat.ir/node/3077
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل_مثنوی
🔹آخرین تکبیرة الاحرام🔹
چندیست تا با چاه خلوت میکند مولا
از دردهای خویش صحبت میکند مولا
چندیست مولا مانده است و کوه غمهایش
شبهای نخلستان و آهنگ قدمهایش
چندیست مولا همزبانی را نمییابد
او شانههای مهربانی را نمییابد
دیگر چرا بانگ سلام از در نمیآید
دیگر به یاری «مالک اشتر» نمیآید...
پیمانشکنها فاتحان روز میداناند
آوردگاه است و فقط منزلنشیناناند
جایی که ایمان در صف اَلحُکمُللهیست
نقل حدیث بیشتر معیار آگاهیست...
هر صبح در چشمانشان رنگ دغل دارند
هر شام یکبار دگر عزم جمل دارند
یک روز روی نیزهها قرآن میآویزند
یک روز بر پیراهن عثمان میآویزند
هربار با یک شیوه او را خون به دل کردند
آبی که آمد از حرا در کوفه گل کردند
در کوفه چیزی از غدیر خم نمیدانند
در کوفه تنها مرهم مولا یتیمانند
مولا شب آخر به پا میخیزد از بستر
داد از شب آخر، شب آخر، شب آخر
مولا به راه افتاده، نان آورده، برخیزید
قصد وداع با یتیمان کرده، برخیزید
این آخرین شبگرد بیدار است میآید
نانآور امشب آخرین بار است میآید...
این کوچهها مهتابباراناند با مولا
آرامش ماقبل توفاناند با مولا
از حمد تا والنّاس را مرغان شبخوان هم
در چارده تحریر میخوانند با مولا
انا الیه راجعون میجوشد از هر سو
آیات رحمت رو به پایاناند با مولا
این قوم خوابآلوده غیر از نارفیقیها
رفتار و کرداری نمیدانند با مولا...
حالا که دارد میرود مسجد، ملائک هم
«فزت و رب الکعبه» میخوانند با مولا
مولا شب آخر به پا میخیزد از بستر
داد از شب آخر، شب آخر، شب آخر
فرمود تا بر سفره ظرف شیر نگذارند
مولا سحر مهمانی رنگینتری دارند...
از او در و دیوار خواهش کرد، اما رفت
در جامهاش «در» چنگ زد برگرد، اما رفت
تو میروی و برنمیگردی خدا یارت!
اشک ملائک را درآوردی خدا یارت
از روزهای عید زیباتر سراپایش
از لحظههای جنگ محکمتر قدمهایش
دارد در و دیوار میگرید برای او
در صحن مسجد بانگ میگیرد صدای او
برخیز اعرابی نمکگیر توام امروز
بیدار شو مشتاق شمشیر توام امروز
لرزید ارکان زمین تکبیرة الاحرام
اللهاکبر، آخرین تکبیرة الاحرام...
📝 #مهدی_فرجی
🌐 shereheyat.ir/node/5483
✅ @ShereHeyat