eitaa logo
شعر هیأت
10.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
183 ویدیو
16 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سلام سردار🔹 زمان! ‌به هوش آ، زمین! خبردار که صبح برخاست، صبح دیدار چه صبح نابی! چه آفتابی! چقدر روشن، چقدر سرشار قسم به والشمس‌های قرآن قسم به فانوس‌های بیدار قسم به از بندِ خویش رَستن قسم به مردان خویشتن‌دار قسم به والعادیات ضبحا قسم به آیات فتح و ایثار قسم به بامرگ‌زیستن‌ها به ایستادن میان رگبار چه فرق دارد دمشق و غزه عراق و ایران؟ یکی‌ست پیکار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار به جز تو این‌سان، به جوهر جان که داده پاسخ به أینَ عمّار اگرچه بالاتری از آنان به سرو می‌مانی و سپیدار به یار می‌مانی و سپاهش به سیصد و سیزده علمدار خوشا اگر چون تو، هرچه سرمست خوشا اگرچون تو، هرچه دیندار نه دینِ در شب گریختن‌ها نه دینِ دنیا، نه دینِ دینار تو سیف‌الاسلام روزگاری ولی نه از دینِ خود طلبکار به خویش می‌پیچی از لطافت به پای طفلی اگر رَوَد خار... تو اهل اینجا نه! از بهشتی تو اهل پروازی و سبکبار نه اهل آن سجده‌های سطحی نه اهل آن روزه‌های شک‌دار قسم که «مَن ینتظر...» تویی تو قسم به این زخم‌های بسیار بلند بادا همیشه نامت سرت سلامت سلام سردار 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4454@ShereHeyat
🔹آخرین لبخند🔹 در نگاهت دیده‌ایم این وصف بی‌مانند را پاکی الوند را، بی‌باکی اروند را در شب خوف و خطر اعجاز تکبیرت شکست هم سکوت شهر را، هم میله‌های بند را نقش سرخ سربلندی مانده بر پیشانی‌ات بی‌گمان دست شهیدی بسته این سربند را در قدم‌های پدر شوری حماسی دیده‌ایم حال می‌بینیم گام‌ محکم فرزند را آری از اسطوره می‌گویند در افسانه‌ها ما به چشم خویش دیدیم آنچه می‌گویند را دید چشم آسمان روی لب پر خون تو بین آغوش شهیدان آخرین لبخند را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5044@ShereHeyat
جمعه حدود ساعت یک، نیمه‌شب، بغداد... این ماجرا صدبار در من بازخوانی شد هر بار با این جمله در اخبار جان دادم روح بلند حاج قاسم آسمانی شد تعداد موشک‌ها سه تا بوده‌ست، این یعنی تیر سه‌شعبه باز هم کار خودش را کرد از دست و انگشتر بگویم یا تن بی‌سر؟ با هر کدامش می‌شود یک روضه برپا کرد این دست یعنی دل بریدن از امان‌نامه این دست یعنی دست رد بر هرچه بدعهدی گیرم که دستی بر زمین افتاد؛ پابرجاست، دستی که داده حاج قاسم با ابومهدی... (محمدحسین ملکیان) 📗 کتاب «حدود ساعت یک» گزیده‌ای است از دل‌سروده‌های شاعران میهن عزیزمان در پاسداشت سردار شهید . برای گزینش اشعار این کتاب، سروده‌های بسیاری مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و فاخرترین آن‌ها انتخاب شده‌ است. در انتخاب آثار، ضمن توجه به سطح ادبی سروده‌ها، به قابلیت اجرای اشعار در هیأت نیز توجه شده است. 🔻سفارش کتاب از طریق سایت: 🌐 heyat.co/p/3959@ShereHeyat
🔹عزیزِ سفرکرده🔹 کجاست آن که دلش چشمه‌سار حکمت بود کجاست آن که رخش آبشار رحمت بود کجاست آن که وجودش نثار قرآن شد کجاست آن که دلش آشنای عترت بود کجاست آن که به یک عمر چون طلیعۀ صبح صبور و صالح و صدیق و با صلابت بود قسم به آیه «اللهُ نور» مثل صباح چراغ باور و مصباح هر هدایت بود شب از طهارت روحش هزار خاطره داشت مگر که نافلۀ او هزار رکعت بود؟ چه عاشقانه گره خورد کربلا و نماز به سجده‌هاش که با عطر مهر تربت بود شب از ستارۀ اشکش فروغ کثرت داشت اگرچه پرتویی از آفتاب وحدت بود «وَ مَن یُهاجِر» قرآن در او تجلی کرد مجاهدانه همه عمر گرم هجرت بود همیشه در سر او شوق کار خالص بود همیشه در دل او آرزوی خدمت بود جهان دین و سیاست همیشه اذعان داشت سیاستش همه آیینۀ دیانت بود غبار فتنه چو برخاست او چنان عمار بصیر و صاحب فکر و بلندهمت بود شکست هیمنۀ فتنه‌های دوران را به آن کلام که لبریز از صراحت بود نشان اهل جهان داد پایداری را همان که اسوۀ ایثار و استقامت بود چه عاشقانه در این فاطمیه رحلت کرد کسی که در دلش از فاطمه محبت بود مگر قرار نهاده‌ست با سلیمانی برای سیزده دی که روز رحلت بود اگرچه ماتم او موجب تأثر شد، اگرچه ضایعۀ رحلتش خسارت بود، همیشه در دل تاریخ نام او باقی‌ست که آن عزیزِ سفرکرده بی‌نهایت بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4924@ShereHeyat
گفتی شب تیره ماه را گم نکنیم در ظلمت، خیمه‌گاه را گم نکنیم هرگاه که راه و چاه ناپیدا شد مصباح شدی که راه را گم نکنیم 📝 @ShereHeyat
🔹میدان شهادت🔹 عالم و فاضل و فرزانه و آزاداندیش خالص و مخلص و شایسته و وارسته ز خویش دژ مستحکم ایمان، دژ مستحکم دین متفکّر، متکلّم، متخلّق به یقین آن‌که خوش‌صحبت و خوش‌سیرت و خوش‌غیرت بود مَحرمِ راز محمدتقی بهجت بود همه‌جا صحبت ایثار و دِماء شهداست و دماء الشّهدا ذِیل مداد علماست ای که تکریم تو تکریم همه خوبی‌ها ای تو در زمرۀ «لا نَعلمُ إلّا خَیرا» دشمنان علی امروز وقیح‌اند همه اشعث قِیس و زیاد بن ابیه‌اند همه به مصاف آمده‌ای یک‌تنه با خنّاسان دین به ابلیس فروشان و نمک‌نشناسان در دل سفسطه‌بازان به شجاعت رفته آیت‌اللهِ به میدان شهادت رفته یار و غمخوار علی، میثم تمّار علی أینَ عمّار علی نه، خود عمّار علی مرد میدان گلاویز شدن با شُبَهات نه فقط خمس و زکات و نه فقط صوم و صلات! فقه و تفسیر و سکوت و سخنش درس‌آموز مرد اسلام سیاست، یل اسلامِ به‌روز فیلسوف طرُق معرفت توحیدی خوابْ‌آشفته‌کنِ فلسفۀ تقلیدی اعتقادی که در اسلام پیِ سلطنت است غلط اندر غلط اندر غلط اندر غلط است آن‌که کرده‌ست میان حق و باطل اُتراق، اعتدالش نتوان گفت؛ نفاق است نفاق راه حق را غم پیدا و نهان بسیار است طعنه و سرزنش و زخم زبان بسیار است او که در دین خداوند، سر از پا نشناخت راه را جز به تولّی و تبرّی نشناخت مَسلکش راهگشا، معرفتش مفتاح است فاش، علامه محمدتقی مصباح است بانگ مردان غیور است اگر می‌شنوید شیهۀ اسب ظهور است اگر می‌شنوید راه اگر راه حسین است، خدا ما را بس گرد و خاک سفر کرب‌وبلا ما را بس آنچه آرامش دل‌هاست مهیّاست هنوز سایۀ چادر پُر وصلۀ زهراست هنوز 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4959@ShereHeyat
🔹حدود ساعت یک🔹 جمعه حدود ساعت یک، نیمه‌شب، بغداد... این ماجرا صدبار در من بازخوانی شد هر بار با این جمله در اخبار جان دادم روح بلند حاج قاسم آسمانی شد تعداد موشک‌ها سه تا بوده‌ست، این یعنی تیر سه‌شعبه باز هم کار خودش را کرد از دست و انگشتر بگویم یا تن بی‌سر؟ با هر کدامش می‌شود یک روضه برپا کرد این دست یعنی دل بریدن از امان‌نامه این دست یعنی دست رد بر هر چه بدعهدی گیرم که دستی بر زمین افتاد؛ پا برجاست، دستی که داده حاج قاسم با ابومهدی از کشتن او با غرور و شوق می‌گویند غافل که او عمری شهادت از خدا می‌خواست خنجر به خیلی‌ها برای کشتنش دادند این خون دامن‌گیر اما شمر را می‌خواست دیگر فراقی بین ایرانی عراقی نیست جایی ندارد تفرقه بین حسینی‌ها دیدید که تابوت یک سردار ایرانی تشییع شد، آن هم به دست کاظمینی‌ها ما با دفاع از حرم‌هامان نشان دادیم جان می‌دهیم اما به اهل ظلم میدان نه گفتم که: روزی هم قرار جنگ اگر باشد میدان جنگ ما تلاویو است، تهران نه! 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5036@ShereHeyat
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دست یعنی دل بریدن از امان‌نامه این دست یعنی دست رد بر هر چه بدعهدی 📹 شعرخوانی @ShereHeyat
🔹کربلا تا قدس🔹 حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است حاج قاسم رفت و راه بی‌کرانی مانده است در تنور سینه‌ها آتش‌فشانی مانده است مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است تازگی‌ها هرطرف رو می‌کنی روز خداست مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست با علی همراه شو، میزان علی مرتضاست غیرت صفّینیان را نهروانی مانده است ای خمینی‌باوران! دنیا جمارانی شده‌ست ای مسلمان! وقت تجدید مسلمانی شده‌ست شهر را یک‌روز می‌بینی چراغانی شده‌ست کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شده‌ست منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است نور پنهان، ماه پشت ابرها، ظلمت زیاد دشمنی بسیار و فتنه بی‌حد و بدعت زیاد بزدل و کج‌فهم و سازش‌کار و بی‌غیرت زیاد کوفیان! ما اهل ذلت نیستیم! عزّت زیاد! در دل ما قاب عکس پهلوانی مانده است حاج قاسم کربلایی بود و سرتاپا حسین خوش به حال آن‌که تا آخر بماند با حسین لِلذینَ آمَنوا فی هذهِ الدنیا... حسین هرکه عزم کربلا دارد بگوید «یا حسین» بار سنگینی به دوش کاروانی مانده است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5040@ShereHeyat
🔹صبح نزدیک است🔹 «صبح نزدیک است» پیغامی چنین آورده بود قاصدی که آسمان را بر زمین آورده بود آیت‌اللهی که بر ما آیه‌های فتح را - از شب تردید تا صبح یقین- آورده بود «جایگاهش اوج آغوش حسین‌بن‌علی‌ست» این خبر را با خودش «روح‌الامین» آورده بود... از سفر برگشت اما از تعلق‌ها رها دست‌هایش را بدون آستین آورده بود... گریه‌هایش را شباهنگام در تنهایی‌اش... خنده‌هایش را برای دوربین آورده بود رقّه، دیرالزور، موصل، اَلرَّمادی، بوکمال کربلا در کربلا فتح‌المبین آورده بود کربلایی راه افتاده‌ست پشت پیکرش هرچه او آورده بود از اربعین آورده بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5405@ShereHeyat
🔹بیعت🔹 ببین که با غم و اندوه بعد رفتن تو میان معرکه ماییم و راه روشن تو... چگونه زیسته بودی مگر؟ که از دنیا نبود گرد تعلق به روی دامن تو... چقدر دیر تو را دوستان شناخته‌اند چقدر خوب تو را می‌شناخت دشمن تو وطن برای تو دل‌های دردمندان بود قسم به عشق که مرزی نداشت میهن تو... از آن شکوه فقط دست غرق در خونی برای بیعت ما مانده بود از تن تو 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5406@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹علمدار عزت🔹 میزبان تو می‌شود ملکوت؟ یا ملائک در آستان تواند؟ لحظه‌ای که قنوت می‌گیری همۀ شهر میهمان تواند چتر این‌ رحمت الهی را بر سر اهل شهر گستردی با تو همسایه‌ها چه خوش‌بختند همه را یک به یک دعا کردی ماکه همسایۀ تو نه... اما از ازل زیر سایه‌ات هستیم در هیاهوی روز محشر هم به نخ چادر تو دل بستیم درس عشق است، درس زندگی است بین خانه، صفا و سادگی‌ات چه دفاع مقدسی شده است در دل جبهه ایستادگی‌ات بهتر از این کدام تقدیر است؟ در دفاع از علی شهید شدن باب شد بعد از آن حماسۀ تو در رکاب ولی شهید شدن نام زهرا میان معرکه‌ها نقش سربند حاج قاسم‌هاست دل سردار ما سرای علی خانه‌اش وقف روضۀ زهراست سال‌ها بود بانی روضه حال بر سفرۀ تو مهمان است حاج قاسم که مرد میدان بود حاج قاسم که مرد میدان است تو علمدار عزت و غیرت کوثری... کوثری و بی‌مانند تو شب قدر عالمی زهرا حیف قدر تو را ندانستند ما از آن قدر ناشناسی‌ها ما از این زخم‌ها عزاداریم با در خانۀ تو می‌سوزیم با در خانۀ تو می‌باریم آه! بر غربتت شهادت داد ریسمان... شعله... میخ... در... دیوار سر به دیوار غم گذاشت علی تکیه داده‌ست کوه بر دیوار گوشه‌ای بچه‌های تو گریان روضه برپاست کنج خانۀ تو در دل آسمان چه غوغایی‌ست وقت تشییع مخفیانۀ تو آه... همراه یاس پرپر خود باغبان را علی به خاک سپرد مثل گنجی که می‌شود پنهان آسمان را علی به خاک سپرد 📝 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4952@ShereHeyat