eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
6 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
ز بس بستم خیال تو، «تو» گشتم پای تا سر «من» تو آمد خرده‌‌خرده، رفت من، آهسته‌آهسته...🚶‍♂🚶‍♂ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای کاش کسی از تو برایم خبری داشت یک گوشه ی این شهر به سمت تو دری داشت تنها دلِ من نه که همه عالم و آدم هر کس که دلی داشت به سمتت نظری داشت بیچاره دل خون شده ی خسته ی من بود دنبال سرت حال بد و چشم تری داشت هر چند برایت غزل از معجزه گفتند اما قلمم حرف دل تازه تری داشت با طعنه برایم شبی از عشق نوشتی هرگز نچشیدی که مسیر خطری داشت سر سلسله ی هر چه گل و نور و ستاره ای کاش دلت از دل من هم خبری داشت وقتی که به خنده به همه سرمه چشاندی در کنج قفس مرغ دلم بال و پری داشت حرف و غزل و شعر و دوبیتی و ترانه هر نکته نوشتی به دل من اثری داشت ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
「ای عشق چه كردی كه به نام تو در اين شهر انگشت نماييم؛ بخواهی و نخواهی..」 🌿 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در نگاهت عاشقے را گرچہ دیدم سالها تشنہ اما آنچہ میبیند ، سرابے بیش نیست.. ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با تو می چسـبد فقـط رفـتن به قـعر عاشقی ورنه در باب هوس بازی که آدم قـحط نيست! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چال روی گونه‌ات آخر مرا دق میدهد! خواهشــاً دولت تمام چاله‌ها را پرکند.. ــــــــــــــ•😍•ــــــــــــ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چون زلف توام جانا، در عین پریشانی چون باد سحرگاهم، در بی سر و سامانی.. ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من به یک کـوهِ پُر از درد شباهت دارم از دلِ خسته ی خود قصدِ عیادت  دارم بر لبم مُهرِ سکوت است ولۍدر دلِ خود من  از این غصه و این درد روایت دارم هر دَم از خانـهٔ من بـوی غـزل می آید بس که ازماهِ رُخت شرح وحکایت دارم مدتی هست کـه ما فاصله داریم ز هم من ازین فاصله هاسخت شکایت دارم بینِ مـا پُـر شده از قصه ی تکراریِ غم من بـه یک بوسه و لبخند قناعت دارم بعـدِ یک عمـر پـریشـانیِ دل فهمیدم من بـه چشمـانِ سیـاهِ تو ارادت دارم سوختم از غمِ بۍمهری ات اما چه کنم من به  مهمانیِ چشمانِ تو عادت دارم) ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا