eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
بن بست زندگی اونجاییه که نه حق خواستن داری نه توان فراموش کردن ...
به تمام آدمهای اطرافتان زمان دهيد تا خودشان انتخابتان کنند.. وجودتان را به کسی یادآور نشويد که ای فلانی من هم اینجا نشسته ام تایم های بود و نبودت را میشُمارم بگذاريد خودشان بفهمند یادشان بیاید که در آنسوی مشغله هایشان کسی شبیه شما با صبوری تمام چشم انتظارشان است چشم انتظار یک روز بخیر، يك سلام! آدمها را به اجبار کنار خودتان حفظ نکنید... خودشان اگر بخواهند سراغتان را میگیرند و اولویتشان میشوید!
می‌گفت: "آدما همینن...! وسط غذا خوردن سیر می‌شن و می‌کشن کنار، وسط پیاده‌روی خسته می‌شن و می‌کشن کنار... و به همين سادگی می‌تونن از آدم هم خسته بشن و برن"
‌ در آغوشم بگیر و پیلہ ڪن دورم! بدون شڪ برایم شانہ هایت بهترین سڪوے پرواز است ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خوشبختی یعنی: پنجره اتاقت به سمت گنبد ارباب باز بشه 😍
شـعـــــرنـاب
خوشبختی یعنی: پنجره اتاقت به سمت گنبد ارباب باز بشه 😍
کاش سمت حرمت باز شوند پنجره ها🥺 باز از دوریت افتاده به کارم گره ها باز هم دربدر شب ای نور سلام باز هم زائرتان نیستم از دور سلام💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر كسى از يار چيزى خواست هنگام وصال من به محض ديدن او، خاطرش را خواستم
هیچوقت وارد رابطه‌های بدون لِیبل نشین. یجا دلبستگی یقه‌اتونو میگیره درحالی که تعهدی وجود نداره و هیچ حقی ندارین که چیزی بگین، شما میمونین و یه کوه غم.
منِ گذشته‌ی خود را به یاد داری که؟ به اصلِ رجعت مرد اعتقاد داری که..؟ منم به پای تو افتاده‌ام،نگاهم کن به چشمهای خودت اعتماد داری که..؟ اگرنه مثل لبت در حصار کن آن را ظریف و ناب و زنانه،مداد داری که.؟! غزل غزل قلمم اعتراف کرد به‌عشق خودت بخوان غزلم را،سواد داری که.؟! هنوز حلقه در انگشتم‌است،از تو کجاست؟ نگو که نیست! که دادی به باد! داری که.؟! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آسمانِ دلم ابری شد و ،باران نگرفت غصه‌ی دوریِ تو،بر دلم آسان نگرفت... سر به دیوارِ غم‌انگیز گرفت،پیچکِ دل هرچه پیچید ولی،شانه‌ی لرزان نگرفت... دلِ خسته،نفسِ تنگ،نگاهی نگران حسرت و آهِ دلم،بعدِ تو درمان نگرفت... غربتم با تو شروع شد،که‌شدم مَردِ سفر وسعت تنگیِ دل،کوه و بیابان نگرفت... بغضِ سنگینِ تو هرشب،به‌دلم چنگی زد قصه‌ام با تو شد آغاز،که پایان نگرفت... نفسم رفت از این سینه و دل،پرپر شد قاصدی شعر مرا خواند ولی،جان نگرفت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا