eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
6 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
کارما،تاوان یا تقاص.. اسمش رو هرچی دوست داری بذار؛ فقط می‌دونم خدا از اشک‌های هیچ‌کس نمی‌گذره!!
من ‌بودم و دل همره من بود به ‌هرکوی از کوی‌ تو ‌بُگذشتم و ‌من‌ هستم و دل نیست
پشت دروازه شام کنیزی آمد پیش کاروان اسرا و پرسید: «من آمده‌ام برای خانم خبر ببرم. در شهر پیچیده که کاروانی از اسرا می‌آیند. آمده‌ام بپرسم این شلوغی چیست و شما کی هستید. در کدام جنگ اسیر شده‌اید؟» زینب علیهاسلام از کنیز پرسید:«خانمِ تو اسمش چیست؟» کنیز گفت:«اسمش حمیده است. از طایفه بنی‌هاشم.» زینب علیهاسلام فرمود:«حمیده را می‌شناسم. سلامم را به او برسان و بگو من زینبم، دختر علی پسر ابوطالب. آن سرهای روی نیزه سر برادرها و برادرزاده‌هایم‌ست.» حرف زینب تمام نشده بود که کنیز فریادی زد و افتاد. جانش نتوانست ایـن ماجرا را تحمل کند و پرید. زينب مشغول کنیز بود که دید زنی افتان و خیزان می‌آید. ناخن به صورت می‌کشد و صورتش خونی‌ست. زینب آغوشش را باز کرد برای حمیده که خبردار شده بود و خودش آمده بود ولی تاب و تحمل حمیده هم تا پیش پای زینب بود. وقتی رسید جلوی پای زینب افتاد و او هم از دنیا رفت. حق داشتند بمیرند و چه صبری داشت زینب! - کتاب' قصه کربلا 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی کوتاه است و هر ثانیه آن بسیار با ارزش هر صبح زیباست و این نگرش ماست که آن را خوب یا بد می کند به زیبایی صبح لبخند بزنید و از کوتاهی زندگی نهایت استفاده را ببرید... سلام صبحتون بخیر🌸🍃
شروع مرداد... - @mer30tv.mp3
6.19M
صبح 1 مرداد ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من آن ابرم که در گرمای ، اگر باران ندارم سایه دارم☁️ اولین صبح مردادماهتون بخیر🍑
مردادماهی جان❤️ تولدت🎂مبارک🎁
باد می‌آید و از قافیه‌ها می‌گذرد از غزل‌های من زخم‌نما می‌گذرد باد یک آه بلند است که گاهی دم عصر نرم می‌آید و از پلک خدا می‌گذرد بوی آویشن کوهی است که می‌آید یا باد از خرمن موهای رها می‌گذرد؟ زنده رودی است پریشان وسط پیچ و خمش شب جدا می گذرد، شعر جدا می‌گذرد چند قرن است که یلدای من کهنه چنار به غزلخوانی چشمان شما می‌گذرد باد می‌آید و «رخساره برافروخته است» شاید «از کوچه معشوقهٔ ما می‌گذرد»
  وقت رفتن کاش در چشمم نمی غلتید اشک آخرین تصویر او در چشم هایم تار بود
کی بچه دایناسور میخواد؟🥰