تفسیر آن جمالت ، سخت است ، از زبانم ،،
ذکر کمالت ای گل ، در این زبان ، نگنجد ،
سهو است ، اگر بدانی ، ما مِی پرست و مستیم ،
جز باده از لبانت ، در این دهان ، نگنجد ،
گر خیره شد دوچشمم ، بر چشم تو ، خطا نیست ،
کین گفتگوی عشق است ، در ، ترجمان ، نگنجد ،،
#راحم_تبریزی
@Shere_naab
میڪنمگاهی به یاد....
مسٺی چشمٺ شٺاب....
ٺا قیامٺ میروم در....
سایهٔ مژگان به خواب.....
#بیدل_دهلوی
@Shere_naab
یک صبحدم نثار تو، گلهاے یاس را
از شاخه چیدهام
اینک، همیشه یاد تو را میپراڪند
یاس ِ سپیدهدم!
#فریدون_مشیری
#صبحبخیر
@Shere_naab
درین میخانه فرش سجده باید بود مستان را
که موج باده از خم تا قدح محراب می سازد
#بیدل_دهلوی
@Shere_naab
توبه کردم که نبوسم لبِ ساقی و کنون
میگَزَم لب که چرا گوش به نادان کردم...
#حافظ
@Shere_naab
دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ
یک بار اگر تبسم همچون شکر کنی...
#سعدی
@Shere_naab
مرا به نیم نگه میتوان تسلّی کرد
هزار حیف که این شیوه را نمیدانی
#میلی_مشهدی
@Shere_naab
ز بوے جامه مینازد به خود یعقوب و زین غافل
ڪه یوسف با زلیخا عیش در یک پیرهن دارد .
#غنی_ڪشمیری
@Shere_naab
دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی...
#سعدی
@Shere_naab
این لب بوسه فریبی که ترا داده خدا
ترسم آیینه به دیدن زِ تو قانع نشود...!
#صائب
@Shere_naab
بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است
سلخ ماه دگر و غرهٔ ماه دگر است
آنکه در باغ دلم ریشه فرو برده ز نو
گرچه نوخیز نهالیست ، سراپا ثمر است
طوطی ما که به غیر از قفس تنگ ندید
این زمان بال فشان بر سر تنگ شکر است
بشتابید و به مجروح کهن مژده برید
که طبیب آمد و در چارهٔ ریش جگر است
آنکه بیند همه عیبم نرسیدست آنجا
که هنرها همه عیب و همه عیبی هنراست
از وفای پسران عشق مرا طالع نیست
ورنه از من که در این شهر وفادارتر است ؟
وحشی عاقبت اندیش از آنسو نروی
که از آن چشم پرآشوب رهی پرخطر است
#وحشی_بافقی
#شعر_ناب
پلڪ بگشا صنما صبح مرا روح ببخش
قصه اى تازه در اين صبح دل انگيز بساز
#عليرضا_صادقی
#صبحبخیر
@Shere_naab
چشمم افتاد به چشمِتو ولی خيرهنماند
شعلهاي بود كه لرزيد ولی جان نگرفت
#فاضلنظری
@Shere_naab
خیالِ زلف تو چون در دلم درآمده باشد
دلم چو عرصهی محشر به هم برآمده باشد
هلاکِ جذْبهی شوقِ خودم که ناطلبیده
چو چشم باز کنم، از درم درآمده باشد
کجا به زهرِ سؤالم لبِ جواب گشاید
شِکرلبی که به شیر و شکر برآمده باشد
خوش آنکه بر سر کوی خودم ببیند و گوید
که آن رمیدهی ما را چه بر سر آمده باشد؟
به خنجرِ ستمت کنده باد دیدهی «شانی»
اگر به جز تو کسش در نظر درآمده باشد...
#شانی_تکلو
@Shere_naab
روزے ڪه بر لب آید جانم در آرزویش
جان را بدو سپارم، تن را به خاک ڪویش
#هلالیجغتایی
@Shere_naab
نسیم از گیسوانت رد شد و باران تو را بوسید
طبیعت سهم خود را از تماشای تو می گیرد
#فاضل_نظری
@Shere_naab
شاگرد غمزده کرده نگاهت ادیب را
بیمار خویش ساخته چشمت طبیب را
#قاضی_سعید_قمی
@Shere_naab
با لشکرت چه حاجَت
رفتن به جنگ دشمن؟
تو خود به چشم و ابرو
برهَم زنی سپاهی...
#سعدی
@Shere_naab
شد چو مهمان من آن شمع شب افروز امشب..
ڪاش ٺا صبح قيامت نشود روز امشب
#بابا_نصيبی
@Shere_naab
هر سحر میجهد از پرتو خورشید ز خواب
از شب تیرهٔ عاشق چه خبر دارد صبح؟
#صائب_تبریزی
@Shere_naab
يک بار ديگر عشق ، يک بار ديگر تو
شور مجّدد تو ، شوق مکّرر تو
ای ذات معناها ! پنهان پيداها !
جان مجسّم تو ، روح مصّور تو
آنان که با تکرار ما را «عَرَض» گفتند
هر بار در هر کار گفتند:«جوهر» تو !
هم می نویسیّ و هم می نویسانی
ای نامه و خامه ، ای شعر و دفتر تو
از بهترین تمثیل از افضل التّفضیل
زیباترین ها را زیباترین تر تو
جز تو نفهميديم ، ديديم و سنجيديم
هم قهر را از تو ، هم مهر را در تو
زآبم بریدیّ و بر آتشم دادی
ای کرده با حسرت ، ماهی سمندر تو
ای جان هر واژه ، در جمله ي دريا !
ساحل تو ، توفان تو ، کشتي تو ! لنگر تو !
تو برکت باغ و بيداري جنگل
صبح گشايش را ، شبنم تو ! شبدر تو !
ای آتش پنهان در زير خاکستر !
شهريوری سوزان ، با نام آذر تو
#استاد_حسین_منزوی
@Shere_naab
ماندهاَم نامِتو راجانان بِگویَم یاڪهجان؟!
هَرچه گویَم دِلبَرا ،وَالله زِ آن هَمخوشتَری
#راحم_تبریزی
@Shere_naab
خفته بودم که خیالِ تو، به دیدارِ من آمد
کاش آن دولتِ بیدارِ مرا بود دوامی
#شفیعی_کدکنی
@Shere_naab