eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
پلڪ بگشا صنما صبح مرا روح ببخش قصه اى تازه در اين صبح دل انگيز بساز @Shere_naab
چشمم افتاد به چشم‌ِتو ولی خيره‌نماند شعله‌اي بود كه لرزيد ولی جان‌ نگرفت @Shere_naab
خیالِ زلف تو چون در دلم درآمده باشد دلم چو عرصه‌ی محشر به هم برآمده باشد هلاکِ جذْبه‌ی شوقِ خودم که ناطلبیده چو چشم باز کنم، از درم درآمده باشد کجا به زهرِ سؤالم لبِ جواب گشاید شِکرلبی که به شیر و شکر برآمده باشد خوش آنکه بر سر کوی خودم ببیند و گوید که آن رمیده‌ی ما را چه بر سر آمده باشد؟ به خنجرِ ستمت کنده باد دیده‌ی «شانی» اگر به جز تو کسش در نظر درآمده باشد... @Shere_naab
روزے ڪه بر لب آید جانم در آرزویش جان را بدو سپارم، تن را به خاک ڪویش @Shere_naab
نسیم از گیسوانت رد شد و باران تو را بوسید طبیعت سهم خود را از تماشای تو می گیرد @Shere_naab
شاگرد غمزده کرده نگاهت ادیب را بیمار خویش ساخته چشمت طبیب را @Shere_naab
با لشکرت چه حاجَت رفتن به جنگ دشمن؟ تو خود به چشم و ابرو برهَم زنی سپاهی... @Shere_naab
شد چو مهمان من آن شمع شب افروز امشب..   ڪاش ٺا صبح قيامت نشود روز امشب @Shere_naab
83691986(2).mp3
3.1M
حاضری دلتو بدی ب دل یه آدم دیوونه... @Shere_naab
هر سحر می‌جهد از پرتو خورشید ز خواب از شب تیرهٔ عاشق چه خبر دارد صبح؟ @Shere_naab
يک بار ديگر عشق ، يک بار ديگر تو شور مجّدد تو ، شوق مکّرر تو ای ذات معناها ! پنهان پيداها ! جان مجسّم تو ، روح مصّور تو آنان که با تکرار ما را «عَرَض» گفتند هر بار در هر کار گفتند:«جوهر» تو ! هم می نویسیّ و هم می نویسانی ای نامه و خامه ، ای شعر و دفتر تو از بهترین تمثیل از افضل التّفضیل زیباترین ها را زیباترین تر تو جز تو نفهميديم ، ديديم و سنجيديم هم قهر را از تو ، هم مهر را در تو زآبم بریدیّ و بر آتشم دادی ای کرده با حسرت ، ماهی سمندر تو ای جان هر واژه ، در جمله ي دريا ! ساحل تو ، توفان تو ، کشتي تو ! لنگر تو ! تو برکت باغ و بيداري جنگل صبح گشايش را ، شبنم تو ! شبدر تو ! ای آتش پنهان در زير خاکستر ! شهريوری سوزان ، با نام آذر تو @Shere_naab
مانده‌اَم نامِ‌تو را‌جانان بِگویَم یاڪه‌جان؟! هَرچه گویَم دِلبَرا ،وَالله زِ آن هَم‌خوشتَری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌@Shere_naab
خفته بودم که خیالِ تو، به دیدارِ من آمد کاش آن دولتِ بیدارِ مرا بود دوامی @Shere_naab
زهرم مده به دست رقیبان تند خوی از دست خود بده که ز جلاب خوشترست ‌‌@Shere_naab
عیب‌شیرین‌دَهنان‌نیست‌ڪه‌خون‌می‌ریزند جُرم صاحب‌نظران است‌ڪه دل می‌بندَند @Shere_naab
من در پے ماهِ تـو چو سیاره دوانم ... @Shere_naab
به دست باد صبا بوی زلف خود بفرست مگر به حال خود آید دل پریشان حال @Shere_naab
نسیمِ صبح مگر می‌وزد ز جانبِ دوست؟ که مهربانی‌اش از جنسِ مهربانیِ اوست فضای سینه می‌انبارم از هوای سحر مگر نه هر چه که از دوست می‌رسد نیکوست؟! کدام تا بنمایند روی ماهش را مدام آینه و آب را بگوومگوست نمازِ عشق که بی قبله می‌گذارندش دو رکعت‌است و ز خونش به جای آب وضوست شبی خیالِ تو از خوابِ من گذشت و مرا هوای بستر و بالین هنوز وسوسه‌ بوست چه جای شِکوِه که یارای شکر نیز نماند مرا که بغضِ عزیزش گرفته راهِ گلوست به هر طرف که کنم رو جز او نمی‌بینم جهانش آینه‌گردانِ جلوه از همه سوست عجب چه می‌کنی از عشقِ دوست در دلِ من که گاه ناب‌ترین باده در شکسته‌سبوست! @Shere_naab
جفات نیز شکروار چاشنی دارد.. @Shere_naab
دل چه ارزد گر نباشد مهر دلدارے درو بے وجود گنج ڪے قیمت بود ویرانه را @Shere_naab