eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
7 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: @Fatemeh_t287 اینجا حرفاتونو میشنوم: https://harfeto.timefriend.net/17540728553291
مشاهده در ایتا
دانلود
صد نامه نوشتم  که  کبوتر برساند او مقصد ارسال  مرا خوب  نفهمید ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تُرک تازی می کند هندوی این تاتار چشم ای بنازم صورتش جغرافیای دلبری ست... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
غلط بوده قیاس خنده اش با پسته ی خندان و یا تشبیه موهایش به شب های بلوچستان غلط کردم بدون درک از مستی غزل گفتم و خیلی سرسری گفتم لبش انگور کردستان چنان لب سوز و لب دوز و چنان خوش طعم و خوش رنگ است لبانش طعنه ها می زد به چایی های لاهیجان ! و فهمیدم که آن "اخم" و "لب" و "موی" ِفرَش یعنی ""الف ها"لام" ها و"میم" های اول " قرآن "! گلم با چادرش در" جمعه ای" سمت "مصلا" رفت "غزل" گو شد از آن موقع "خطیب جمعه ی تهران" صدای تق تق کفشش به جانم لرزه ای افکند که در کرمان صدای نعره ی آغا محمد خان ... چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون و بی زر هرکه عاشق شد گرفته درد بی درمان ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چیدن سیب و کمی عصیان فدای چشم تو پوچی این قرن بی عرفان فدای چشم تو رنگ کاشی های مسجد شاه دارد چشم هات از "خمینی شهر" تا  تهران فدای چشم تو برنوی مشروطه خواهی مرد لر می خواهد و هر فلانی زاده ی "بَهمان" فدای چشم تو .گ دختر افراسیابی  *"گُلونی*  بَکو د سر از لرستان تا به تنگستان  فدای چشم تو زیره  ارزانی کرمان  سرمه بر چشمت نکش لشکر آغا محمد خان فدای چشم تو خون صد ها صدر اعظم از لبانت می چکد قمصر و ابیانه و  کاشان  فدای چشم تو شاعری با خط عبری ابروانت را نوشت شد مسلمان گبر بی ایمان فدای چشم تو مثل داش آکل مرا مرجان نگاهی کشته است عاشقان  دختر ساسان فدای چشم تو چون که شعر صائب جان را نمی فهمی گلم می نویسم ساده و آسان ،فدای چشم تو ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مست رویت بودم از اغواگری ها بیشتر می برند عقل از سرم مو فرفری ها بیشتر خوش بحال دکمه های اول پیراهنت من حسودی می کنم بر روسری ها بیشتر بی حذر رد می شدم از کوچه ات سربشکنم آی می چسبد به گوشم "افسری ها" بیشتر باز درگیرند با شهد لب و عطر خوشت مردم قم در کسادی "قمصری ها" بیشتر بر دو راه جبهه ی مشروطه خواهی مانده ام گیلکی ها دلبرند و "آذری ها" بیشتر شال آبی را به سر کردی و چون تاج کبیر از خودی ها خورده ایم،از "داوری ها" بیشتر شعر ما را خواندی و پیغام دادی مرحبا هی رقابت میکنی با "منبری ها "بیشتر من که شاعر نیستم اما به لطف روی تو شعر من را خوانده اند از "عسگری ها "بیشتر ♥️ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
•••┈✾~🔥~✾┈••• طعنه زد فیروزه ی چشمت به نیشابورشان آیه ای خواندم برای دفع چشم شورشان (آنکه بی باده کند جان مرا) بی خود کجاست عشق من در  شعر مولانا  تویی منظورشان ماده آهویم نرو صحرا پر از بیگانه است صید آهو می کند بهرام های گورشان شاه بیت هر غزل  آمد گمان کردم تویی آنقدر بد  نقد کردم تا شدم  منفورشان آمدی افسار شعر از دست من در رفت و بعد طعنه ها خواهم شنید از ذوق های کورشان ما زچشم مست تو مستیم و این دیوانه ها لاف مستی می زنند ازباده ی انگورشان!! ای چراغی که به صاحب خانه ات باشی روا کی روا باشد روی در مسجد بی نورشان من خدا را در ته چشم  تو می بینم ، ولی کافرم  خوانند  امان از وصله ی ناجورشان ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در جواب سرد مهری های او بوسیدمش از پیمبر خوانده ام نیکی کنم جای بدی ... ‌ ‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
  شیخ اگر فتوا علیه‌ات می‌دهد، حق دارد او! با دو چشمت عالمی را نامسلمان کرده‌ای🔥 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تشنہ‌ی بوے گلم روسری اٺ را بتڪان...😌♥️ ...🔖
•••┈✾~😍~✾┈••• تمام دین تویی ،صوفی کسی را خام می خواند که در حوزه دروس پایه اسلام می خواند نمی آید به هم چشمان مست و چادر مشکی گمان کن آیت اللهی عمر خیام می خواند!! دبیرم، با نگاهی در نگاهت  گفت حق دارد اگر شاگرد گیجم چشم را بادام می خواند! خدا نام تو را بر آب های بی کران خواندو از آن پس آدمی بی وقفه در حمام می خواند! مسیحا در دوچشمت وقت غم خوردن، حواری را برای  آخرین دفعه به صرف شام می خواند! ز عشقت داد آوردم که گفتی تیغ می زیبد گلوی مرغ مجنونی که بی هنگام می خواند چنان سر می دهم از داغ تو" گل پونه ها" را که نمی دانم منم؟ یا ایرجِ بسطام می خواند؟ تو در رویا به من پاداش دادی، ابن سیرین گفت که روزی بر  مزارت سوره ی انعام می خواند...
سُر خورد و دلِ مردم یک شهر فرو ریخت! نخ کش بشود کاش شبی، شال حریرت... :)❤️‍🔥🎶
•••┈✾~🔥~✾┈••• دیگر از زلف سیاهت گله ای نیست برو یا اگر هست مرا حوصله ای نیست برو خسته از مکر برادر منِ افتاده به چاه یوسف بخت مرا "قافله ای" نیست برو بخت من خواب شد و در پی خوابم دیدم بر لب تازه عروسم "بله ای" نیست برو من دلم پیش کسی آنور دنیا گیر است گرچه تا منزل تو "فاصله ای" نیست برو هر مسافر برسد قلب مرا می شکند در نمازمن اگر "نافله ای "نیست برو از ازل گفت خدا زاده ی تنها شدنی همه رفتند؛ تو هم مسئله ای نیست برو من و معشوقِ خیالم همه شب درجنگیم دیگر از زلف سیاهت گله ای نیست برو