رفتنت،
آنقدرها هم سخت نبود
فقط،
صبح را
با شب معامله كرده ام
چتری خريده ام، برای باران.
و پاكتی سيگار،
يک قلم و يک دفتر،
و يک اتاق خالی!
سخت نبود،
فقط
از زمين و زمان دل کنده ام!
همان خانه ی زيبای كنار درياچه
از آن هم...
يا آن شمعدانی های نقره ای روبروی آيينه،
نقاشی مورد علاقه ات، كمد لباست
حتی آن عطر فرانسوی،
همه و همه...
آری
رفتنت،
آنقدرها هم سخت نبود...👨🦯
#امیررضا_لطفی_پناه