eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
فهمیده ام که کار صدفهای ابله است تا پای جان محافظت از گوهری که نیست! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من! پادشاه مقتدر کشوری که نیست! دل بسته ام ، به همهمه ی لشکری که نیست!  در قلعه، بی خبر ز غم مردمان شهر سر گرم تاج سوخته ام، بر سری که نیست!  هر روز بر فراز یقین، مژده می دهم از احتمال آتیه ی بهتری که نیست!  بو برده است لشکر من، بس که گفته ام از فتنه های دشمن ویرانگری ، که نیست!  من! باورم شده ست که در من، فرشته ها، پیغام می برند ، به پیغمبری که نیست!  من! باورم شده ست ، که در من رسیده است، موسای من، به خدمت جادوگری که نیست!  باید ، برای اینهمه ناباوری که هست، روشن شود، دلایل این باوری که نیست!  هرچند ، از هراس هجومی که ممکن است، دربان گذاشتم به هوای دری که نیست  فهمیده ام ، که کار صدف های ابله است، تا پای جان محافظت از گوهری که نیست!!         ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
‏مپرس از روزگارم مهربان! حالِ مرا تنها، عقیقِ اصل داند کُنجِ بازارِ بدل‌کاران! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چتر ها در شرشر دلگیر باران می رود بالا  فکر من آرام از طول خیابان می رود بالا    من تماشا می کنم غمگین و با حسرت خیابان را  یک نفر در جان من مست و غزل خوان می رود بالا   گشته ام میدان به میدان شهر را هر گوشه دردی هست  ارتفاع دردها از پیچ شمیران می رود بالا    خواجه در رویای خود از پای بست خانه می گوید  ناگهان صدها ترک از نقش ایوان می رود بالا   درد من هر چند درد خانه و پوشاک ارزان نیست  با بهای سکه در بازار تهران می رود بالا    گاه شب ها بعد کار سخت و ارزان خواب می بینم  پول خان با چکمه اش از دوش دهقان می رود بالا   جوجه های اعتقادم را کجا پنهان کنم ، وقتی  شک شبیه گربه از دیوار ایمان می رود بالا   فکر من آرام از طول خیابان می رود پایین یک نفر در جان من اما غزل خوان می رود بالا ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شرمنده ام اگر نفست تنگ می شود از بوسه های پشتِ همِ بی هوای من!
روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه! نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه! این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار، پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه! باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا، به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه! شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار، دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه! جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات، تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه! هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین، ای دمش گرم! سرش رفت، ولی قولش نه! 🏴
باید که ز داغم خبری داشته باشد ، هر مرد که با خود جگری داشته باشد حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد ! حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل بازیچه ی دست تبری داشته باشد سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تو دین دگری داشته باشد ! آویخته از گردن من شاه کلیدی این کاخ کهن بی که دری داشته باشد سردرگمی ام داد گره در گره اندوه خوشبخت کلافی که سری داشته باشد! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
باید که ز داغم خبری داشته باشد، هر مرد که‌با خود جگری داشته باشد... حالم چو دلیری‌ست که‌از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد... حالم چو درختی‌است که‌یک‌ شاخه نا اهل بازیچه‌ی دست تبری داشته باشد... سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تو دین دگری داشته باشد... آویخته از گردن من شاه کلیدی این کاخ کهن بی که‌دری داشته باشد... سردرگمی‌ام داد گره در گره اندوه خوشبخت کلافی که‌سری داشته باشد...! ✅ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
باید که ز داغم خبری داشته باشد، هر مرد که‌با خود جگری داشته باشد... حالم چو دلیری‌ست که‌از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد... حالم چو درختی‌است که‌یک‌ شاخه نا اهل بازیچه‌ی دست تبری داشته باشد... سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تو دین دگری داشته باشد... آویخته از گردن من شاه کلیدی این کاخ کهن بی که‌دری داشته باشد... سردرگمی‌ام داد گره در گره اندوه خوشبخت کلافی که‌سری داشته باشد...!
به رسوا کردنِ ایوب مشغولم صبورم من...🙂
بار سنگین، ماه پنهان، اسبِ لاغر نابلد ره خطا بود و علامت گنگ و رهبر نابلد... ما توکل کرده بودیم این‌ولی کافی نبود نیل تر بود و عصا خشک و پیمبر نابلد... ازچه‌ می‌خواهی بدانی؟هیچ‌یک از ما نماند دشمن از هر سو نمایان،ما و لشکر نابلد... از سرم پرسی؟جز این در خاطرم چیزی نماند تیغ چرخان بود و گردن نازک و سر نابلد... مشت‌هامان را گره کردیم اما ای دریغ مُشتی‌از ما سست‌پیمان،مشتِ دیگر نابلد... گاه غافل سر بریدیم از برادرهای خویش دید اندک بود و شب تاریک و خنجر نابلد... نامه‌ها بستیم بر پاشان،دریغ از یک جواب باز و شاهین تیزچنگال و کبوتر نابلد... کشتی ما واژگون شد تا نخستین موج دید ناخدای ما دروغین بود و لنگر نابلد... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
. ظهور کُن! که به تنگ آمدیم از تزویر... زِ دستِ منتظرانت خلاص‌کن مارا ! ‌
•••┈✾~🔥~✾┈••• ای بوسه‌ی تو باطل سحر حیای من! وی دکمه دکمه منتظر دست‌های من!   شرمنده‌ام اگر نفست تنگ می‌شود از بوسه‌های پشت هم بی‌هوای من   جان می‌رسید بر لبت از دیدن خودت بودی اگر هرآینه امروز جای من   دودش ز چشم‌های سیاهت بلند شد آهی که سرمه ریخت به زنگ صدای من   نفرین به من! اگر که ملایک شنیده‌اند جز آرزوی داشتنت در دعای من   رازی بزرگ بودی و پنهان ز چشم خلق غافل که بر ملا شدی از ردّ پای من   هستی نخی است در نظرم، بسته بر دو میخ یک سو وفای توست، دگر سو وفای من  
باید که ز داغم خبری داشته باشد ، هر مرد که با خود جگری داشته باشد حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد ! حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل بازیچه ی دست تبری داشته باشد سخت است پیمبر شده باشی و ببینی ‌فرزند تو دین دگری داشته باشد ! آویخته از گردن من شاه کلیدی این کاخ کهن بی که دری داشته باشد سردرگمی ام داد گره در گره اندوه خوشبخت کلافی که سری داشته باشد! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شادی‌ ام با دیگران است و غمم سهم خودم باغ انگورم که در درد خماری مانده‌ام
ای‌صبح! صبحِ روشنِ آزاد زیستن "بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست"... 🌻🍃 💜
گفتیم: گِل مگیر! مومن! دهان ماست... گفتند: بسته‌باد! راهِ زیانِ ماست!
بیشه‌ای سوخته در قلبِ کویری ست، منم! وندر آن بیشه‌ی آتش‌زده شیری ست، منم! ای فلک! خیره به روئین تنی‌ات چشم مدوز، راست در ترکشِ رستم پَرِ تیری ست منم! تا قفس هست مرا لذت آزادی نیست، هر کجا در همه آفاق اسیری ست منم! زندگی سنگ عظیمی ست، ولی می‌شکند که روان زیرِ پِی‌اش جوی حقیری ست، منم! در پِی آبِ حیاتی؟ به خرابات برو خسته از عُمر در آن زاویه پیری ست، منم! گرچه دور است ولی زود عیان خواهد شد آن‌چه کوه است در آن دامنه، دیری ست منم! 🍃 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از دور تماشا کن و از دور گذر کن هرچند اسیرِ قفسم، باز پلنگم!
•••┈✾~🔥~✾┈••• گاه در گُل می پسندد، گاه در گِل میکشد هر چه آدم می کشد از خامی دل می کشد! گاه مثل پیرمردان ساکت است و باوقار گاه مثل نو عروسان بی خبر کل میکشد کجروی های «فضیل» این نکته را معلوم کرد: عشق حتى بارکج را هم به منزل میکشد موج های بیقرار و گوش ماهی ها که هیچ عشق گهگاهی نهنگی را به ساحل میکشد دوست مست و چشم من مست است و میدانم دریغ دست از آهو، پلنگ مست مشکل میکشد! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
•••┈✾~😏~✾┈••• آتش بزن مرا و به خاکسترم نشان اما گمان مبر که این آخر من است..!
•••┈✾~🥲~✾┈••• ای دل مگر به لشکر جّرار خورده‌ای؟! این زخم اندک است،تو بسیار خورده‌ای... :) ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
•••┈✾~🙂~✾┈••• من نمیدانم چه چیزی پای‌بندم کرده‌ است کوه اگر پا داشت تا حالا از اینجا رفته بود... :)