«شیرینی آغوش تو را قند ندارد»
مانند تو کَس عاشق و دلبند ندارد
بین من وتو تاب و تب و آتش عشق است
این شعله نیازی که به سوگند ندارد
حال دل ما گرم و تهی شد ز،غم عشق
این آب و هوا را گُل دربند ندارد
اسم تو شده ورد زبان من عاشق
دل جز تو به هر شب زده پیوند ندارد
رویای خوش سال منی ای همه خوبی
عشقت به دل افتاده و مانند ندارد
#سمیه_فخرالدین