eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
7 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: @Fatemeh_t287 اینجا حرفاتونو میشنوم: https://harfeto.timefriend.net/17540728553291
مشاهده در ایتا
دانلود
بی تفاوت می نشینم از سراجبارها مثل از نو دیدن صدباره ی اخبارها خانه هم از سردی دلهای ما یخ میزند در سکوت ما،صدا می آید از دیوارها هرشبم بی تابی و بی خوابی و بی حاصلی حال و روزم را نمی فهمند جز شب کارها دوستت دارم ولی دیگرنخواهم گفت چون "دوستت دارم" شده قربانی تکرارها خنده های زورکی را خوب یادم داده ای مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟ بغض کردم، خودخوری کردم نگفتم بارها @Shere_naab
درون شعر ها دیگر کلامی را مکن باور عزیزم بی تو میمیرم فقط نقلی به مضمون است ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو آمدی که غم عشق، محترم باشد...
حریصی،ظالمی،بی‌منطقی،دنبال آزاری تو هم فهمیده‌ای من عاشقم،فهمیده‌ای آری به‌غیر از سال‌ها دلتنگی و تشویش و بی‌خوابی مگر چیزی میان ماست؟ حاشا کن که‌حق داری تو مشهوری به‌زیبایی و مغروری به‌یکتایی شبیه من ولی هستند انسان‌های بسیاری شبیه من که‌دلتنگم شبیه من که‌ناچارم هنوز از عشق می‌گویم،از این بدتر چه اقراری بگو، عیبی ندارد،شکوه کن از عشق،طوری نیست اگر مانند من هرشب تو هم تا صبح بیداری 💔 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
  گاه گاهى با خودم نامهربانی ميكنم با خودم لج مى كنم با غم تبانی ميكنم مى نشينم چاى مى نوشم كنار پنجره بی كسى هاى خودم را ديدبانی مى كنم
  خیره بر هر چه شدم خاطره‌ای زد به سرم
علیرغم تمنای من و اصرار بسیارم مرا لایق نمی دانی، نمی‌آیی به دیدارم اگر‌چه سخت دلتنگم ولیکن از تو دلگیرم اگر‌چه دوستت دارم ولیکن از تو بیزارم چرا دلتنگی و شب‌گریه‌هایم را نمی‌بینی از این دوری ببین دارد به کوری می‌کشد کارم تو‌ هم یک روز می‌آیی و شادی بر نمی‌گردد بیا، اما بدان که من به غم‌هایم وفادارم نمی‌دانم چه خواهم کرد تا روزی که می‌آیی اگر ماندم که بدبختم، اگر رفتم که ناچارم...
مرا ببوس که چشم از کتاب بردارم مرا ببند که دست از شراب بردارم کجاست آنکه کنارش شبی خودم باشم کجاست آنکه کنارش نقاب بردارم به توبه کردن من هیچ اعتباری نیست که دست از تو مگر توی خواب بردارم تو مثل چشمه‌ی زاینده در دل کوهی چگونه از دل سنگ تو آب بردارم چگونه چشم بدوزم به آفتاب تنت چگونه چشم از آن آفتاب بردارم چگونه پیش تو باشم تو را هدر نکنم چگونه بوسه‌ی سفت از حباب بردارم پریده نشئِگی ام، جام بعد را باید که از میانه‌ی مشتی خراب بردارم حساب دفتر میخانه شرح عشق من است حساب کن، نکند بی حساب بردارم…