#غزل_جدید
صبرها کردم که شاید کار آسان میشود
گاه انسان از صبوریها پریشان میشود
لب به بدنامی رسید از بس که مضمونساز شد
بوسه در اوج تمنا سهم دستان میشود
نونهالی تا جوانی در بلوغ دیدن است
باد میافتد به دامان تو طوفان مىشود
شادمانم بین خوب و بد نشد عمرم تلف
هر کسی که عمر بفروشد پشیمان می شود
لحظهاى يادت نبودم چهرهات از ياد رفت
جهل از دروازهى غفلت نمايان مىشود
#سیدتقی_سیدی
رسيدن من و تو وصلت دو ديوار است
چقدر عشق دو مغرور مردم آزار است
اگر چه درد زياد است در دلم اما
نگفتن از تو برايم هنوز دشوار است
يگانه بودى و بسيار عاشقت بودم
ولى به چشم نمى آيد آنچه بسيار است
به خواب بى خبرى رفته ايم و در دلمان
هنوز هم كه هنوز است عشق بيدار است
اگرچه در دل من اشتياق ديدن توست
هميشه روى لب تو خدا نگهدار است
#سیدتقی_سیدی
عشق خوب است تا زمانی که
با همین جسم نیمه جانی که
دل سپردی فقط بدانی که
حق نداری که انتخاب کنی
عشق یعنی غرور غم بارت
که بگویی خدانگهدارت
تا همان لحظه توی افکارت
ساختی هر چه را، خراب کنی…
#سیدتقی_سیدی
آه ای سپید تن زده از پیرهن برون
ای آبشار زلف تو چون بخت من نگون
پیچیده در سرم ز لبت رد بوی خون
با من قرین به غیر تو کی بوده در قرون
از من مخواه از تو و عشق تو بگذرم
این آرزوی توست که در گور می برم
یکسو زدم به لابه و یکسو زدم به عجز
چون قایقی شکستم و پهلو زدم به عجز
تصویر من که پیش تو زانو زدم به عجز
راهی نمانده بود که من رو زدم به عجز
از من مخواه از تو و عشق تو بگذرم
این آرزوی توست که در گور می برم
#سیدتقی_سیدی
يگانه بودى و بسيار عاشقت بودم
ولى به چشم نمیآيد آنچه بسيار است…
#سیدتقی_سیدی
هر قدر كه در قلب شما كينه زياد است
در تير رس تير شما سينه زياد است
سرويم و از اين تيغ هرس شكوه نداريم
سهراب اگر كم شده تهمينه زياد است
چون رود زلاليم و روانيم اگر چه
روى دلمان خط و خش و پينه زياد است
ما عاشق پرواز در اوجيم و در اين قوم
دل بسته به اين سنت ديرينه زياد است
اسطوره اگر كم شده دنبال خودت باش
چشمان پر از اشك چو آيينه زياد است
#سیدتقی_سیدی🌱
تو نبین ساکت و آرام نشستم کنجی
حرف ناگفته زیاد است ولی محرم نیست
#سیدتقی_سیدی
دنبال كشف راه فرارى به هر جهت
راهى به غير عشق ندارى به هر جهت
وقتى كه قبله گم بشود راه چاره چيست؟
بايد به مهر سر بگذارى به هر جهت
آواز عشق مىرسد از هر جهت به گوش
وقتى كه گوش جان بسپارى به هر جهت
یا دل به دست های کویری گره مزن
یا بایدت چو ابر بباری به هر جهت
پاینده باد عاشقِ همواره در مسیر
ما ماندهایم، عاقل و بارى به هر جهت
#سیدتقی_سیدی
تحمل میکنم اندوه دنیایی خیالی را
تماشا میکنم نیم پر لیوان خالی را
چرا عاشق شدم؟ از خویشتن هر روز میپرسم
مدام این جملهی بیمعنیِ تلخِ سوالی را…
#سیدتقی_سیدی