نسیم صبحدم از بوی یار خالی نیست
ز بوی گل نفسِ نوبهار خالی نیست
یکی است در نظر پاک، توتیا و غبار
که هیچ گردی از آن شهسوار خالی نیست
درون خانۀ بی سقف روشنی فرش است
ز ماه، دیدۀ شب زنده دار خالی نیست
سبک مگیر ز جا هیچ استخوانی را
که چون صدف ز دُر شاهوار خالی نیست
فتاده است ترا رشتۀ نظر کوتاه
وگرنه از گل بی خار، خار خالی نیست
مرا ز جوهر آیینه شد چنین روشن
که هیچ سینهای از خار خار خالی نیست
در ابر تیره شکرخند برق پنهانست
ز صبحِ وصل شبِ انتظار خالی نیست
منم که سوخته صائب مرا ستارۀ بخت
وگرنه سینۀ سنگ از شرار خالی نیست
#صائب_تبریزی
#صبح_بخیر
@Shere_naab
طبعم از لعل تو آموخت دُرافشانیها
ای رُخت چشمه خورشید درخشانیها
سرو من صبح بهارست به طُرف چمن آی
تا نسیمت بنوازد به گلافشانیها
گر بدین جلوه به دریاچه اشگم تابی
چشم خورشید شود خیره ز رخشانیها
دیده در ساق چو گلبرگ تو لغزد که ندید
مخمل اینگونه به کاشانه کاشانیها
دارم از زلف تو اسباب پریشانی جمع
ای سر زلف تو مجموع پریشانیها
رام دیوانهشدن آمده درشان پری
تو به جز رم نشناسی ز پریشانی ها
شهریارا به درش خاکنشین افلاکند
وین کواکب همه داغند به پیشانیها
#شهریار
#صبح_بخیر
@Shere_naab