این پنج نور، علت زیبای خلقتند
اسرار پنج حرفِ حروف «کرامت»ند
این خانواده اشرف اولاد آدمند
اینها طبیب درد طبیبان عالمند
این پنج تن خلاصهی احساس خالقند
اندازهی دل همهی خلق، عاشقند
خاکی شدند تا ره افلاک وا کنند
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
زیباترین سپاه به میدان رسیده بود
پای ابوتراب به نجران رسیده بود
آنان که لاف، پیش شه لافتی زدند
تا چشمشان به هیبتش افتاد، جا زدند
یک اخم مرتضی علی و ختم غائله
اینگونه شد خلاصهی روز مباهله
#قاسم_صرافان
#روز_مباهله🎊
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت آن شد که دلم را بگذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم
به کجا میشود از معرکهی عشق گریخت
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم
سرنوشت من مجنون هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم
با جنون قلم و لرزش دستم چه کنم
فرض کن روی دلم پا بگذارم بروم
از تمنای لبت با عطشی آمدهام
قایقم را لب دریا بگذارم بروم
سالها گوشهی چشم تو بلاتکلیفم
یا بفرما نظری یا بگذارم بروم
من تو را با خود زیبای تو در آینهات
بهتر آن است که تنها بگذارم بروم
همهی سهم من از عشق همین شد که گلی
گوشهی خاطرهات جا بگذارم بروم
#قاسم_صرافان
#عاشقانه
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هم شاعر آیینی و هم شاعر جنگم
هم سخت، گرفتارِ دو تا چشم قشنگم
تا فتح کنم قلبِ تو چادرعربی را
باید بروم، با همهی شهر بجنگم
میگیرمت از پنجهی عاشقکُشِ تهران
از نصف جهان آمدهام، بچه زرنگم
دیدی اگر این شهر به رقص آمده، یعنی
یک تار ز گیسوی تو افتاده به چنگم
من یک دل و یک رو، وسط دام دو چشمم
یکرنگم و بازیچهی دنیای دورنگم
در عشقِ تو، چون یوسفِ افتاده به چاهم
در دام تو، چون یونسِ در کام نهنگم
جای غزل، از دست تو و آن دلِ سنگت،
باید که فقط نوحه بخواند، دلِ تنگم
بگذار که مجنونصفت، از عشق بگویم
حتی اگر این شهر، زَنَد باز به سنگم
#قاسم_صرافان
مثل باغی سبز در یک روز بارانی قشنگی
مثل دریایی چه آرام و چه توفانی قشنگی
خنده های زیر لب، یا آن نگاه زیر چشمی
شاید اصلا با همین حرکات پنهانی قشنگی
این پلنگ بی قرارت را به کرنش میکشانی
ماه مغرورم! خودت هم خوب میدانی قشنگی
تا که نزدیکت میآیم در همان حال مشوش
که میان رفتن و ماندن پریشانی ـ قشنگی
روسری را طرح لبنانی ببندی یا نبندی
زلف بر صورت بیفشانی، نیفشانی قشنگی
مینشینی دامن گلدار را میگسترانی
عین جامی نقره روی فرش کرمانی قشنگی
نه، ... فرشته نیستی، از گرمیت میسوزد آدم
پارهای از آتشی، با اینکه شیطانی، قشنگی
دین من هر چند در دنیای چشمانت فنا شد
لااقل بر زهد بیرنگم تو پایانی قشنگی...
#قاسم_صرافان
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_حسن_مجتبی علیه السلام
#شعرخوانی
آنقدر کریمی که فقیر آمد و گفتی:
با ماست، بگویید که بالا بنشیند
#قاسم_صرافان
حج نرفتی تو، ولی قبلهی حاجات شدی
تو خودت، عین صفا، مشعر و میقات شدی
#حسن_العسکری... 🌸
#قاسم_صرافان
به دنیا آمدم، اما به من، دنیا نمیآید
چه باید کرد؟ دنیا، جز به بیغمها نمیآید
گشودم با چه امّیدی منِ دیوانه، دیوان را
زدم فال و چنین آمد: میاید یا نمیآید
مرا وعده به فردا دادی و دی، پشت دی، طی شد
نشسته روی مویم برف و آن فردا نمیآید
نفس، بیهوده میآید برون، وقتی نمیآیی
بدون بودنت، بودن، به من حتی نمیآید
دلِ خوشباور و انبوه شایدهای تو ...، اما
به جز غم، همدمی، بی شاید و اما نمیآید
زدی لبخند و رفتی، بعد از آن، هر قدر نوشیدم
از این دمنوش اشک و شعر، حالم جا نمیآید
میان بیم و امّیدی دمادم، با تپشهایش
دلم، هی پشت هم میگوید: او میآ... نمیآید
در این غم، دلخوشم، بالاتر از این، بعد از این دیگر
بلایی بر سرم، ای خوش قد و بالا! نمیآید
#قاسم_صرافان
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
چشمانتظارت شهرهامان کوچه در کوچه
غرق خیالِ بوسه بر پایت، خیابانها
مستِ شب گیسوی تو، چشم سحرخیزان
بیتاب تسبیح سحرگاهت، شبستانها
مهدیهها دل بردهاند از حوض مسجدها
دور «ولیِّ عصر» میگردند میدانها...
پُر میشود شهر از نوای «آیة الکرسی»
تا بگذری از زیر این دروازه قرآنها...
در خواب، چشمان تو را دیدند نرگسها
شوق گل روی تو را دارند گلدانها
ای در صدای مهربانت حجتی کامل!
ای در نگاه روشنت اثبات برهانها!
هر جمعه در شهری برایت ندبه میخوانیم
تا یوسف گمگشته! باز آیی به کنعانها...
#قاسم_صرافان🌱
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
چشمانتظارت شهرهامان کوچه در کوچه
غرق خیالِ بوسه بر پایت، خیابانها
مستِ شب گیسوی تو، چشم سحرخیزان
بیتاب تسبیح سحرگاهت، شبستانها
مهدیهها دل بردهاند از حوض مسجدها
دور «ولیِّ عصر» میگردند میدانها...
پُر میشود شهر از نوای «آیة الکرسی»
تا بگذری از زیر این دروازه قرآنها...
در خواب، چشمان تو را دیدند نرگسها
شوق گل روی تو را دارند گلدانها
ای در صدای مهربانت حجتی کامل!
ای در نگاه روشنت اثبات برهانها!
هر جمعه در شهری برایت ندبه میخوانیم
تا یوسف گمگشته! باز آیی به کنعانها...
#قاسم_صرافان🌱