eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
7 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: @Fatemeh_t287 اینجا حرفاتونو میشنوم: https://harfeto.timefriend.net/17540728553291
مشاهده در ایتا
دانلود
گاه اوجِ گریه‌یِ ما خنده است...
دل در خیال رفتن و من فکر ماندن او پُخته‌ ی راه است و من خامِ رسیدن...
گر من به شوقِ دیدنت از خویش میروم... از خویش میروم که تو با خود بیاری ام...!!
"بادا" مباد گشت و "مبادا" به باد رفت...👨‍🦯
لب به آواز گشودم به لبم مُهر زدند چشمم آمد به سخن... "سُرمه به خوردش دادند..."
بلاغتِ غم من انتشار خواهد یافت اگر که "متن سکوت مرا" کتاب کنید...!!
اکنون که پا به روی دل ما گذاشتید پس دست بر دلم مگذارید و بگذرید...🤷‍♀
آخر دلم با سربلندی می‌گذارد سنگِ تمامِ عشق را بر خاک گورم...!!
607.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای عـشق ♥️ ای معشوق آشنای همه عاشقانه‌ها هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت: گـل با شکوفه شبنم به شـرم و صبح به لبخند و دريا به موج و موج به ريگ کرانه ها يک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلـم سودا کند دمی به همه جاودانه‌ها سلام صبحتون پراز نور وشادی❤️
خواستم از رنجش دوری بگویم یادم آمد عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد...
‌ خسته‌ام از آرزوها، آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری لحظه‌های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی، زندگی های اداری آفتاب زرد وغمگین، پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری صندلیهای خمیده، میزهای صف کشیده خنده های لب پریده، گریه‌های اختیاری عصر جدولهای خالی، پارکهای این حوالی پرسه های بی خیالی، نیمکتهای خماری رونوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم شنبه‌های بی پناهی، جمعه‌های بی‌قراری عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث در ستون تسلیتها، نامی از ما یادگاری
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما بفرمایید هر چیزی همان باشد که می‌خواهد همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما بفرمایید تا اين بی‌چراتر کارِ عالم؛ عشق رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ ياری بیفشان زلف و مشکن حلقه‌ی پيوندهای ما به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می‌بالند بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما شب و روز از تو می‌گوییم و می‌گویند، کاری کن که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند»های ما نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آنقدر می‌دانم که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز همین حالا بیاید وعده‌ی آینده‌های ما