عاقبت قلب تو را با شعر راضی می کنم
با ردیف و قافیه دیوانه بازی می کنم
می روم در مجلس مشروطه ساکن می شوم
یک سخنرانی علیه حزب نازی می کنم
انقلابی می کنم سبز و سپید و سرخ و زرد
قلب خود را با تو تقسیم اراضی می کنم
کودتای مخملی در چشم مهرویان رواست!
حصر می سازم تو را، پرونده سازی می کنم
کاش می شد صورت ماه تو گلباران کنم
تا تویی دروازه بان در حمله بازی می کنم!
طفل جانم خسته شد در مکتب بی مهری ات
بس که دارم با کلامت جمله سازی می کنم
گر تو برگردی به این کاشانه بعد از سالها
باز مهمانی و من مهمان نوازی می کنم
#لآدری
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دَستی به قلم دارم ...!
دستی به دلم داری ....
همدست شوند این دو ...؟
مَحشر شود اشعارم .....!!!
#لآدری
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
🌱
از آن زمان که زندگی، تو را کنار من نخواست
غروب پنجشنبه هم، شبیه عصر جمعه هاست!
هزار روز بی قرار و طعم تلخ انتظار
نگو به من "سکوت کن! که گریه کار بچه هاست"
از آن زمان که رفته ای، به اشک خو گرفته ام
خودت بیا به خانه یا، بگو که خانه ات کجاست؟
نگو دگر ز صبرها، که بین سنگ قبرها
به جستجوی نام تو، دلم پر از گلایه هاست
کدام امید دیگری؟ کدام روز محشری؟
چنین که بعد رفتنت، قیامتی به دل به پاست!
شکایتی نمی کنم، سکوت می کنم دگر؛
فقط بگو چرا خدا، تو را کنار من نخواست؟
#لادری