من میروم ز کوی تو و دل نمیرود
این زورق شکسته ز ساحل نمیرود
گویند دل ز عشق تو برگیرم ای دریغ
کاری که خود ز دست من و دل نمیرود
گر بی تو سوی کعبه رود کاروان ما
پیداست آن که جز ره باطل نمیرود
در جست وجوی روی تو هرگز نگاه من
بی کاروان اشک ز منزل نمیرود
خاموش نیستم که چه طوطی و آینه
آن روی روشنم ز مقابل نمیرود
#محمدرضا_شفیعیکدکنی🌿