•••┈✾~❤️~✾┈•••
دل میبرد از خَلق نگاهی که تو داری
حُسن است همه صورتِ ماهی که تو داری
روز از تو گرفتست سپیدی و پس از آن
شب زاده شد از چشمِ سیاهی که تو داری
ابروی کمان ؛ تیرِ نگه ؛ لشگرِ گیسو
لرزید دل از خیلِ سپاهی که تو داری
دلخواهترین وسوسه ؛ ای سیبِِ بهشتی !
کفر است محابا ز گناهی که تو داری
گنجشککِ باران زدهام کُنجِ خیابان
محتاج به آغوش و پناهی که تو داری
جز جان که به لب آمده در چَنته چه دارم ؟
تا هدیه کنم در خورِ شاهی که تو داری
دیدند به محشر که دلی خون شده دارم
گفتند : قبول است گواهی که تو داری
ای سینهی تاول زده حرفی نزن از درد
صبر است فقط چارهی آهی که تو داری !
#م_شیرانیطلوع