کو ساغری که مست شراب جنون شوم
تا فارغ از محاسبهی چند و چون شوم
دریای موجخیز بلا کو که در دلش
چون کشتیِ شکسته به کام اندرون شوم
تا کِی در آرزوی مضامین ناب عشق
برخیزم و شبیه قلم سرنگون شوم
در داستان عشق نه فرهادم و نه قیس
حتی برای تیشه نشد بیستون شوم
من از تحملِ عرقِ شرم عاجزم
در مسلخ تو خوشتر اگر غرق خون شوم
#هادی_محمدحسنی⚘
@Shere_naab
از شهر میرانند عاشق پیشهها را
فرهادها را، کوهها را، تیشهها را
کندند و خشکاندند و سوزاندند در باغ
گلبرگها را، ساقهها را، ریشهها را
دنیا دلش سنگ است در پستو نهان کن
آیینهها را، کوزهها را، شیشهها را
سوداییام، عمریست با خود میکشانم
سنگینی غمگینترین اندیشهها را
این جنگل آشفته جای شیرها نیست
ارزانی کفتارها کن بیشهها را ...!
#هادی_محمدحسنی🌿
@Shere_naab
°{برای فتح تو ترفند من یقینی نیست
که ناشناختهتر از تو سرزمینی نیست}°
تو باردار هزار احتمال مجهولی
که در هوای تو امکان پیشبینی نیست
•{بیا به متن مضامین عشق برگردیم
مناسب من و تو حاشیهنشینی نیست}•
به گریه رفتم و گفتم که دوستت دارم
ولی به بدرقهی اشک آستینی نیست
°{تمام مردم دنیا به دین خود باشند
برای من که مقدستر از تو دینی نیست}°
#هادی_محمدحسنی
📕فقط او بخواند
#بیگمان
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خودیها دشمنند آخر چه امیدی به دیگرها
برادر را به چاه انداختند اینجا برادرها
نمیدانی چقدر از خواندن تاریخ بیزارم
پُرند از واقعیتهای ننگآمیز دفترها
چرا اینقدر مردم مثل موج و صخره در جنگند
خداوندا، نمیدانم چه سوداییست در سرها
به شوق روی باز دوستان رفتیم، اما حیف
که برخوردیم ناغافل به قفل بستهی درها
خبر دارند در بندند وقتی بازمیگردند
مگر آدم بیاموزد وفا را از کبوترها ...!
#هادی_محمدحسنی
📕فقط او بخواند/ #موج_و_صخره
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کو ساغری که مست شراب جنون شوم
تا فارغ از محاسبهی چند و چون شوم
دریای موجخیز بلا کو که در دلش
چون کشتیِ شکسته به کام اندرون شوم
تا کِی در آرزوی مضامین ناب عشق
برخیزم و شبیه قلم سرنگون شوم
در داستان عشق نه فرهادم و نه قیس
حتی برای تیشه نشد بیستون شوم
من از تحملِ عرقِ شرم عاجزم
در مسلخ تو خوشتر اگر غرق خون شوم
#هادی_محمدحسنی
📕فقط او بخواند
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از شهر میرانند عاشق پیشهها را
فرهادها را، کوهها را، تیشهها را
کندند و خشکاندند و سوزاندند در باغ
گلبرگها را، ساقهها را، ریشهها را
دنیا دلش سنگ است در پستو نهان کن
آیینهها را، کوزهها را، شیشهها را
سوداییام، عمریست با خود میکشانم
سنگینی غمگینترین اندیشهها را
این جنگل آشفته جای شیرها نیست
ارزانی کفتارها کن بیشهها را ...!
#هادی_محمدحسنی
شبیه شمع چنان آتشم به جان افتاد
که قصهام همه جا بر سر زبان افتاد
تو بودی و قدح باده بود و من بودم
که ناگهان غمناخوانده در میان افتاد
برای آمدنت دیر شد ز ما بگذر
برو که بوسهی گرم تو از دهان افتاد
چه طالعیست که صیاد بینوا دارد
که تیر وقت شکار تو از کمان افتاد
در این زمانه اگر رسم دوستی این است
هزار شکر که کارم به دشمنان افتاد ...!
#هادی_محمدحسنی
📕فقط او بخواند
مشتاق صمیمانهی دیدارِ شمایم
اما تو بفرما به چه تدبیر بیایم
هم سلسلهٔ مویِ تو بستهست به دستم
هم رشتهٔ گیسویِ تو پیچیده به پایم
آمیخته با آتش و بغض است گلویم
من گریهٔ شمعم که گرفتهست صدایم
گردِ من دلسوخته پروانه زیاد است
از این همه تنها تو دلت سوخت برایم
بگذار بگریم که بگریم که بگریم
ابریست که ابریست که ابریست هوایم
#هادی_محمدحسنی
📕فقط او بخواند
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
برای فتح تو ترفند من یقینی نیست
که ناشناختهتر از تو سرزمینی نیست
تو باردار هزار احتمال مجهولی
که در هوای تو امکان پیشبینی نیست
بیا به متن مضامین عشق برگردیم
مناسب من و تو حاشیهنشینی نیست
به گریه رفتم و گفتم که دوستت دارم
ولی به بدرقهی اشک آستینی نیست
تمام مردم دنیا به دین خود باشند
برای من که مقدستر از تو دینی نیست
#هادی_محمدحسنی
📕فقط او بخواند
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خودیها دشمنند آخر چه امیدی به دیگرها
برادر را به چاه انداختند اینجا برادرها
نمیدانی چقدر از خواندن تاریخ بیزارم
پُرند از واقعیتهای ننگآمیز دفترها
چرا اینقدر مردم مثل موج و صخره در جنگند
خداوندا، نمیدانم چه سوداییست در سرها
به شوق روی باز دوستان رفتیم، اما حیف
که برخوردیم ناغافل به قفل بستهی درها
خبر دارند در بندند وقتی بازمیگردند
مگر آدم بیاموزد وفا را از کبوترها ...!
#هادی_محمدحسنی
📕فقط او بخواند
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چو مینوشی بیفشان جرعهای برخاک،
حافظ گفت
خدایا کيش سرمستان عجب پیغمبری دارد
#هادی_محمدحسنی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
@Shere_naab
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دلم ای مرگ مجال نفسی تازه ندارد
بیقرار توام آنقدر که اندازه ندارد
جانم آمد به لب اما نشد از تن به در آید
آه از این قلعهی متروک که دروازه ندارد!
دل و دین چون ورقی باخته در باد هوایم
این سرانجام کتابیست که شیرازه ندارد
کوس رسوایی خلق دو جهان بر سر بامش
پیش طشتی که من انداختم آواز ندارد
سرخوش آن تشنه که از دست اجل جام بگیرد
که فقط مستی مرگ است که خمیازه ندارد
#هادی_محمدحسنی
📕فقط او بخواند
کو ساغری که مست شراب جنون شوم
تا فارغ از محاسبهی چند و چون شوم
دریای موجخیز بلا کو که در دلش
چون کشتیِ شکسته به کام اندرون شوم
تا کِی در آرزوی مضامین ناب عشق
برخیزم و شبیه قلم سرنگون شوم
در داستان عشق نه فرهادم و نه قیس
حتی برای تیشه نشد بیستون شوم
من از تحملِ عرقِ شرم عاجزم
در مسلخ تو خوشتر اگر غرق خون شوم
#هادی_محمدحسنی
📕فقط او بخواند