eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرم از همه جمع است، پریشان توام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ @Shere_naab
یک نفس فرصت و صدحرف گره در خاطر وای اگر، گریه نیاید به مددکاریِ دل... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
لبم ز خنده و چشمم ز گریه ترسیده‌ست به اشک بی‌اثر خویش بس که خندیدم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به خواب بود رخش خواستم نظاره کنم صدای پای خیالم نمود بیدارش...! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر کس شناخت قدرِ مرا ، قیمتم شکست گوهرشناس بی‌غرضی در جهان کجاست؟ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از بس تنم از فُرقت مِی در رمضان کاست انگشت‌نماتر زِ هلالِ شبِ عید است...! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
🖇♥️ یکی از غم‌انگیزترین سکانس‌های عمر همین بیت جناب هست "یک نفس فرصت و صدحرف گره در خاطر وای اگر گریه نیاید به مددکاریِ دل ..." چقد باهاش زندگی کردیم :) ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
استخوانم همگی شانه شود بعد از مرگ بس‌ که در آرزوی زلف پریشان تواَم... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
📝 تو پادشاهِ حُسنی، مشمار بوسه بر ما زیرا که عیبِ شاهان، دانستنِ حساب است ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
باید زِ من آموخت ره و رسمِ اسیری عمری‌ست که در دامم و صیاد ندارم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خاطرم از همه جمع است، پریشانِ توام... 🕊 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
استخوانم همگی شانه شود بعد از مرگ بس‌ که در آرزوی زلف پریشان تواَم... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا چشم تو دیدیم، ز دل دست كشیدم ما طاقت تیمار دو بیمار نداریم!✋️🚶‍♂
من به این دل‌شکنان از چه گرفتار شدم ؟ ...🔖
تا نگاه افکنده‌ای تسخیر شهری کرده‌ای همچو بوی گل که تا برخاست بستان را گرفت.
سری ز خواب بر آور که صبح روشن شد... ...🕊🔖
هر چه بود از دل به غیر نقش ابروی تو رفت عاقبت زین مسجد ویران، همین محراب ماند ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر چه بود از دل به غیر نقش ابروی تو رفت عاقبت زین مسجد ویران، همین محراب ماند ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر چه بود از دل به غیر نقش ابروی تو رفت عاقبت زین مسجد ویران، همین محراب ماند ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بی‌کَسانیم، گذاری به سرِ ما که کند؟ مگر از گریه، گهی بگذرد آب از سرِ ما. 🥀
با که گردون سازگاری کرد تا با ما کند بر مراد دانه هرگز آسیا گردیده است؟
بَدَل کردم به مستی عاقبت زهدِ ریایی را رسانیدم به آب از یُمْنِ مِیْ بنیادِ تقوا را ز سینه این دلِ بی­‌معرفت را می‌کنم بیرون چرا بیهوده گیرم در بغل مینای خالی را؟ تعلّق نیست با جان گر نیفشاندم به پای او منِ بی‌دل نمی­‌فهمم تکلّف‌های رسمی را گذشتن از جهان ناید ز پای همّت هر کس نباشد هیچ معجز بهتر از تجرید عیسی را بُوَد آرایشِ معشوق، حالِ دَرهمِ عاشق سیه­ روزیّ‌ِ مجنون، سرمه باشد چشمِ لیلی را پس از دردِ جدایی محنتِ ایّام نَنْماید ز آتش هیچ پروا نیست دور از آب ماهی را دو مصرع در سبک‌روحی کلیم آن­ طور می‌­باید که در پروازِ شهرت، بال باشد مرغِ معنی را...
📝 رفتم از کوی تو چون شخصی که سیلابش برد ترک جان را بیش‌تر از طی منزل کرده‌ام...
گر ز غمت شکست دل ، راز تو فاش کی شود؟؟! گنج نهفته تر شود ، خانه اگر خراب شد...
از آن چشمی که می‌داند زبانِ بی‌زبانی را نکویان یاد می‌گیرند طَرزِ نکته‌دانی را به نزد آنکه باشد تنگدل از دستْ کوتاهی درازی عیب می‌باشد، قبای زندگانی را نمی‌خواهی که زخمت را به مرهم احتیاج افتد سپر از سینه کن! تیرِ جفای آسمانی را کنون کز رَعشه‌ی پیری به جامم مِی نمی‌ماند چه حاصل گر دهد دوران شرابِ کامرانی را به سانِ سایه گر از ناتوانی‌ها زمین‌گیرم ز همراهان نی‌ام واپس بنازم سخت‌جانی را ز رویش دیده محروم است و دل از مژده‌ی وصلش که دوران بسته بر دل شاهراهِ شادمانی را دلم سیمای جنگ از چهره‌ی صلحِ تو می‌یابد به آن چشمی که بیند در تغافل همزبانی را بود روزی که مِی در پرده‌ی شب جلوه‌گر ماند به ظلمت گر نشان دادند آبِ زندگانی را کلیم! اُلفت به خارِ این چمن بهتر بود از گل که دامن‌گیری‌اش دارد نشانِ مهربانی را..