eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
6 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین... 🏴 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ذبح شد تشنه و آب از روی آداب نخورد « مادر آب کجایی پسرت آب نخورد» 🏴 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
صبر را مفهوم معنا زینب است کعبه غمهای دنیا زینب است چون حسین است آفتاب شهر عشق ماهتاب عالم آرا زینب است السلام علیک یا جبل الصبر✋️ 🏴 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زینب فرشته بود و پَر خویش وا نکرد پَر می‌گشود اگر، همه را باد برده بود!... 🏴 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
[ صلني أو إنني في الوصل والهجر أحبك ] مرا به وصل برسانی یا واگذاری میان هجران و وصال دوستت دارم(:❤️‍🔥 - عزیزم حسین 🏴
آفریدند تو را نام نهادند حسیـن تا که جانسوزترین واژه دنیا باشی..💔 🏴 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مداحی_آنلاین_بسته_راه_چاره_دید_و_گریه_کرد_محمود_کریمی.mp3
4.54M
بسته راه چاره دید و گریه کرد طفل بی گهواره دید و گریه کرد 🏴 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی کاهش جان تو من دارم و من می‌دانم که تو از دوری خورشید چه‌ها می‌بینی تو هم ای بادیه‌پیمای محبت چون من سر راحت ننهادی به سر بالینی هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی من مگر طالع خود در تو توانم دیدن که توام آینه بخت غبارآگینی باغبان خار ندامت به جگر می‌شکند برو ای گل که سزاوار همان گلچینی نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید که کند شکوه ز هجران لب شیرینی تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی کی بر این کلبه طوفان‌زده سر خواهی زد ای پرستو که پیام‌آور فروردینی شهریارا گر آیین محبت باشد جاودان زی که به دنیای بهشت آیینی
روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه! نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه! این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار، پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه! باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا، به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه! شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار، دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه! جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات، تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه! هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین، ای دمش گرم! سرش رفت، ولی قولش نه! 🏴