eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌺 صبح است، سر از بالش مخمور برآور يك بوسه به فنجان بزن و چاى بياور تا قلب مرا در غُل و زنجير در آرى كافی‌ست كه دستت برود سوى سماور لب تر كن ازين چاى بزن بر لب فنجان شيرينى لبهاى تو در چاى شناور تو از عسل چشم خودت سفره بيانداز تا صبح كند اختر چشمان تو باور اى داغ‌ترين چاى كه لب‌سوز و جگرسوز قندِ لب خود، پهلوى هر چاى بياور پيداست كه هر شاخه كه خون از دل تو خورد از چه شده مغرور و دلارام و تناور صبحانه كه از سمت تو در آينه چيدند خورشيد به رقص آمده در دامن خاور اين سفره كه افتاد زمين، زلزله‌خيز است بر شدت اين زلزله‌ها قلب تو داور . . . صبحتون دلنشین🥰🌸 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
رنگ انار و عطر شهریور هنگامه ی غوغای پاییز است...🍁🐿 🍂 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
استخوانم همگی شانه شود بعد از مرگ بس‌ که در آرزوی زلف پریشان تواَم... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خنده هایت را به دنیایم بیاویز موهایت را به رویایم ؛ مدتی ست.. دنبال دلخوشی های ساده ام..!😇
تو عاقـلانه ترین شکل ممکن عشقـی صبور و ساده و آرام و مهربان و فهیم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آتش زدی به جان و دل بی‌قرار من آیا دلت نسوخت به حال نزار من؟ گاهی رقیبِ سنگ‌دلم را نظاره کن با سنگ او مگر بشناسی عیارِ من چون فرش پیشِ پای تو بودم تمامِ عمر چشمت ولی نخورد به نقش و نگارِ من 📕آشفتگی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می نوازم ...!! " سازِ تنهایی " خود را ، با دلم ..! ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تنم به خواب عدم رفت و همچنان بینم که با خیالِ لبت دل به گفتگوست مرا
چه زیبا با دو مژگانش به قلبم رخنه وا کرده که گویی تیر را از یک کمان، سمتم رها کرده خودش سر لشکر و با تیغ ابرویش به سمت ما رسیده لشکری هارا همه یکسر به چاه کرده خدا هم گاه با این خلقت اش حیران می‌ماند که گویا خود فرآیند وجودش را بنأ کرده گهی با تیغ ابرویش، گهی با چشم مژگانش هزا ران لشکر جسمم، بدون دست و پا کرده چه سنگین می‌نوازد تار های زلف‌ِ در بادش که گویی صد کبوتر لانه اش را جا به جاکرده اگر این حُسن و مژگانش زمانی فتنه اندازد بدانی ساکنان شهر را بی سر پناه کرده توکل کرده ایم و در حریمش پای بنهادیم که هر ناممکنی را سایه مهرش دوا کرده من از چشمان زیبایش تمام شعر هایم شد هزاران مثنوی را این غزل بی مُدعا کرده ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈