پیچیده عطر موی تو در کوچههای شهر
زیبا بگو چگونه دل از باد میبری ؟!
#محمد_قاسملوی
از تو سکوت مانده و از من،صدای تو
چیزی بگو که من بنویسم به جای تو
حرفی که خالیام کند از سالها سکوت
حسّی که باز پُر کندم از هوای تو
این روزها عجیب دلم تنگِ رفتن است
تا صبح راه میروم و پا به پای تو
در خواب...حرف میزنم و گریه میکنم
بیدار میکنند مرا دستهای تو
هی شعر مینویسم و دلتنگ میشوم
حس میکنم و کنارمی و آه، جای تو
این شعر را رها کن و نشنیدهام بگیر
بگذار در سکوت بمیرم برای تو ...!!!
#اصغر_معاذی
برگیر مهر از آنکه به کامِ دلِ تو نیست
برکن دل از کسی که دلش مایل تو نیست
تا چند گوئیَم که به خوبان مبند دل؟
ناصح! تو را چه کار؟ دل من دل تو نیست!
ره در دلش که سختتر از سنگ خاره است
ای دیده غیرِ گریهی بیحاصل تو نیست
گفتی که نیست جای، کسی را، به محفلم
غیر از طبیب، جایِ که در محفلِ تو نیست؟
#طبیب_اصفهانی
لديَّ ما يَكفي من الذكريَات لأشْرب قهوتي وحدي،
في مقهى يظنهُ الجمِيع فَارِغ، لكنَّهُ يغصُّ بالغائبين..
به اندازهٔ کافی خاطره دارم
تا قهوهام را بهتنهایی در کافهای بنوشم
که همه آن را خلوت میپندارند،
اما با آنانی که نیستند شلوغ شده است..
☕️♡
#محمود_درويش
ز دستم داغها پیداست، ترسم باغبان گوید
که پنهان کرده ای شاخِ گلی در آستینِ خود
#نظام_دستغیب
ﻫﻠﻦ ﺑﺎﺯ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﻓﺼﻼ ، ﻧﻮﺑﺮ آﻭﺭﺩﻡ
ﺑﺮﺍﺕ ﺍﺯ ﺧﺸﮏ ﺷﻬﺮﺳﺘﻮﻧﻤﻮﻥ ﺷﻌﺮ ﺗﺮ آﻭﺭﺩﻡ
ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﻫﻠﻦ ﮔﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﻏﺒﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣﮕﻪ ﮐﻮﺭﻥ؟ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﮔﻮﺵ ﮐﺮ آﻭﺭﺩﻡ ؟
ﻗﺒﺎﯼ ﮊﻧﺪﻣﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﯼ ﺷﻌﻠﻪ
به ﺟﺎﯼ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺯ ﻗﻠﺐ ﻗﺒﺎ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺁﻭﺭﺩﻡ
ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﻮ ﺩﻝ ﮐﺮﺩﺍﯼ ﮐﻠﻤﯿﺸﯽ
ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻭﺍﮊﻩ ﻭﺍﮊﻩ ﺁﯾﻪ ﻧﻪ ، ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺁﻭﺭﺩﻡ
ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﮐﻮﻩ ﻭ ﭼﺸﻤﻢ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ ﺁﯼ ﻣﺪﯾﺎﺭﻡ
ﺟﻮﻭﻧﻤﺮﮒ ﻣﻦ ﻋﯿﺎﺭﻡ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟ ﺳﻨﮕﺮ ﺁﻭﺭﺩﻡ
ﻏﺮﻭﺭ ﻭ ﻣﺴﺘﯽ ﮔﻞ ﻣﻤﺪ ﻭ ﻣﺎﺭﺍﻝ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ
ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﮐﻪ ﺯﺭ ﺭﻭ ﮐﻦ ، ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﺯﯾﻮﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ
ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺑﻐﺾ ﻣﺮﺩﺍﻧﺪﺍﺯ ﺑﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺑﻠﻘﯿﺲ
ﻧﺸﺴﺘﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺷﻮﺭ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮ ﺩﺭ آﻭﺭﺩﻡ
ﺧﺮﺍﺳﻮﻧﻮ ﺑﻪ ﻟﺮﺯ آﻭﺭﺩﻣﻮ ﺷﻌﺮﻭ ﺳﺘﻮﻥ ﮐﺮﺩﻡ
ﺩﻝ ﺍﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺯﺍﯼ ﺍﻭﻥ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻭ ﺧﻮﻥ ﮐﺮﺩﻡ
ﻭﻭ ﺍﺑﺮﺍ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﻫﻮﺍﯼ ﻣﻦ
ﻭﻭ ﮔﺮﮔﺎ ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺧﻮﻧﻮ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺭﺩ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ
ﺩﻭﯾﺪﻡ ﭘﺸﺖ ﮐﻠﻪ ﺑﻮﺩﻧﻮ ﺑﺮﻑ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺷﺪ
ﮐﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﻡ یخ ﺯﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﯿﻮﻣﺪ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ
ﮐﺮﺧﺘﯽ ﺗﻮﻭ ﺗﻨﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﻭ ﺯﺭ ﺷﺪ ﭘﻮﺳﺘﻢ ﺟﻮﺭﯼ
ﮐﻪ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﮔﻨﺠﺸﻮ ﻭﻝ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻭﻣﺪ ﺷﺪ ﮔﺪﺍﯼ ﻣﻦ
ﻫﻠﻦ ﺑﺎ ﺯﻭﺭ ﻭ ﺳﺮﺳﺨﺘﯽ ﮔﺬﺷﺘﻢ ﺍﺯ سر ﺳﺨﺘﯽ
ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺗﻬﺶ ﭘﺲ ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻣﻦ
ﺗﻮ ﻟﺐ ﻭﺍ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻫﺎ ﮐﺮﺩﯼ
ﺷﻨﯿﺪﻡ ﻭﺭﺩ ﻣﯿﺨﻮﻧﯽ ﻭ ﻣﺎﺭﺍ ﺭﻭ ﻋﺼﺎ ﮐﺮﺩﯼ
ﻟﺒﺎﺱ ﺳﺎﺣﻞ ﻭ پوﺷﯿﺪﻩ ﺩﺭﯾﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﻮ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺍﻭﺭﺩﯼ ﺗﻮﻭ ﭼﺸﻤﺎﺕ ﺟﺎ ﮐﺮﺩﯼ ؟
ﺯﻣﺴﺘﻮﻥ ﺍﺯ ﺳﺮﺕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻓﺼﻼ ﻋﻘﺐ ﺭﻓﺘﻦ
ﻫﻠﻦ ﭘﺎﯾﯿﺰﻩ ﺟﺪﯼ! ﯾﺎ ﺗﻮ ﻣﻮﻫﺎﺗﻮ ﺣﻨﺎ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﺯﺑﻮﻥ ﺳﺮﺧﻢ ﻭ ﺳﺮﺥ ﻟﺒﺖ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ
ﭼﺠﻮﺭﯼ ﮔﺮ ﻧﮕﯿﺮﻡ ﺭﻭﯼ ﺩﺍﻏﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﻫﻠﻦ ﻭﺭﺩﯼ ﺑﺨﻮﻥ ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ی ﺭﺍﻫﻢ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻭ ﮐﻦ
ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﺕ ﺑﺘﺎﺏ ﻭ ﺑﺮﻑ ﺭﻭو ﻣﻮﻫﺎﻣﻮ ﭘﺎﺭﻭ ﮐﻦ
ﻫﻠﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻡ ﻧﮕﻮ ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﮔﻮﺭﺳﺘﻮﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭﯼ
ﮐﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﺵ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻣﻪ ﺑﺎ ، ﺯﺍﺭﯼ
ﺗﺎ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ
ﺁﺭﻩ ﺟﻮﻧﻢ ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺟﻨﻮﻧﻪ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ ﺩﺍﺭﯼ
ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺍﺳﺘﺨﻮﻧﺎﻣﻮ ﻭﺍﺳﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﻋﻠﻢ ﮐﺮﺩﻥ
ﻫﻤﻮﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﭼﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺘﺨﻮﻧﺪﺍﺭی
ﻫﻠﻦ ﻭﺭﺩﯼ ﺑﺨﻮﻥ ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﺭﺍهم ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻭ ﮐﻦ
ﻫﻠﻦ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﮐﻦ !
#ﺑﻬﺮﻭﺯ_ﺩﻭﻟﺖ_ﺁﺑﺎﺩﯼ
می زند صد طعنه
بر چشمان آهو چشم تو
ماه می گردد به گردت
بارها دیوانه وار
#اسماعیل_حاج_علیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاه ابی عبدالله
پناه دل بیچارهست💔
کجا مثل حرم میشه
برا کسی که آوارهست💔
#شب_جمعه🌙
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله✋
ولع وصل تو آورده چنان بر سر دل _
_عطشی را ، که لب خشک بیابان نگرفت...!
#ریحانه_آربی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
سلام
آدینه تون خوش 💐
گهی به وصل دهی وعده گه به قتل مرا...
خوشا دمی که برآید از این دو کار، یکی...!!
#کاتبی_ترشیزی
حدّ پروازم نگاه توست ، بالم را نگیر
سهمم از شادی تویی ، با اخم حالم را نگیر
راه سخت و سبز بودن با تو را آسان نکن
جادههای پیچ در پیچ شمالم را نگیر
کیستی ؟ پاسخ نمیخواهم بگویی هیچوقت
لذتِ درگیریِ حلِّ سؤالم را نگیر
من نشانی دارم از داغ تو ، روی سینهام
خواستی دورم کن از پیشت ، مدالم را نگیر
خاطرت آسوده ، با ببرِ نگاهم گفتهام
با همین بازیچهها سر کن ، غزالم را نگیر
زندگی تنها به من قدرِ تو فرصت داده است
بیش از اینها خوب باش ، از من مجالم را نگیر
خسته از یکرنگیام ، میخواهم از حالا به بعد
تا ابد پاییز باشم ، اعتدالم را نگیر
#مهدی_فرجی
ويكفيك منّي عقابًا
أنّني لن أراك كما كنت أراك!
و همین مجازات برایت کافیست،
که طرز نگاه کردنم به تو، هرگز مثل گذشته نمیشود!
#محمود_درویش
سالها دویده ام ، از پی خودم ولی
تا به خود رسیده ام ، دیده ام که دیگرم...!!
قوم و خویش من همه از قیبلهی غم اند
عشق خواهر من است ، درد هم برادرم...
#قیصر_امین_پور