کمند زلف را ماند چو برهم بافتن گیرد
سپاه زنگ را ماند چو بر هم تاختن گیرد
معقرب زلف مشکینش معلق بر رخ روشن
چنان چون عنبرین عقرب که زهره در دهن گیرد
گهی همچون شبه باشد که بر خورشید برپاشی
گهی همچون شبی باشد که در روزی وطن گیرد
چو ساکن باشد از جنبش، مثال قد او دارد
چو دیگر بار خم گیرد نشان قد ِ من گیرد
گهی از گل سلب سازد گهی از مه رقم دارد
گهی رسم صنم آرد گهی طبع سمن گیرد
خم زلفش یکی دام است چون خورشید و مه گیرد
سر زلفش یکی شست است کو سیمین ذَقَن گیرد
#کسایی
@Sherkhas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدهد تسکین دلم را آن جمال ماه تاب
نه به مانند تو دیدم نه به مانندت هست
#راحم_تبریزی
#شب_بخیر
@Sherkhas
یاد تو در دل من مثل همان خمرهٔ مِی
هر چه می کهنه شود، مستترم خواهد کرد
#جلال_جاوند
@Sherkhas
چنان وَقت ِ شکایت از نِگاهش مُضطرب گشتم
که مَضمونِ سُخن صَدبار از دِل تا زَبان گُم شُد
#نظیری_نیشابوری
@Sherkhas
تا چشم تو دیدیم، ز دل دست كشیدم!
ما طاقت تیمار دو بیمار نداریم
#کلیم_کاشانی
@Shere_naab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم می سوزد و
کاری زدستم بر نمی آید...
#مهدیاخوانثالث
#شعرخوانی
این روسری آشفته ی یک موی بلند است
آشفتگی موی تـــو دیـــوانه کـــننده سـت
بالقوّه سپید است زن اما زن ایــن شعـــر
موزون و مخیّل شده و قافیه مـند اســـت
در فــوج مــدل هـــای مدرنیتـــه هنـــوز او
ابروش کمان دارد و گیسوش کمند است
پـــرواز تـــماشـــایی مـــوهای رهـــایـــش
تصـــویرِ رهـــاکــردن یک دسته پرنده ست
دل غرق نگاهی سـت که مابینِ دو پلکش
یک قهوه ای سوخته ی خـیره کننده ست
با اخم به تشخیصِ پزشکان سرطانزاسـت
خندیـدن او عامـــل بیمـــاری قنـــد اســـت
تصویـــر دلـــش بـــا کـــمک چــشمِ مسلّح
انگار که سنگی تهِ شـیئی شکــننده ست
شاید بـه صنـــوبر نرســـد قـــامـــتش امّـــا
نسبـــت بـه میانگین همین دوره بلند است
ماه است و بـــعید است که خورشید نداند
میزان حضور و حذرش چـــند بـه چند است
#صالح_دروند
نازنین تر می شوی هر روز از روز دگر
ناز چندانی که می ریزد ز سر تا پای تو
#صائب_تبریزی
@Shere_naab
با اخم خود خنجر کشیدی، قلب شاهت را
از من گرفتی روی همچون قرص ماهت را
در گونهای دیدم تو را هر بار، با غیری
باید بگویم کردهای گم، راه و چاهت را
با دلفریبی برد ای دل از کَس و ناکَس
تکرار در تکرار کردی... اشتباهت را
حُزن و فراقت، جور عشقت را به دل دارم
با اشک میآمیزم این شور سه گاهت را
هرگز نمیبخشم، برو با دیگران خوش باش
از من گرفتی روی خوش... حتّی نگاهت را
#جواد_کریمی
@Shere_naab
به فلک میرسد از رویِ چو خورشیدِ تو نور
قل هو اللهُ احدْ چشم ِ بد از روی تو دور ...
❤️💚❤️
#سعدی
شب زندهدار باش کزین باغ دلفریب
آن غنچه فیض برد که پیش از سحر شکفت
#صائبتبریزی
@Shere_naab
پیشنهادات وانتقادات خودتون رو از طریق لینک ناشناس زیر
برای ما بفرستید
https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
خوشدلے خواهے پے او گیر کاندر باغ مهر
صبح را از بوے این گل ذوقخندان گشتن است ...
#هوشنگ_ابتهاج
#صبحبخیر
@Shere_naab
سر در گریبان، مو پریشان، چشم گریان
با نسل ما دیوانهها بد کردی ای عشق!
#شایان_مصلح
@Shere_naab
حریر موی تو یادآور قالی کرمانی
لبت هم مزهی خرمای شیرین سراوانی
همین که برق چشمانت به جان شهر میافتد
به خود صدبار میلرزند چاقوهای زنجانی
نسيمي توی چین دامنت میپیچد و با آن
تداعی میشود در خاطرم رقص لرستانی
لبانت زعفران ناب میریزد -طلای سرخ -
تو با ارزشترين سوغاتی كل خراسانی
اسیران جنوب گونهها، صد مرد بوشهری
هواخواهِ شمال چشمها، مردان تهرانی
تمام واژهها را گفتهام در وصف خوبیهات
خلاصه دوستت دارم، غزلبانوی ایرانی!
#فرزادفتحی
@Shere_naab
چنان چشم و دمار از من در آورده است چشمانت
که از کرمانیان، آقا محمّد خان قاجاری ...!
#رضا_احسان_پور
@Shere_naab
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
همان که روضه اش آتش به جان ما میزد
میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت
و گاه مادر مظلومه را صدا میزد
تمام حاجت او انتقام سیلی بود…
….از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد
صدای ناله ی او: آه سوختم ،جگرم
شراره ها به دل حضرت رضا میزد
صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب
گریز روضه او را به کربلا میزد
دلش گرفت برای کسی که در گودال
عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد
همین که چشم به هم میگذاشت او می دید
که روی نیزه سر شیر خواره را میزد
همان که سر شاه را جدا کرده
سه ساله را طرفی برده و جدا میزد
برای اینکه نبیند دوباره این ها را
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
#ناشناس
#شهات_امام_جواد_تسلیت🏴
@Shere_naab